به گزارش خبرنگار بینالملل قدس آنلاین، سال ۱۹۹۷ هیئت منصفه دادگاهی رد فیلادلفیای آمریکا جان میلر شهروند این شهر را در پرونده قتلی از نوع درجه دوم مقصر شناخت و وی را به حبس ابد محکوم کرد.
روز چهارشنبه جان میلر که بیش از ۱۰ درخواست تجدیدنظر او از سوی دستگاه قضای ایالات متحده نادیده گرفته شده یا رد شده بود سرانجام بعد از سپری کردن ۲۱ سال پشت میله های زندان آزاد شد. وی در حالی بعد از ۲۱ سال میله های زندان را به قصد آزادی ترک میکرد که ۱۷ سال قبل شخصی که علیه او و تحت فشار نیروی پلیس اعتراف کرده بود اعترافش را پس گرفته بود.
دادستان بر اساس شهادت یک شاهد در حالی خواستار صدور حکم حبس ابد -به اتهام قتل سرپرست یک پارکینگ حین سرقت مسلحانه- برای «میلر» شد که شخص شاهد دوبار بعد از اعتراف اولیه شهادت خود را که تحت فشار پلیس اخذ شده بود رد کرده بود.
با این حال دادگاه بدون توجه به رد اعتراف اولیه از سوی شاهد به شهادت اولیه وی استناد کرد و هیئت منصفه نیز میلر را گناه کار شناخت و وی به حبس ابد محکوم شد.اکنون ۲۱ سال بعد ، قضات ایالتی و فدرال در پنسیلوانیا ، و همچنین دفتر وکالت ولسوالی فیلادلفیا که او را به قتل متهم کرده بودند ، تصدیق کردهاند که «میلر» مقصر نیست.
صبح چهارشنبه ، مرد ۴۴ ساله در حالی آزاد و رها قدم به خیابان گذاشت که به خبرنگاران گفت: به محض اینکه پایم را از زندان بیورن گذاشتم فقط نگاه کردم و از خدا برای آنچه در حق من انجام داده تشکر کردم."
اثبات بی گناهی و روند آزادی جان میلر بیش از دو دهه طول کشید ؛ در این دو دهه که او ۲۱ سال از بهترین روزها و شبهای زندگی خود را پشت میلههای زندان سپری میکرد، ۱۰ درخواست تجدیدنظر و ۹ سال کار مداوم و شبانه روزی از سوی وکلای وی سرانجام به بار نشست.
روز واقعه
در پاییز ۱۹۹۶ «آنتونی مولن» سرپرست یک پارکینگ عمومی در نزدیکی ایستگاه خیابان ۳۰م در فیلادلفیا ، حین سرقت افرادی ناشناس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
ماه ها این پرونده راکد بود ، تا این که پلیس فردی به نام «دیوید ویلیامز» را به دلیل سرقت غیر مرتبط دستگیر کرد. ویلیامز تحت فشار پلیس و در ازای تخفیف در اتهامش مدعی شد که میخواهد اطلاعاتی درباره پروندهقتل سال ۱۹۹۶ در اختیار مقامات قرار دهد. ویلیامز به دو کاراگاه پلیس گفت که میلر همسایه و دوست چندین و چند ساله اش مرتکب قتل شده است.
دو ماه بعد در ژوئن ۱۹۹۷ و در حالی که هیچ مدرک مجسم و مشخصی که دال بر اثبات گناه کار بودن میلر و مرتبط کردن او به صحنه جرم وجود نداشت میلر به اتهام قتل و سرقت بازداشت شد.
ویلیامز که به دلیل اختلافاتی که با میلر داشتند حاضر به همکاری با پلیس شده بود، در جلسه دادرسی اولیه دادگاه، ادعای خود را مجدداً تکرار کرد و به دروغ میلر را در حادثه قتل مقصر دانست.
اما ماجرا ادامه پیدا کرد تا اینکه در جلسه بعدی دادگاه که یک هفته بعد برگزار شد ویلیامز مدعی شد که هرگز چنین شهادتی نداده است و میلر قاتل نیست.
با این حال دادگاه با استناد به اظهارات نخست شاهد میلر را مقصر شناخت و به حبس ابد محکوم کرد. طی بیش از یک دهه، میلر بیش از ۱۰ درخواست تجدیدنظر در دادگاه های ایالتی و فدرال و حتی در دیوان عالی ایالات متحده ارائه داد ، که همه این درخواست ها به به این دلیل که تعیین اعتبار شهود جزو وظایف هیئت منصفه است ، نه دادگاه، رد شد. سال ۲۰۰۳ بود که برای نخستین بار یکی از درخواست های تجدیدنظر میلر توسط دادرسی رسیدگی مجدد شد.
قاتل در نقش شاهد
درخواست دادرسی مجدد به این دلیل مورد قبول واقع شده بود که «ویلیامز» در نامهای به مادر میلر گواهی داده بود که در شب وقوع ماجرا میلر به هیچ وجه در آنجا حضور نداشته است.
ویلیامز نوشت: "نمیتوانم با این عذاب وجدان زندگی کنم." "پسر شما هیچ اطلاعی از این جنایت نداشت ، حتی در آنجا حضور نداشت."
ویلیامز در جلسه استماع شهادت داد که او کسی بود که در سال ۱۹۹۶ به مولن شلیک کرد و او را به قتل رساند.
ویلیامز ادعا کرد این کار او دفاع از خود بوده است ، و به مولن در هنگام بحث و جدل بر سر پول شلیک کرده است.
او باردیگر اعتراف اولیه خود را - که میلر را به این جنایت متهم کرده بود- زیرسؤال برد و مدعی شد که به پلیس دروغ گفته است.
اما در نهایت درخواست تجدید نظر میلر رد شد. چرا که ویلیامز در دادگاه مولن را به عنوان یک مرد کوتاه قد سفیدپوست با ژاکت سبز توصیف کرد ، اما قربانی یک مرد سیاه پوست قد بلند و سنگین وزن بود که در شبی که کشته شده بود پیراهن قرمز پوشیده بود.
نامه دوم
اما این تنها نامه ویلیامز به مادر میلر نبود و چند سال بعد ویلیامز در نامه دوم خطاب به مادر میلر اعتراف کرد که او در قتل مولن مقصر است و او را از روی وحشت به قتل رسانده است و قتل اتفاقی رخ نداده است. نکته جالب در این بین این مسئله است که حتی علیرغم دو اعتراف ویلیامز که منجر به دستگیری وی شد بازهم میلر از زندان آزاد نشد.
پروژه معصومیت پنسلوانیا
در سال ۲۰۰۹ سازمانی تحت عنوان پروژه معصومیت پنسلوانیا با هدف کمک به زندانیان و خانواده آنها آغاز به کار کرد و سرانجام سال ۲۰۱۱ توماس گالاگر رئیس کمیته اجرایی و وکیل بلندپایه این سازمان درخواست میلر را برای کمک پذیرفت و وکالت وی را برعهده گرفت.
سرانجام و پس از کش و قوس های فروان تلاشهای ۸ ساله این وکیل و سازمان معصومیت پنسیلوانیا نتیجه داد و در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۹ ، قاضی دادرسی مجدد به نفع میلر حکم داد. و او را از این اتهام نبرئه کرد و دستور داد وی ظرف مدت ۱۸۰ روز از زندان آزاد شود.
پرونده «میلر» یک از هزاران
پرونده «جان میلر» تنها نمونهای از اشتباهات در سیستم قضایی ایالات متحده است؛ اشتباهات مرگباری که به قیمت هدر رفتن عمر یک انسان بی گناه پشت میله های زندان تمام می شود. سال ۲۰۱۶ کیت آلن هاروارد یک زندانی در ایالت ویرجینیای آمریکا پس از ۳۰ سال حبس، در سن شصت سالگی بیگناه شناخته و آزاد شد. این روزنامه چاپ انگلیس در گزارشی بهقلم فلیکس گارسیا نوشت: مردی که بیش از ۳ دهه بهاتهام قتلی که مرتکب نشده بود، در حبس به سر برد، در نهایت از زندانی در ویرجینیا آزاد شد.
سال ۲۰۱۷ یک مرد ۴۱ ساله به نام «لامونت مکاینتایر» اهل کانزاس بابت دو قتلی که در سال ۱۹۹۴ اتفاق افتاده بود و به علت یک اشتباه قضایی در آمریکا، ۲۳ سال را پشت میلههای زندان گذرانده بود، آزاد شد.
سال ۲۰۱۷ یک مرد آمریکایی پس از آنکه ۲۴ سال به خاطر جرم مرتکب نشده در زندان بود، روز سه شنبه ۲۳ می، توانست با اثبات بیگناهی خود از زندان آزاد شود.
در رابطه با اشتباهات سیستم قضایی آمریکا نمی توان سخن گفت و به پرونده ۴۳ سال حبس انفرادی "آلبرت وودفاکس" اشاره نکرد.
دوشنبه ۱۸ خرداد ۹۴ و مصادف با ۸ ژوئن ۲۰۱۵ دادگاه فدرال آمریکا حکم آزادی یک زندانی را که طولانیترین دوره حبس انفرادی را بهمدت تقریبی ۴۳ سال در تاریخ آمریکا از سر گذرانده است، صادر کرد.
"آلبرت وودفاکس" که تنها عضو باقیمانده از گروه موسوم به «آنگولا سه» در زندان بود،که از ۱۸ آوریل ۱۹۷۲ میلادی و در پی شورشی در زندان که به مرگ یک زندانبان منجر شد تا زمان ازادی در حبس انفرادی بوده است.
"آلبرت وودفاکس" که بهخاطر سرقت مسلحانه در زندان آنگولا زندانی بود به قتل زندانبان این زندان محکوم شد. وی بارها بر بیگناهی خود تأکید کرده بود و اصرار داشت که پرونده "آنگولا سه" قربانی یک انتقامگیری سیاسی است که دلیلش ناشی از عضویت آنان در حزب "پلنگ سیاه" (سازمان چپگرای انقلابی سیاهپوستان آمریکا) بود.
"آلبرت" میگوید: آنها هرگز قادر به شکستن روح من نخواهند بود؛ حتی اگر بدن من در حال حاضر پیر و شکسته شده است اما هنوز همان روحیه سابق را دارم؛ آنها من و دوستانم را نزدیک به ۵۰ سال در یک سلول حبس کردند بعد از این چهکار دیگری میتوانند انجام دهند جز اینکه من را به سیاره دیگری بفرستند.
انتهای پیام/
نظر شما