دکتر باغستانی در تحلیل اسلام آوردن جناب حمزه(ع) میگوید: قوت اندیشهها و افکار در مراحل نخستین شکلگیری و برای تبدیل شدن به یک جریان تاریخی؛ به زمان، مکان و شمار پیروان نیازمند هستند. همین عناصر هستند که مراحل شکلگیری و تداوم و یا توقف و نیز شتاب یا کندی یک جریان فکری را در تاریخ رقم میزنند. در جریان دعوت اسلامی در مکه، بر پایه تقسیم مشهور دعوت پنهان و دعوت آشکار دو مرحله تاریخی پشت سر گذاشته شده است. به طور طبیعی در مرحله نخست دعوت یا همان دعوت پنهان سبک دعوت فردی بوده و از طریق چهره به چهره شدن پیامبر اکرم(ص) با افراد اتفاق افتاده است.اگر اسلام آوردن جناب حمزه بن عبدالمطلب در این مرحله رخ داده باشد بنابر روایت منقول در سال دوم بعثت، نقش حمزه در مرحله نخستین تعریف میشود و شخصیت وی و زمان اسلام آوردن او را باید در کمک به افزایش جمعیت هوادار دعوت اسلامی دانست؛ اما اگر اسلام آوردن حمزه در سال ششم بعثت پذیرفته شود، به دلیل تفاوت موقعیت زمانی و اجتماعی دعوت و گذار آن از مرحله پنهان به مرحله آشکار، آنگاه به اقتضای ویژگیهای این مرحله ارزیابی دیگری از نقش و جایگاه اسلام آوردن حمزه پیدا خواهد شد.
دعوت به اسلام، چالشی نابرابر
وی اضافه میکند: شرایط شهر مکه برای مرحله نخست دعوت اسلامی یعنی مرحله پنهان سخت نبود زیرا هیچ گونه رویارویی میان آموزههای دعوت نو با افکار و اندیشههای حاکم بر مکه وجود نداشت. از هنگام آشکار شدن دعوت و ستیز فکری محتوای دعوت با استفاده از آموزههای قرآنی آیات مکی که خود را در اعتراض به آیین بتپرستی، سنتهای غلط جاهلی، ستمگریهای اقتصادی رایج و... در مکه و عربستان نشان میداد، چالش و نزاع آغاز شد و در این چالشِ نابرابر، اقلیتی نوپا و کم امکانات وارد رقابت با اکثریت قدرتمند و ثروتمند شدند. این استاد دانشگاه در ادامه بیان میکند: مهمترین برگ برنده این اقلیت، سخن نو معطوف به بیان حقوق و مسئولیتهای انسانی و نکوهش نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود. در چنین معرکهای در شهر مکه که آرامآرام پای رقابتهای قبیلهای را هم به آن باز میکرد، پیامبراکرم(ص)، نماینده بنیهاشم و ابوسفیان، نماینده بنیامیه در دو سوی این نزاع قرار داشتند. قرار گرفتن افراد متشخص، محبوب و مشهور در هر یک از دو جبهه نزاع، میتوانست کفه ترازو را به نفع یکی از آنها سنگین کند.
بارقه امید به هنگامه شکنجه و تحقیر
باغستانی تشریح میکند: به هنگامه شکنجه نومسلمانان و تعرض زبانی به ایشان، اسلام آوردن شخصیت محبوبی چون حمزه(ع) در سال ششم بعثت با پیشینهای روشن مانند حضور در پیمان جوانمردان (حلف الفضول) در حمایت از ستمدیدگان که پیامبر اکرم(ص) هم در آن شرکت داشت، بارقه امیدی برای مسلمانان بود و به تقویت جمعیت نومسلمان تحت فشار، شکنجه و تحقیر کمک کرد. این پژوهشگر تاریخ اسلام یادآور میشود: اگر اسلام آوردن حمزه(ع) در سال دوم بعثت رخ داده باشد یعنی در عصر دعوت پنهانی، این احتمال وجود داشت که حمزه کمک کار حضرت در برپایی آن دعوت باشد یا در جلسه دعوت از خویشاوندان، آشکارا از دعوت حضرت به اسلام حمایت کرده و دیگر خویشاوندان را به اسلام فراخواند که بسیار هم اهمیت داشت و بر جریان دعوت اسلامی تأثیر میگذاشت؛ اما چنین گزارشی از او وجود ندارد مگر آنکه احتمال تقیه کردن او در آن مجلس وجود داشته باشد که در منابع موجود درباره تقیه جناب حمزه(ع) چنان که درباره ابوطالب(ع) دیگر عموی پیامبر اکرم(ص) نقل شده، نقلی وجود ندارد؛ بنابراین روایت دوم یا همان سال ششم بعثت به نظر با شواهد تاریخی سازگاری بیشتری دارد زیرا در این روایت توهین ابوجهل به پیامبر اکرم(ص) دلیل اسلام آوردن حمزه(ع) ذکر شده و عذرخواهی ابوجهل از حمزه(ع) میتواند نشان دهد که تا آن زمان تصور او این بوده که حمزه اسلام نیاورده و با دین جدید مخالف است و تحقیر پیامبر اکرم(ص) توسط او به غیرت حمزه(ع) برنمیخورد؛ اما موضع حمزه(ع) در برخورد شدید با ابوجهل و اعلام اسلام آوردن، این تصور را بر هم زد.
سنتهای نبوی در بزرگداشت شهدای احد
عضو هیئت علمی اسلام تمدنی در پایان به رفتارهای پیامبر(ص) در برخورد با جریان شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) که میتواند مستند تاریخی بعضی از مراسم تشیع باشد نیز اشاره کرده و میگوید: نخستین رفتار پیامبر(ص) پس از دفن شهدای احد و بازگشت به مدینه این بود که با دیدن عزاداریهای مردم برای شهیدان خود در احد، با شکایت از این موضوع که حمزه گریهکننده ندارد، مراسم عزاداری همگانی برای سیدالشهدای احد را برپا کردند؛ دیگر اینکه پایبندی حضرت(ص) به رفتن بر سر مزار حمزه(ع) و دیگر شهدای احد که پس از ایشان توسط حضرت زهرا(س) هم ادامه یافت، سنت دیگری بود که حضرت آن را مرسوم کردند. نکته دیگر سلام ویژه پیامبر(ص) بود؛ حضرت در هنگام زیارت شهدای احد به آنان سلام میدادند؛ «سلام علیکم بما صبرتم و نعم عقبیالدار» که آیه قرآن است و در روایتی دیگر آنان را همچون زندگان مورد خطاب قرار میدادند. این سه سنت نبوی میتواند بنیانهای برخی آداب و رسوم شیعی را آشکارا نشان دهد.
انتهای پیام/
نظر شما