تحولات لبنان و فلسطین

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۴
کد خبر: 656450

یک دعوت سه بعدی، با کمال و اقتدار، نه برای این قرن بلکه برای قرن‌های متمادی نه برای جان‌های خسته برای اعماق روح بشه نه برای جان‌های خسته بلکه برای تمام انسان‌های تشنه، دعوت برای میلیون‌ها نفر، برای ضیافتی به قدمت چهارده قرن، ضیافتی برای از بین بردن، ضیافتی برای سامان دهی خواسته‌های بی‌نهایت انسان. یک مهمانی ساده در دنیای متمدن و صنعتی

  • چشمهام از آسمون سراغ هلال باریک شب اول ماه رو می‌گیرند، دلم دنبال آیات آشکارت می‌گرده تا عبادت عاشقونه رو شروع کنه، هر چند عبادت کردن و نماز خوندن، روزه گرفتن و مطیع بودن من سراپا نیاز به پیشوای بی نیاز مطلق. جز وظیفه چیزی نیست.

وقتی یاد عبادت کردنم می‌افتم شرمنده از تمام نمازهایی می‌شم که تو هیاهوی دنیا با عجله و پرشتاب خوندم و تموم تسبیح‌هایی که ناتموم رهاشون کردم.اما مگه می‌شه از آسمون رحمت تو، به ناامیدی پا بیرون گذاشت.

  • مگه می‌شه هر سحر که درهای آسمون به مهربونی‌ت باز می شه یا سبد نیایش به میوه چینی باغ حضور نرفت و با میوه اجابت برنگشت....

        نه تنها دلم، که دستام هم محتاج نورند و هر چه به آسمون تاریک شب‌های آخر ماه شعبان بیشتر نگاه می‌کنم عطش چشام به رسیدن بیشتر می‌شه .. هزار تا فانوس بی‌فروغ در سرانگشت‌هام خاموش و روشن می‌شند، وقتی تو خلوت شب‌های آخر ماه بیشتر فکر می کنم بوی تکرار روزهام تو پیوستگی چه بهتر می‌فهمم .نگاهم کرانه‌های غم گرفته آسمون را بدجوری جستجو می‌کنند، مثل پرنده‌های تو قفس که روزنه‌های باز پرواز کردن رو دنبال می‌کنند.

  • بار گناهام رو به دوش می‌کشم اون چنان که زانوهای بی رمقم در هم شکسته می شوند و طنین فریادم آسمون‌ها را می شکافه. دنبال دستی می‌گردم تا غبار مونده بر یال و پرم را بتکوند، دستی که مرا تا بی‌کرانگی عبور از مرز مکان و زمان پرواز بده. نگاهم از انتظار لحظه‌های بیهوده می‌چکد
  • خدایا کدوم دریچه ،دهن آرزوهام رو می‌بنده ، کدوم آسمون مرا به خودش می‌خوند، روزمرگی، پاهام رو تو با تلاق تنهایی کشونده. تو این شب‌های رحمت ، یک جا نماز پهن شده می‌خواهم که رو به لطف سرشار تو باشد.
  • خدایا دست منو بگیر که خیلی به تو نیازمندم، دست منو رو بگیر که هیچ دستاویزی برای چنگ زدن به جز رسیدن محبت تو ندارم. خدایا حالا که قراره یک ماه مهمون سفره کرم و لطف و احسان و مهربونیت بشم کمکم کن تا از این پیرهن چرک مرده تنم روح بی‌قرارم بتونه پرواز تو بی‌کرانگی رو تجربه کنه.
  • خدایا صدات می‌زنم تا دست‌های نیازم رو بگیری. خدایا تویی که معیشت بنده‌هات رو بر اساس عدالت تقسیم نکردی و با تموم آفریده‌هات با فضل و احسان رفتار کردی منو به خاطر ثروتی که بهم دادی آزمایش نکن.
  • خدایا منو به خاطر اونچه از من بازداشتی امتحان مکن تا به این خاطر به آفریده‌ات حسد داشته باشم و حکم تو رو کوچک نشمرم.
  • خدایا حالا که منو لایق مهمونی خودت کردی، سینه‌ام رو وسعت بده و شکر منو واسه اونچه که از من بازداشتی ،زیادتر از شکری قرار بده که به خاطر اون چه که به من عطا کردی.
  • خدایا تو ماه مهربونی‌ات نگذار فکر کنم انسان‌های تهی دست خوار و حقیرند یا فکر کنم که انسان‌های ثروتمند برترند.
  • خدایا منو حفظ کن چون می‌دونم شریف کسی که طاعت تو به او شرافت داده و عزیر کسی که بندگی و عبادت تو اونو عزت بخشیده.

انتهای پیام/ 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.