به گزارش گروه اقتصادی قدسآنلاین، عادل پیغامی معتقد است: «با وجود اینکه جنگ اقتصادی برای ما آشناست، اما این جبهه هنوز سرباز خوبی ندارد؛ مردم این وظیفه را صرفاً متوجه مسئولان دولتی، کمیسیون اقتصادی مجلس و فعالان اقتصادی میدانند و خود را به عنوان دانشجو، معلم، خانهدار و... سرباز جبهه اقتصادی نمیدانند؛ اگر هم بدانند با نشانهها و ویژگیهای این سرباز آشنا نیستند». این استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) پیشنهاد خود را برای حل این مسئله چنین مطرح میکند: «باید سواد رسانهایِ تحریم و سواد اقتصادی مردم را بالا برد تا نگرانیها کمتر و بینش اقتصادی و قدرت تحلیل افراد جامعه بالا رود؛ قسمتی از این کار را میتوان از طریق تحول در آموزش و پرورش انجام داد و بخشی را با تولید محصولات فرهنگی اعم از کتاب و فیلم و...؛ باید عقاید، اخلاق و احکام اقتصادی در مردم اصلاح شود و زبان فهم کلیدواژههای اقتصادی قرآنی را که مورد تأکید رهبری است، ایجاد کرد و ارتقا داد و از حافظه صحیح تاریخی مردم و کشور هم محافظت کرد». این مطلب، گزیدهای از صحبتهای پیغامی است که در جمع فعالان فرهنگی مشهد مطرح شده است.
■ سواد اقتصادی بیشتر مردم ضعیف است
ممکن است فعالیتهای مذهبی و اجتماعی ما چند روزی به تعویق بیفتد؛ مثلاً چند روزی به مسجد نرویم یا مطالعه نکنیم اما هر روز مصرف میکنیم و درگیر خریدهای روزانه هستیم. مصرف، مهمترین نقشآفرینی اقتصادی است که تعطیلبردار نیست و همه، هر روز با آن درگیر هستیم. این امر ثابت میکند که تکتک افراد جامعه، سرباز این جنگ هستند اما متأسفانه بخشی از مردم فقط شنونده و تماشاچی باقی ماندهاند و خودآگاه یا ناخودآگاه مشمول این آیه شدهاند که بنیاسرائیل به موسی گفتند: «برو خود و خدایت با دشمنان بجنگید، ما هم اینجا نشستهایم و نظاره میکنیم!» و نتیجه این رفتار، ۴۰ سال آوارگی بنیاسرائیل در بیابان شد؛ یعنی خداوند به کسانی که در جنگ حق و باطل بیطرف بمانند و در آن شرکت نکنند، سیلی خواهد زد. رهبر انقلاب پایه جنگ اقتصادی را روی مردم میبینند، نه مسئولان؛ لذا حرفهای جنگ اقتصادی را در جمعهای عمومی میزنند که مال همه است.
متأسفانه سواد اقتصادی بیشتر مردم ضعیف است؛ لذا سریع تحت تأثیر شبهات اقتصادی قرار میگیرند. بهعنوان مثال، حرفهایی مانند «اقتصاد ایران متکی به نفت است و با جلوگیری از فروش آن فروپاشی قطعی است» نادرست است؛ نفت جزء کوچکی از اقتصاد ایران را تشکیل میدهد و اتفاقاً هر چه نفت کمتری فروخته شود، به نفع اقتصاد ایران است؛ چون ایران را از وابستگی به فروش نفت زودتر میرهاند؛ یا اینکه «بالا رفتن ارزش ارز» همهاش ضرر نیست بلکه در مواردی مثل افزایش صادرات، کم شدن واردات و متکی شدن کارخانجات مختلف به خرید مواد اولیه ایرانی به نفع ماست.
■ مشکل در مسلمانی ماست
تمام مشکلاتی که در جنگ اقتصادی داریم و کتکهایی که در این جنگ میخوریم برای این است که اسلام را جدی نگرفتهایم؛ اسلام را دین دنیا ندیدهایم و فقط آن را دین آخرت دیدهایم، در حالی که در قرآن آیاتی داریم که میفرماید «آنهایی که دیندارند اگر به دستورات کتابهای آسمانیشان عمل میکردند، از بالای سر و پایین پایشان میخوردند». بالاترین رفاه و پیشرفت اقتصادی در اجرای دین خداست؛ اسلام آمده که دنیا و آخرت را اصلاح کند. اگر مشکلات اقتصادی داریم؛ اگر فقر و بیکاری و عقبماندگی و مشکل اقتدار اقتصادی داریم و اگر دشمن امید به زمین زدن ما در حوزه اقتصادی دارد، نشان میدهد که ما هنوز مسلمانِ کامل نشدهایم. ما در عرصه سیاسی مسلمان شدهایم؛ «لیغیظ بهم الکفار» شدهایم. به تعبیر رهبر انقلاب در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که میفرمایند: «همه ما باید مبعوث شویم»؛ ما در عرصه سیاسی مبعوث شدهایم اما در عرصه اقتصاد هنوز مبعوث نشدهایم. در ادامه آیه میفرماید که از این امت عده کمی اهل اقتصاد هستند و بیشتر آنها بد عمل میکنند و چون بد عمل میکنند، دچار مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری و تورم میشوند؛ یعنی هنوز ایمان اقتصادی به خدا نداریم. ما با کلیدواژههای اقتصادی قرآن آشنا نیستیم؛ مثلاً معنا و تفاوت کلمات اسراف، تبذیر و اتراف را که در اصلاح الگوی مصرف، کاربردی و مهم هستند، بهدرستی نمیدانیم.
■ لزوم اصلاح اصول عقاید اقتصادی
اگر از ما در این باره سؤال شود که «تکذیبکننده دین کیست؟» مجموعهای از گناهان در حوزه فحشا و منکر را لیست میکنیم! در حالیکه خداوند در سوره ماعون «تکذیبکننده دین را کسی میداند که به یتیم و طعام مسکین توجهی نکند». متأسفانه ما امور اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی دین را جدی نگرفتهایم و همیشه به چشم مستحب به آن نگاه کردهایم در حالی که قرآن چیز دیگری به ما میآموزد. به تعبیر شهید صدر، برای اطعام مسکین خدا تو را وسیله قرار داده که مال خودش را به دست فقیر و مسکین برسانی. در سوره بلد، خداوند از «عقبه» میپرسد؛ آیا میدانی «عقبه» چیست؟ چه لغزشگاهی است که همه میلغزند؟ یعنی اینکه گردن مردم را از زیر بار مشکلات آزاد کن و آن روزهایی که مردم در سختی قحطی و تحریم هستند، به مردم رسیدگی کن و به مسکینی که زمین خورده و نمیتواند بلند شود کمک کن. ما گاهی خدا را به عنوان بازیگر اصلی زندگی اقتصادیمان فراموش میکنیم. مفهوم رزاقیت خدا را درک نکردهایم؛ به خدا اعتماد نداریم حتی به اندازه یک نوکر که به ارباب پولدار و زمیندارش اعتماد دارد. یک زمانی ماتریالیستها، بیخدایی را به بچههای ما یاد میدادند و علامه طباطبایی و شهید مطهری به شبهات جواب میدادند؛ اما اکنون به جوانهای ما نمیگویند خدا نیست، بلکه میگویند خدا هست اما خدا در زندگی اقتصادیات جایی ندارد؛ در جنگ اقتصادیات خبری از خدا نیست؛ این میشود ماتریالیسم اقتصادی.
نهضت اصلاح اصول عقاید اقتصادی لازم است؛ همانطور که در انقلاب وقتی اصول عقاید سیاسی درست شد و مردم فهمیدند خدا باید حاکم تعیین کند، انقلاب به نتیجه رسید.
■ زبان رهبر و فرمانده را نمیفهمیم!
از امیرالمؤمنین(ع) جملهای رسیده است که بسیار پرمعناست؛ یک فرمول ساده! فرمودهاند: هر کس با هر دین و آیینی، اگر موقع یاری خواستن ولی و فرمانده بخوابد، حتماً با لگد دشمن بیدار میشود. این را به یارانشان فرمودند؛ همان یارانی که فرمود حاضرم ۱۰ تا از شما را بدهم و یکی از یاران معاویه را بگیرم. مراقب باشیم ما شبیه این یاران حضرت نشویم.
متأسفانه ما با زبان رهبری بیگانهایم. ایشان ۱۰ روز پس از ارتحال امام در جلسه بیعت نمایندگان مجلس در خرداد ۶۸ مطالبی را فرمودند که متأسفانه هیچ کس نشنید. ایشان در این جلسه نقطههای امید دشمن را میشمارند؛ سومین نقطه امید آنها واقعیتهای دشوار اقتصادی و مشکلات مردم است. آنها میخواهند اثبات کنند که سرانجام مشکلات اقتصادی نظام جمهوری اسلامی را به بنبست خواهد کشاند. این رهبرِ حق است که ۳۰ سال قبل به خوبی نقشهخوانی میکند.
آن موقع عدهای تحلیل کردند که این حرفها دشمنتراشی کردن است و درست نیست؛ میخواهید شعار مرگ بر آمریکا را گرم نگه دارید و... باز فرمودند که دشمن برای مأیوس کردن مردم، حتی مشکلات جدید اقتصادی را بر ما تحمیل میکند و هیچ بعید نیست مشکلاتی را برای فروش نفت ما ایجاد کند. چرا این حرفها را زمان خودش نشنیدیم و چرا تبدیل به یک مطالبه عمومی از مسئولان نشد؟ چرا وقتی قیمت نفت بالا رفت خوشحال شدیم؟ چرا نفهمیدیم جنگ، جنگ اقتصادی است؟ آیا این حرفهای ۳۰ سال قبل همچنان زنده و جدید نیست؟ ما خواب بودیم!
ایشان در سال ۱۳۷۰ که سالهای سازندگی بود و خبری از تحریم نبود، یکی از راههای فشار دشمن را تحریم معرفی میکنند. از سال ۸۷ همه شعارهای سال را اقتصادی انتخاب کردند. همانجا عدهای میگفتند این شعارها، شعارهای دنیوی و مادی است. ما جانم فدای رهبر میگوییم اما در عرصه اقتصادی جانفدا نیستیم؛ رهبر انقلاب که میفرمایند کالای ملی بخرید، ما باز هم جنس چینی میخریم! آیا شعار سال فقط برای گوشه تلویزیون نوشتن و پلاکارد شدن است یا باید زندگی ما را متحول کند؟ ما کلیدواژههای رهبر انقلاب را نمیدانیم، همانطور که کلیدواژههای قرآن را نمیفهمیم.
■ جنگ اقتصادی هم نیازمند شور و شعور است
باید در جنگ اقتصادی هم مانند جنگ سیاسی و عقیدتی شور آفرید؛ به این معنا که وقتی یک ایرانی جنس خارجی میبیند دچار غیرت شود، دندانهایش را به هم بساید و از خرید آن خودداری کند؛ ما در این جنگ علاوه بر شعور به شور نیاز داریم. ما به شاعران و مداحان و سخنرانانی نیاز داریم که این شور و حماسه و غیرت اقتصادی را در مردم ایجاد کنند ما به اقتصادی با عزم ملی و مدیریت جهادی نیاز داریم؛ مردمی که با درک این شعار به صحنه انتخابات بروند و مدیران جهادی را انتخاب کنند.
دشمن سعی میکند حافظه تاریخی مردم را پاک کند و جایش را با اطلاعات غلط پر کند. ما باید مراقب این ترفند دشمن باشیم و با اسناد تاریخی معتبر برای مردم روشن کنیم که در دورههای قاجار و پهلوی چه بر سر اقتصاد مملکت آمد و مردم چه وضعی از نظر اقتصادی داشتند و امروز چه پیشرفتهایی حاصل شده است.
انتهای پیام/
نظر شما