به گزارش گروه سیاسی قدسآنلاین، هفته گذشته سنای آمریکا با تصویب قطعنامهای ولیعهد عربستان را مسئول قتل خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسولگری این کشور در استانبول معرفی کرد. همزمان نمایندگان سنا قطعنامه دیگری را برای قطع حمایت نظامی و لجستیک دولت آمریکا از ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی در یمن صادر کردند. مجلس نمایندگان آمریکا نیز قطعنامهای را تصویب کرده که به موجب آن کمپین نظامی میانمار علیه اقلیت مسلمان روهینجا در این کشور را -نسل کشی-خواند. این اقدامات کنگره آمریکا در حوزه سیاست خارجی چه در سنا و چه در مجلس نمایندگان نوعی جدایی و انشقاق میان کنگره و کاخ سفید را نشان می دهد. این انشقاق و جدایی را چگونه می توان تفسیر کرد؟
نکته اول که بایستی مورد توجه قرار گیرد این است که برای تبدیل شدن این قطعنامهها به قانون راه طویلی در پیش است و دست آخر هم باید مورد تایید شخص رئیس جمهور قرار بگیرد. به بیان دیگر سر و صداهای اخیر کنگره طبلی تو خالی است. واقعیت این است که شکلگیری سیاست خارجی آمریکا به دلیل وجود تعدد بازیگران روندی پیچیده دارد. به طور کلی، قوه مجریه مسئولیت تصمیمگیری و بکارگیری سیاست خارجی ایالات متحده را بر عهده دارد. با این حال قانون اساسی آمریکا، بخشی از قدرت و مسئولیتهای مربوط به اتخاذ سیاست خارجی این کشور را به کنگره تنفیذ کرده و به این ترتیب برای کنگره نیز در سیاست خارجی نقشی را برگزیده است.
البته باید توجه داشت که این نقش بیشتر توازن بخش است و در چارچوب اصل توازن و نظارت(Checks and balances) در زیر ساخت سیاسی آمریکا قابل درک است. به بیان دیگر کنگره تلاش می کند کسری دیپلماتیک وزارت خارجه را به صورت کم هزینه جبران کند. حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید و شیوه مدیریت او در عرصه سیاست خارجی باعث افول وجهه بین المللی آمریکا شده است به گونه ای که بسیاری از پایان قدرت نرم آمریکا سخن گفته اند. اگر تا دیروز آمریکا تلاش می کرد علیرغم واقعیت موجود و با استفاده از تبلیغات دروغین، خود را رهبر جهان آزاد، حامی دموکراسی و پشتیبان جهانی حقوق بشر معرفی کند، اما در دوران ترامپ کاخ سفید مسیری معکوس را در پیش گرفته است.ترامپ با صدای بلند از دیکتاتورهای جهان حمایت می کند و آن را در چارچوب منافع مادی آمریکا می خواند. واقعیتی که تا پیش از او همواره دولت های مختلف آمریکایی تلاش می کردند آن را پنهان کنند. به هرحال این روزها کسری قدرت نرم در دستگاه دیپلماسی و بی آبرویی دیپلماتیک آمریکا باعث شده کنگره وارد بازی سیاست خارجی شود و تلاش کند با گرفتن ژست های بشر دوستانه چهره مخدوش آمریکا را بازسازی کند. اما این که این تلاش ها تبدیل به تغییر رفتار آمریکا شود بعید است. ترامپ از فشارهای کنگره برای دوشیدن بیشتر دیکتاتورها بهره می برد و کنگره هم این گونه وانمود می کند که ترامپ نماینده کل آمریکا نیست.
انتهای پیام/
نظر شما