مواجهه خوشبینانه و مثبت برخی جریانهای سیاسی با ســازوکار مالی اینستکس (راهحل پیشنهادی اروپاییها برای نگهداشتن ایران در برجام و دور زدن تحریمهای آمریکا)، نشــان میدهد که آنها بیتوجه به تجربه برجام دوباره همان ساز خود را میزنند و انگار مرغشان یک پا دارد.
چهرههای خاص سیاســی نیز حتی به روی خود نمیآورند کــه دولت مورد حمایت خودشان نیز مدام تأکید میکند که اینستکس به هیچ وجــه نمیتواند جایگزیــن تعهدات برجامی اروپاییها شود و به جای آن منتقدان را افراطی، مخالف مذاکره، نادان به دیپلماسی و مخالف تنشزدایی با غرب میدانند؛ اما ادعای تکراری تنشزدایی با غرب با توجه به رفتار اروپا و آمریکا (بویژه در یک سال اخیر) سادهلوحانه است.
عملکرد اتحادیه اروپا در یک ســال گذشــته نشــان میدهد که اروپا در راســتای سیاست فشــار حداکثری آمریکا اقدام میکند. پیش از بازگشــت تحریمهای آمریــکا در آبان ماه، بیشتر شرکتهای اروپایی از ایران رفته بودند، شــرکتهایی که کمیت و کیفیت حضورشان با اما و اگر مطــرح بود.
بانکهای اروپایی اکثر تراکنشهــای بانکــی مرتبط با ایــران را رد میکردند و کشــورهای اروپایی واردات نفت از ایران را پیش از 13 آبان به صفر رسانده بودند و حتــی پس از اینکه آمریکا معافیت تحریمی به دو کشــور اروپایی ارائه کرد، این کشورها از واردات نفــت ایران خــودداری نمودند! به این ترتیب اروپاییها کاملاً از تحریمهای آمریکا به طور غیررسمی تبعیت کردند.
از طرف دیگر، اروپا در رابطه با مسائلی موشکی و منطقهای ایران کاملاً با آمریکا همراهی نمود. دو کشور اروپایی انگلیس و فرانسه بارها پرونده موشــکی ایران را به شورای امنیت بردند تا به کشور فشــار بیاورند. مسئولان اروپایی هم در جاهای مختلف تأکید کردهاند بر ســر مسائل منطقــهای، موشــکی و حقوق بشــر ایران با آمریکاییها همســو هستند؛ بنابراین سیاست اروپاییها در عمل نســبت به سیاســت فشار حداکثری آمریــکا واگرایی ندارد.
حال چگونه میتوان این قدر به اینستکس خوشبین بود و آن را عامل شکاف اروپا و آمریکا دانست . ایــن خوشبینیها در حالی اســت که اکنون دولت با خروج تدریجی خود از برجام میخواهد به اروپا در جهت انجام تعهدات خود ذیل توافق هستهای فشــار بیاورد و اروپا نیز اینستکس را برای جلوگیری از خروج ایران میخواهد ایجاد بکند (کی و در چه شرایطی نامعلوم است).
در این شرایط نکته حیاتی اینجاست که اینستکس را در پازل فشــار حداکثری آمریکا ببینیم. با توجه به اینکه سازوکار اینستکس فروش نفت ایران را پوشــش نمیدهد، عملاً این سازوکار پوچ است.
از سوی دیگر نگاهی به بیانیه نشست کمیسیون مشترک برجام در 7 تیرماه نشان میدهد که اروپــا در نظر دارد کشــورهای دیگــر را وارد سازوکار اینستکس کند و هماکنون نیز برخی از کشورهای طرف تجاری ایران از جمله ترکیه و روسیه، برای پیوســتن به اینستکس اعلام آمادگی کردهاند و زمزمههایی از پیوستن چین و هند به این سازوکار شنیده میشود.
در نتیجه این روند، بیشتر تجارت خارجی ایران وارد کانال اینستکس میشود و از آنجا که اینستکس یک شرکت خصوصی است و قرار نیست تحریمهای آمریــکا را دور بزنــد، عملاً تجــارت ایران به سمتی کانالیزه میشود که آمریکا میخواهد؛ یعنی ایران درآمد نفت خود را فقط برای اقلام بشردوستانه خرج کند!
تعبیر نفت در برابر غذا از همین جهت اســت. از طرف دیگر با افزایش واردات از اروپا و متعاقباً کاهش میزان تجارت دوجانبه ایران با دیگر کشورهای شریک تجاری، در بلندمــدت صادرات نفت ایران به شــرکای غیراروپایی ایران بهطور چشــمگیری کاهش خواهد یافت؛ بنابراین در آینده نه چندان دوری کشور از نظر اقتصادی ضعیف و فشار اقتصادی افزایش پیدا خواهد کرد.
بدین ترتیــب اروپا با یک طرح هوشــمندانه توانسته است بدون نقض تحریمهای آمریکا هم ایــران را در برجام نگه دارد و هم به سیاســت فشــار حداکثری آمریکا کمک بکند؛ بنابراین ایران نباید برنامه خروج تدریجی خود از برجام را رها و یا آن را تضعیف کند، چرا که کشور با این روند در حال حرکت به سمت یک تله است و اروپاییها با دیدن ضعف در اراده ایران، قطعاً کوتاه نخواهند آمد و فشارها افزایش پیدا خواهد کرد.
حال جریانهای سیاسی که از دولت هم در دفاع و خوشبینی به اینســتکس پیشــی گرفتهاند، متوجه این خطرات هستند یا همچنان به دنبال اعتماد حداکثری به غرب هســتند؟
نظر شما