تحولات لبنان و فلسطین

در مسیر دستیابی به الگوی توسعه بومی با مسئله «انباشت تجربیات» در کشور مواجهیم. متأسفانه شکست‌ها و توفیقات ما در حوزه‌های گوناگون که با هزینه‌های زیاد انسانی و مالی و زمانی برای ما حاصل آمده‌اند انباشت نمی‌شوند و هر بار دوباره از صفر تجربه می‌کنیم.

به گزارش گروه اقتصادی قدس آنلاین، مهم‌ترین نقدی که به سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت وارد است غیرتاریخی بودن آن است. غیر تاریخی از این جهت که به تجربیات تاریخی ما در حوزه توسعه بی توجه بوده است و از دل مطالعات تاریخی بیرون نیامده است و از همین رو به صورت کلی گویانه و انتزاعی و غیرمنسجم تدوین شده است. 

اغلب نظریاتی که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی مطرح شده، توسعه را به عنوان دستیابی به میزان بالای نرخ رشد اقتصادی معرفی کرده‌اند. در دهه‌ ۱۹۷۰ میلادی با انتقاد از این نظریه‌ها، مفهوم توسعه به کاهش یا از میان رفتن فقر، بیکاری، نابرابری و تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی گرایش پیدا کرد. از این رو تا مدت‌ها توسعه مقوله‌ای صرفاً اقتصادی تلقی می‌شد و کشورهای مختلف تنها از این جنبه به آن توجه می‌کردند. به عبارتی، پیشرفت اقتصادی، یگانه ملاک توسعه‌ هر جامعه قلمداد می‌شد و تصور غالب این بود که می‌توان به مدد الگوهای مختلف توسعه‌ اقتصادی، رشد تکنولوژی، انباشت ثروت و مواردی از این قبیل، به اهداف یک جامعه‌ توسعه‌یافته نائل آمد. اما بتدریج نگاه یک‌سویه به توسعه و تأکید بیش از حد بر مسائل اقتصادی، سبب بروز مشکلاتی در عرصه‌های اجتماعی و زیست‌محیطی برای کشورهای پیشرفته شد. از سوی دیگر، استفاده از این الگوی توسعه توسط برخی کشورها، به طور ناآگاهانه، بر توسعه‌ هماهنگ این کشورها اثراتی منفی می‌گذارد. 

 تفاوت رشد اقتصادی با توسعه 

یکی از انتقادهای اصلی به تفسیر توسعه به عنوان رشد اقتصادی، این است که رشد اقتصادی تنها به یکی از ابعاد وجود انسان می‌پردازد. در مبانی جدید توسعه، راه ورود انسان و جنبه‌های زندگی او در نظر گرفته شد و کارشناسان به این نتیجه رسیدند که محتوای اصلی آن، تأمین نیازهای اساسی و بهبود بخشیدن به شرایط زندگی افراد و جامعه است. در دهه‌ ۱۹۸۰، همزمان با تغییرات اساسی که در رویکردهای جامعه‌شناختی به وجود آمد و انتقاد از وضعیت فرهنگی مدرنیته توسط مکاتبی چون مکتب فرانکفورت صورت گرفت، فرهنگ به عنوان یک مفهوم بسیار مهم وارد ادبیات جامعه‌شناختی شد. به تبع این تغییر، شاهد چرخش از توجه به نقش اقتصاد در توسعه به نقش فرهنگ هستیم. اهمیت نقش فرهنگ در توسعه، در کشورهای در حال توسعه، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد. در زمان کنونی، فرهنگ قلمرو گسترده‌تری یافته و به سایر عرصه‌های علوم و تکنولوژی خود را رسانده و همراه با آن‌ها، خود را مطرح و حضور و نفوذش را نشان می‌دهد. امروز آنچنان توسعه‌ اقتصادی، اجتماعی و امنیت کشورها با مسائل فرهنگی گره خورده است که تا کنون سابقه نداشته است. با توجه به این واقعیت است که امور فرهنگی، محور و اساس فعالیت‌های مختلف قرار گرفته و مراکز مطالعات استراتژیکی توجه ویژه‌ای را به این موضوع معطوف داشته‌اند. در این کشورها، حدود دو دهه بعد از شروع نخستین برنامه‌های توسعه با محوریت انتقال فناوری، مشخص شد چنین انتقالی فی‌نفسه نمی‌تواند منجر به ارتقای سطح فرهنگی شود. در زمینه‌ انتقال فناوری، ابزارهای وارداتی به محض ورود به این کشورها، به دلیل نداشتن هماهنگی با زمینه‌ فرهنگی میزبان، کارایی خود را تا حدود زیادی از دست می‌دادند. بدین ترتیب، در دهه‌ ۸۰ این فکر بتدریج شکل گرفت که شاید انتقال تکنولوژی به خودی خود نتواند مشکلات کشورهای در حال توسعه را حل کند و شاید نیاز باشد که این انتقال با اقدامات فرهنگی همراه گردد. مفهوم توسعه‌ فرهنگی از همین زمان به صورت جدی مطرح شد.

تاکنون از مفهوم فرهنگ تعاریف بسیار متنوع و مختلفی صورت گرفته است. اما یکی از نقاط مشترک بسیاری از این تعاریف مؤلفه تکرار شدگی فرهنگ بر اساس الگوهای نسبتاً ثابت است. از این جهت فرهنگ ته نشست انباشت مجموعه‌ای از ایستارهای ذهنی، احساسات، خلقیات و رفتارهای فردی و اجتماعی است که در طولانی مدت و توسط افراد مختلف در موقعیت‌های مختلف به صورت الگومند در یک جامعه تکرار می‌شوند. تا این تکرار شدگی مداوم صورت نگیرد و در یک جامعه عواطف، ارزش‌ها و رفتارها شکل طبیعی و عادی به خود نگیرند و به عادت تبدیل نشوند، نمی‌توانیم آن‌ها را جزئی از فرهنگ بدانیم. این عادتی شدن و طبیعی شدن سبب می‌شود که افراد جدیدی که به یک جامعه پا می‌گذراند به مرور زمان و ناخودآگاهانه به بازتولید آن مؤلفه‌ها اقدام کنند. هر تغییر یا اصلاح در این مجموعه از مؤلفه‌های فرهنگ اگر در بلند مدت شکلی تکرار شونده و عادتی به خود نگیرند نمی‌توانیم آن را تغییر یا اصلاح فرهنگی بدانیم. هرچقدر این مؤلفه‌ها در زمان طولانی‌تری تکرار شوند، ته نشست شدن آن‌ها در جامعه به شکل گیری یک هسته صلب و سخت منجر می‌شود که مداوم در ناخودآگاه نیروهای اجتماعی بازتولید می‌شود. تغییر یا اصلاح در این هسته سخت خود نیازمند زمان و تکرار شدگی است. 

 مسیر توسعه از بستر فرهنگ 

همه این گفتارها نشان می‌دهد توسعه از مسیر و بر بستر فرهنگ می‌گذرد. تا فرهنگ یک جامعه اصلاح یا تغییر نکند امکان توسعه وجود نخواهد داشت و فرهنگ نیز یعنی ایجاد الگوهای تکرار شونده از کنش، اندیشه، احساسات و رفتار. توسعه بومی از این جهت با فرهنگ بومی نسبت پیدا می‌کند، اما در مسیر دستیابی به الگوی توسعه بومی با مسئله «انباشت تجربیات» در کشور مواجهیم. متأسفانه شکست‌ها و توفیقات ما در حوزه‌های گوناگون که با هزینه‌های زیاد انسانی و مالی و زمانی برای ما حاصل آمده‌اند انباشت نمی‌شوند و هر بار دوباره از صفر تجربه می‌کنیم. هر مدیر ارشد بعد از دوران مسئولیت، تجربیات کاری حاصله را هم با خود می‌برد و مدیر بعدی اغلب دوباره از نو با همان مسائل و مشکلات مدیر قبلی و البته منهای تجربیات مثبت و منفی او، مواجه می‌شود و دوباره با سعی و خطا پیش می‌رود. مسئله انباشت البته صرفاً به سطوح ارشد مدیریتی کشور محدود نمی‌شود و می‌توان آن را معضله‌ای در همه سطوح دانست. حتی در یک کلاس مدرسه، تجربیات معلمی که یک سال تحصیلی با بچه هایی سر و کار داشته و تازه با خانواده، روحیات و توانایی‌ها و استعدادهای بچه‌ها آشنا شده است نیز، به معلم سال بعد بچه‌ها انتقال نمی‌یابد و معلم بعدی بر دوش تجربیات معلم قبلی نمی‌ایستد و معلم جدید دوباره از نو باید با مختصات قبلی دانش آموزان آشنا شود و تا بخواهد این فرایند طی شود سال تحصیلی به پایان رسیده و دانش آموزان به کلاس بعدی می‌روند. به سادگی می‌توان شبیه این روند را در زندگی شخصی، خانوادگی، اداری، سازمانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مان مشاهده کرد. شاید عدم توجه به انباشت تجربیات را بتوان از مهم‌ترین مشکلات کشور در حوزه مدیریت دانست که فقدان توجه به آن سالانه میلیاردها دلار از پول نفت و سرمایه‌های انسانی غیر نفتی ما را هدر می‌دهد و مانع از حرکت رو به جلو (پیشرفت) ما می‌شود. وقتی تجربیات انباشت نمی‌شوند فرهنگی (الگوهای تکرار شونده) نیز شکل نمی‌گیرد تا بر بستر آن توسعه‌ای صورت گیرد. از همین رو سندهای توسعه‌ای بالادستی کشور نیز بدون توجه به زمینه تجربیات عینی و تاریخی ما تدوین می‌شوند و نمی‌توانند ارتباط درستی با واقعیت برقرار کنند. 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.