مسؤول این مرکز فردی است بهنام حاج علیاصغر، بهنظر 60 سال را رد کرده باشد، وقتی کمی با او معاشرت کردم، گفت: قاچاقچیان برادرم را اوایل انقلاب در راه مبارزه با مواد مخدر شهید کردند.
حاج علیاصغر ادامه میدهد: روزگاری معتاد بودم، اما امروز سالهاست که ترک کردهام و بهدلیل علاقهای که بهنجات دادن دیگران از چنگال اعتیاد داشتم، وارد این عرصه شدم.
وی ادامه میدهد: روزی هر آن چه که داشتم را خرج میکردم تا بهمعتادان حال بدهم، چرا که تصور میکردم کار خیر میکنم، امروز هر آن چه که دارم را خرج میکنم تا نجاتشان دهم چون میدانم جز «هیچ»، چیز دیگری در انتظارشان نیست.
مسؤول مرکز به سوی سلامت میافزاید: بهجایی رسیده بودم که هیچکس مرا قبول نداشت حتی زمانی که بهخواستگاری دخترم آمدند و لیستی بهنام «سیاهه» را مینوشتند و امضا میکردند هیچکس بهمن اعتنایی نکرد، اما امروز بهجایی رسیدهام که وقتی در محل برای دختری خواستگار میآید پدر دختر بهداماد میگویند «برو تایید حاج اصغر را که گرفتی بیا».
حاج علیاصغر میگوید: امروز در مرکز ترک اعتیادی فعالیت میکنم که بخشی از نجات یافتگانش در کارخانهای(جهان گاز توس) که پشت همین مرکز است مشغول بهکار میشوند و امیدی دوباره مییابند.
از آخر خط هم گذشتم
«آخر خط» ممکن است در بین اقشار مختلف تعاریف متفاوتی داشته باشد، اما بدبختی، آوارگی، پوچی، رهایی از خانواده و از دست رفتن وجهه اجتماعی تعاریفی است که تمامی معتادان از آخر خط دارند.
آخر این خط ممکن است بهبریدن ختم شود، بریدن از همه چیز حتی زندگی، اینقدر بهادامه مصرف بههر روشی دست میزند تا اینکه روزی در کنار خیابان دو کوچه بالاتر از محل زندگی و یا کارمان با بدن بیجانش مواجه شویم.
در این بین هستند افرادی که آخر خطشان بهبریدن از زندگی ختم نمیشود، تلنگری کوچک این از نفس افتاده را نفسی دوباره میبخشد و بار دیگر بهآغوش گرم خانواده میغلتاند.
محسن 45 سال دارد که 22 سال از زندگیش را با اعتیاد همخانه بوده است، همخانهای که با گوشت و پوست و استخوانش یکی شده و کاری با او کرده که حتی این زندگی را بهبودن در کنار فرزندش ترجیح داد.
او میگوید: در خانواده ما هیچ فرد معتادی وجود نداشت حتی سیگاری، همه ورزشکار بودند حتی من! 24 ساله بودم که مرا بهاردوی تیم ملی دعوت کردند، اما بهخاطر مصرف موادمخدر نتوانستم بروم، رفیق ناباب بدبختم کرد.
خلاف میکردم تا پول اعتیادم که روزانه از 20 تا 30 هزار تومان شروع میشد و گاهی تا 100 هزار تومان هم میرسید.
بهقدری از نظر روحی و عصبی بههم ریخته و پرخاشگر شده بودم که با یک نگاه از کوره در میرفتم و عکسالعمل شدید نشان میدادم.
بهجایی رسیدم که حتی در خانواده هم جایی نداشتم، نه من میتوانستم در کنار آنان بمانم و نه آنان توانایی تحملم را داشتند، از خانه بیرون زدم و همسرم طلاق گرفت و با پسرمان بهتنهایی زندگی جدیدی را شروع کرد.
سوءمصرف و پس از آن خروج از خانه مشکلات بسیاری را برایم بههمراه آورد، دست بههرکاری میزدم تا خرج موادم را تامین کنم، پس از چندین سال بهآخر خط که هیچ، از آخر خط هم گذشتم، سر از تیمارستان و زندان درآوردم و از نظر معنوی و اجتماعی هیچ برایم نماند، مثلا روزگاری ورزشکاری بودم!
زندگی دوباره یافتم
محسن ادامه میدهد: برای چندمین بار مرا بهمرکز توانبخشی آوردند و امروز چهار ماه است که اعتیاد را کنار گذاشتهام، زندگی دوبارهای یافتهام، حتی خانواده هم مرا در میان خود پذیرفته است، همه اینها را مدیون افرادی هستم که کمک کردند تا ترک و پس از آن مشغول بهکار شوم.
مدتی است در این کارخانه مشغول بهکار شدم، در کنار افرادی که همه آنها مانند من روزی گرفتار این افیون بودند، اما امروز ترک کرده و کنار هم برای خانوادهمان کار میکنیم و همین سبب شده فکرمان درگیر مواد نشود.
امید دارد همسر و فرزندش دوباره او را بپذیرند از نگاهش کاملا پیداست، وقتی سخن از همسر و فرزندش بهمیان میآید، لبخند میزند.
از مسؤولان میخواهد که برای معتادانی که ترک میکنند شرایط شغلی فراهم کنند تا دوباره بهچنگال اعتیاد گرفتار نشوند.
نمیخواهم بهآن روزها برگردم
غلامرضا کارگر دیگری که مدتی است او نیز مانند دیگر همزلفان خود در این کارخانه مشغول بهکار شده است.
20 سال اعتیاد داشت، بهگفته خودش چشم بسته بهسمت اعتیاد رفت، تصور میکرد با مابقی آدمها تفاوت دارد و گرفتار چنگال این دیو خانمان براندار نمیشود و در صورت معتاد شدن هر زمان که خواست میتواند ترک کند، خودش اینها را میگوید.
شب نشینیهای تا نیمه وقت و دوستان ناباب را عامل تیره روزی خود میداند و بههمه بهخصوص جوانان توصیه میکند همیشه در کنار خانواده بمانند، اگر نمیخواهند خود عبرتی برای دیگران شوند و لذت آنی را با تمام زندگیشان معاوضه نکنند، چرا که بدبختی در کمینشان نشسته است.
غلامرضا میگوید: پسری 27 ساله دارم که با مادرش زندگی میکند، اعتیاد این دو را از من گرفت، کاری کرد که هیچ برایم نماند، هرچه را که داشتم مصرف کردم حتی ارث پدری.
از طریق ضایعات، بنایی و هر کار دیگری، خرج اعتیادم را درآورده و روزی 50 هزار تومان دود میکردم.
بهجایی رسیدم که هیچ برایم نماند، نه زن و زندگی و فرزند و نه پول، بهآخر خط رسیدم، جایی که هیچ شکلی ندارد.
چندین بار تصمیم گرفتم که ترک کنم، اما نشد هر بار که از کمپ بیرون میآمدم دوباره بهسمتش کشیده میشدم، چون کار نداشتم و کسی بهمن اعتماد نمیکرد، هیچکس یک معتاد را نمیبپذیرد و همین سبب میشود بسیاری از افرادی که ترک میکنند بار دیگر معتاد شوند.
اما این بار 11 ماه است که پاکم، وقتی بهزندگی که برای خود ساخته بودم فکر میکنم مو برتنم سیخ میشود، فکر نمیکنم که دوباره به این راه کشیده شوم، یعنی نمیخواهم که بهآن روزها برگردم، البته در این راه مادر، خواهر و برادرم بسیار کمک کردند، کمکهای خیرین را هم نباید فراموش کرد.
چندین بار ترک کردم، اما نبود کار دوباره مرا بهاعتیاد برگرداند
علیرضا معتاد رهایافته دیگر شاغل در این کارخانه است، او میگوید: 43 سال دارم، بهدلیل اینکه پدرم را زود از دست دادم و در سن 21 سالگی سرپرستی دو خانواده را عهدهدار شدم، فشار زندگی مرا بهاعتیاد کشاند و 11 سال بود که اعتیاد داشتم.
چندین بار ترک کردم، اما چون کار نبود و هیچ کس بهفردی که سابقه اعتیاد دارد اعتماد نمیکند دوباره به اعتیاد کشیده شدم.
معتاد که شدم از خانواده خجالت میکشیدم بههمین دلیل خانه را ترک کردم، 11 سال هر آنچه را که درمیآوردم خرج اعتیادم میکردم، 50 هزار تومان در روز.
اما امروز دو ماه است که بهکانون خانواده بازگشته و در کنار همسر و سه فرزند 18، 15 و چهار ساله خود زندگی میکنم و این را مدیون افرادی هستم که در مسیر ترک کردن و پس از آن یافتن شغل کمکم کردند.
دو ماه است که هر روز از ساعت 7:30 صبح بهکارخانه میآیم و تا ساعت 4:30 کار میکنم، از این کار و حقوقم راضی هستم و خدا را شکر میکنم که چنین افراد خیری وجود دارد، افرادی که حتی از آسایش و خانواده خود میزنند تا امروز ما در کنار خانواده بمانیم.
علیرضا ادامه میدهد: تمام این معتادان در همین جامعه زندگی کردند و همه آنان دوست دارند اعتیاد را ترک کنند و دوباره بهکانون خانواده و جامعه بازگردند، اما چون شرایط برای آنها مهیا نیست، پس از ترک دوباره بهاعتیاد رو میآورند.
با توجه بهاینکه بیشتر معتادان از خانه رانده شدهاند، پس از ترک نه مکانی برای ماندن دارند و شغلی برای تامین معاش و همین میشود که ترک آنان ادامه نمییابد، از مسؤولان میخواهم که فکری کنند وبا حمایت از افرادی که مکان و شغل برای معتادان نجاتیافته تامین میکنند، ادامهدهنده این راه باشند.
بهآینده امیدوارم
در ادامه بهسراغ مدیرعامل کارخانه جهان گاز توس رفته و در خصوص علت بهکارگیری افراد نجاتیافته از چنگال اعتیاد در این کارخانه به گفتوگو نشستیم.
حسن دهنوی با اشاره بهاین نکته که این کارخانه دارای 45 سال سابقه و 30 سال مهر استاندارد است، گفت: این کارخانه نخستین مهر استاندارد را در استان و در سال 67 اخذ کرد.
وی ضمن اشاره بهاینکه در این کارخانه انواع اجاق گازهای خانگی و صنعتی و همچنین آبگرمکن، فر و بخاری ساخته میشود، ادامه داد: در حال حاضر 35 نفر نجاتیافته از دام اعتیاد در این کارخانه مشغول بهکار هستند.
در صورت کمک مسؤولان تعداد کارگران را به 100 نفر میرسانیم
مدیرعامل کارخانه جهان گاز توس تاکید کرد: این کارخانه ظرفیت و امکانات افزایش نیرو تا 100 نفر را دارد و چنانچه مسؤولان از نظر مالی یاری دهند بهاین هدف میرسیم.
دهنوی استفاده از بهبودیافتگان را عاملی در جهت رونق گرفتن کارخانه دانست و خاطرنشان کرد: ویژگی مثبتی که در این افراد وجود دارد این است که دل بهکار میدهند و همین سبب افزایش تولیدات کارخانه شده است.
وی در خصوص علت بهکارگیری بهبودیافتگان از اعتیاد در این کارخانه، گفت: با توجه بهاینکه در اطرافم چند نفر با این مشکل دست بهگریبان بودند و از نزدیک این بلای خانمانسوز را درک کردم، دغدغهای در من بهوجود آمد و تصمیم گرفتم یک مرکز توانبخشی در بخشی از این ملک ایجاد کنم و پس از این کار تصمیم گرفتم با وجود اینکه از کار کردن خسته شده و کارخانه تقریبا بهحالت نیمه تعطیل درآمده بود، بار دیگر کارخانه را با نیرویی مضاعف بازگشایی کنم تا بتوانیم این افراد را از اعتیاد دور کرده و بهجامعه بازگردانیم.
90 درصد بازار ما خارجی است
مدیرعامل کارخانه جهان گاز توس با بیان این موضوع که در حال حاضر محصولات کارخانه بهکشورهایی نظیر افغانستان، عراق، پاکستان و ترکمنستان صادر میشود، عنوان کرد: 90 درصد بازار ما خارجی است و با توجه بهاینکه سالها است که در بازار هستیم، مشکلی برای فروش نداریم.
دهنوی تصریح کرد: در حال حاضر دو ماه است که کار خود را با این 35 نفر آغاز کردهایم.
وی ضمن ابراز امیدواری از آینده بهبودیافتگان، تاکید کرد: هدفم از ورود بهاین عرصه و کمک بهمعتادان این بود که این افراد وارد جامعه شوند و کار بیاموزند تا بار دیگر گرفتار این بلای خانمانسوز نشوند.
مدیرعامل کارخانه جهان گاز توس خاطرنشان کرد: پیشنهادات بسیاری برای واگذاری ملک این کارخانه و تبدیل آن بهباشگاه بیلیارد و دیگر پیشنهادات داشتم، کرایه خوبی هم بابت این کار میدادند، اما من بهخاطر احساس تکلیفی که در خود برای کمک به معتادین داشتم همه آنان را رد کردم و امروز تنها از مسؤولان میخواهم کمک کنند تا چرخ این کارخانه همچنان بچرخد تا این افراد بار دیگر بهسمت مصرف مواد کشیده نشوند.
«بیکاری» مهمترین دلیل برای کشیده شدن افراد بهبیراهه
قطعا تمام آدمها در طول زندگی خود اشتباهات بسیار مرتکب شدهاند، اما آنچه که مهم است اینکه ادامهدهنده این اشتباه نباشند و با درس گرفتن از آن و آموختن «نه» گفتن به آنچه که بهضرر ما است و فراگیری قدرت مقابله بتوانیم خود را در برابر آسیبها بهویژه آسیبهای اجتماعی و خاصه اعتیاد واکسینه کنیم.
در مسیر بازگشت بهزندگی یک معتاد، نهتنها خانوادهها که مسؤولان نیز با فراهم کردن شرایط بهتر برای زندگی بهخصوص فراهم کردن «کار» نقشآفرین هستند.
«بیکاری» یکی از مهمترین دلایل برای کشیده شدن افراد بهبیراهه است بههمین دلیل در دین اسلام بسیار بر کار و فعالیت تاکید شده بهطوری که در روایتی آمده«نفس خود را اگر مشغول نکنی، تو را بهوسوسه میاندازد».
با توجه بهاینکه نجاتیافتگان از اعتیاد بیشتر در معرض دوباره گرفتار شدن در دام آسیب هستند، نیاز است که دولتمردان ما فکری بهحال این موضوع کنند و با فراهم کردن شغلی آنان را بهزندگی بازگردانند و بهجامعه نشان دهند که میتوان بهیک معتاد هم اعتماد کرد.
منبع : فارسانتهای پیام
نظر شما