تحولات لبنان و فلسطین

دکتر مرادعنادی فعال رسانه و تحلیلگر صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران که مدتی نیز مدیریت روزنامه جام جم را بر عهده داشت ؛ ساعاتی میهمان قدس آنلاین بود.

پمپئو درحسرت مصاحبه یک رسانه ایرانی /دو ائتلاف دریایی بدون مشتری /فرانسه عاشق نقش اول درمذاکرات

دیدگاههای نو و تحلیلهای مطابق بر واقعیت وی در عرصه بین الملل با رویکرد منطقه خاورمیانه ، درشرایط حساس کنونی میتواند به درک خوانندگان از وضعیت سیاسی منطقه وبویژه نقش کلیدی ایران در تحولات حاضر کمک شایانی داشته باشد.

درخواست مصاحبه خبرنگار ما با خوشرویی از جانب این تحلیلگر عرصه بین الملل پاسخ داده شد تادرگفت وگویی مفصل اوضاع کشورمان در منطقه وجهان و رویکرد سایر کشورهای منطقه وفرامنطقه ای در مقابل سیاستهای ایران را بررسی کنیم .

قدس آنلاین : جناب عنادی ، طی روزهای گذشته در اتفاقی نادر وعجیب ایالات متحده وزیر خارجه کشورمان را تحریم کرد ، برخی تحلیلها این اتفاق را در راستای تحریمهای قبلی امریکا ارزیابی میکنند اما برخی نیز بر این باورندکه امریکا برای کشاندن کشورمان به پای میزمذاکره ، تحریم وزیر خارجه را رقم زده است . تحلیل شما دراین خصوص چیست ؟

عنادی: قبل از اینکه وارد تحلیل دلایل تحریم دکتر ظریف از سوی ایالات متحده بشویم لازم است که نگاهی به سیاست خارجی این کشور داشته باشیم .دولت ترامپ دراین روزها دچارسردگمی شده است به گونه ای که نه تنها تحلیلگران خارج از آمریکا بلکه تحلیلگران داخل این کشور هم مهر تایید بر این سرگردانی میزنند . نوشته های تحلیلگران امریکایی ازجمله فرید ذکریا تا شبکه های تلویزیونی ازجمله سی ان ان حکایت از این دارد که سردمداران کاخ سفید دچار نوعی سردرگمی مزمن شده اند.

بنابراین بخشی از تعامل کاخ سفید با اقای ظریف به همین سردرگمی برمیگردد اما نکته دومی که باید مورد توجه قرارگیرد این است که وزیر خارجه کشورمان از فرصت رسانه ای پدیده آمده درجریان سفر به مقر سازمان ملل درنیویورک استفاده و درگفت وگوهایی که با رسانه های این کشور داشت مواضع اصولی و منطقی کشورمان را تبیین کرد.این درحالی است که پمپو دریک موضع غیر منطقی درخواست کرد که رسانه های کشورمان هم با او مصاحبه کنند که این اتفاق رخ نداد و همین مساله باعث شد تا روال را به گونه تنظیم کنند تا دسترسی رسانه های امریکایی به اقای ظریف محدود شود.

 اما از همه اینها مهمتر اتفاقی است که درجریان تحریم آقای ظریف رخ دادو باعث شد تا واقعیت برای مردم دنیا روشن شود. بارها وبارها ترامپ درمصاحبه ها یا توئیت ها یش عنوان کرده که طرفدار مذاکره بدون قید و شرط با ایران است .

پمپو هم که قبلا شروط 12 گانه گذاشته بود حالا میگوید خواستار مذاکره بی قید وشرط است .حال باید به این پرسش افکار عمومی پاسخ دهند که اگر طرفدار مذاکره هستید ، تحریم سکاندار مذاکره ایران یعنی اقای ظریف چه معنایی دارد؟ این مساله دو چیز را بخوبی نمایانگر میکند اول اینکه هدف اصلی کاخ سفید مذاکره نیست و سخن گفتن از مذاکره صرفا بازی با افکار عمومی درامریکا وایران است . دوم اینکه تاثیر گفت وگو های وزیر خارجه کشورمان بر افکار عمومی ایالات متحده و دیپلماسی مذاکره به حدی بود که باعث شد تا از ادامه این تاثیر گذاری جلوگیری کنند.

این درحالی است که این تحریم از سوی بسیاری همراهان امریکا دراروپا محکوم شد واتحادیه اروپا ابراز تاسف کردو درفضای بین الملل هم تناقض حرف وعمل آمریکا که ادعای مذاکره دارد اما همزمان وزیر خارجه ایران راتحریم میکند ، اثبات شد.

قدس آنلاین : بدنیست حال که سخن از تنها ماندن امریکا درعرصه بین الملل شد ، گریزی هم بزنیم به تشکیل ائتلاف دریایی بین المللی برای حفاظت ازخلیج فارس و انزوای امریکا وانگلیس .

عنادی:بعد از اتفاقاتی که برای نفتکشها وسپس پهباد امریکایی افتاد، کاخ سفید  تشکیل یک ائتلاف بین المللی دریایی را مطرح کردند با این پیشفرض که با حضور نیروهای این ائتلاف ایران نمیتواند وارد درگیری وجنگ با نیروهای چند کشور شود.این پیشنهاد آمریکا با استقبال روبرو نشد وهیچ کشوری حاضر به همراهی دراین ائتلاف نبود.

اما پروژه دوم انگلیسی بود .  پس از ماجرای توقیف نفتکش ایران درجبل الطارق که در28 تیرماه به توقیف نفتکش انگلیسی درخلیج فارس منتهی شد، انگلیسیها آمدندو بحث یک ائتلاف بین المللی دریایی مشابه آنچه امریکا خواستار شده بود را مطرح کردند . اما طی روزهای اخیربا پاسخ منفی آلمان ،فرانسه ،  ژاپن واسپانیا روبرو شد.

به نظر میرسد که هر دوی این درخواستها برای ائتلاف دریایی چه از سوی امریکا وچه انگلیس با استقبال مواجه نشده و حتی امریکایی ها به درخواست انگلیسیها برای ائتلاف دریایی پاسخ منفی دادند و پمپو به صراحت اعلام کرد که ماخودمان صادر کننده نفت هستیم واگر انگلیس درخواست اسکورت نفتکشهایش را دارد باید خودش هزینه کند.

اتحادیه اروپا هم به همین ترتیب ؛ این درحالی است که درانگلیس اکنون بوریس جانسون سرکار است که داعیه برگزیت وجدایی از اروپا را دارد وحتی عنوان کرده حتی اگر رای نیاورد از این اتحادیه خارج خواهد شد.و همه این مسایل دست به دست هم داده تا کسی به  پیشنهاد انگلیس هم توجهی نکند.از این دو پروژه فقط بخشهای تبلیغاتی ورسانه ای باقی مانده  ولی درعمل هیچ کشوری حاضر به همراهی با این ائتلافها نخواهد شد.

قدس آنلاین : وارد بحث اتحادیه اروپا شدیم ؛ بد نیست گریزی هم بزنیم به ادعاهای اخیر اقای مکرون که از ابتکاری تازه برای برجام سخن میگوید . این درحالی است که رسانه ها فراموش نکرده اند موضع گیری های این کشور در دوره مذاکرات منجر به برجام را . ایا مکرون دنبال کار تبلیغاتی است یا واقعا ابتکاری درسردارد؟

عنادی : مکرون رییس جمهور فرانسه است و فرانسه یکی ازستونهای اتحادیه اروپا، فرانسویها به نوعی احساس  فرماندهی براتحادیه اروپا دارند.از دیگر سو از انجا که اتحادیه اروپا خود را معمار برجام میداند که پس ازمدتها توانسته دریکی از قراردادهای جهانی نقش ایفا کند.

درجریان مذاکرات دیگر جهانی آمریکا همواره سعی کرده نقش اول را بازی کندو به اروپا یا نقشی نداده یا درحد یک ناظر بود هاست . اما دربرجام اروپا احساس میکند که نقش اول را بازی کرده و به همین دلیل هم هست که برای بقای برجام تلاش میکند.

شاید به همین دلیل و به دلیل اینکه حیثیت سیاسی اروپا با خروج امریکا از برجام زیر سوال رفته است ومکرون برای حفظ این حیثیت و به خاطرجایگاهی که برای خود در اروپا قا ئل است سعی دارد که خودرا قدرتی تاثیر گذارو بازیگری دست اول درجهان  معرفی کند. درهمین راستا هم بود که مشاوردیپلماتیکش را به ایران فرستاد و سپس عراقچی معاون وزیر خارجه به فرانسه رفت و اعلام شد که ائتلاف مشترکی برای حفظ برجام داریم .

اما تحلیل دیگری هم غیر ازاین وجود دارد که میشود گفت تقسیم کاری میان اروپا و امریکادر ماجرای برجام صورت گرفته است .همانطور که درجریان مذاکرات فابیوس وزیر خارجه فرانسه نقش پلیس بد را بازی میکرد. اما اکنون و درپرده دیگری از نمایش برجام اکنون مکرون قصد دارد نقش پلیس خوب را بازی کند. که البته ممکن است از لحاظ راهبردی با آمریکا هماهنگ باشند اما از لحاظ تاکتیکی تفاوتهایی وجود دارد.

قدس آنلاین : بحث به برجام رسید . اکنون این پرسش وجود دارد که برغم درخواست اروپاییها ، آیا ایران گام سوم برای کاستن از تعهدات برجامی را برمیدارد یا درهمین گام دوم متوقف میشود ؟ و پرسش دیگری که مطرح است اینکه آیا دراتحادیه اروپا اراده لازم برای بقای برجام وجود دارد ؟ و اصولا ایران درصورت برداشتن گام سوم چه چیزی را از دست خواهد داد؟

عنادی: واقعیت این است که تا قبل از برداشتن گام اول ایران درکاهش تعهدات هسته ای ، مواضع اروپا بیشتر گفتار درمانی بود ودرعمل اتفاقی رخ نمیداد. اما بعد از برداشتن گام اول کاهش تعهدات به نظر میرسد که اروپا  جدی تر به مساله ورود کرده است. یکی از شاخصهایی که میتوان برای این جدیت برشمرده همین نشست فوق العاده کمیسیون مشترک برجام دروین بود. به نظر میرسد اروپا نگران است که اگرایران گام سوم را بردارد دیگر عملا چیزی به اسم برجام باقی نخواهد ماند.اما برغم همه این نگرانی ها هیچ اتفاقی درعمل نیافتاده است.

اتفاق جالب این است که 18 اردیبهشت 97 که ترامپ اعلام  کرد از برجام خارج میشود . این درحالی بود که 10 روز بعد رییس کمیسیون اروپا 4 گام را برای حفظ برجام اعلام کرد. ازآن موقع تا بعد که موگرینی مسایلی را درآذرماه مطرح کرد و پارلمان اروپا ، بانک سرمایه گذاری اروپا را موظف کرد با ایران روابط تجاری داشته باشد ؛ هیچکدام عملیاتی نشده و دربحث اینستکس هم هیچ حرکت روبه جلویی مشاهده نمیشود.و چون اینستکس مقدمه اجرای 11 تعهددیگر اروپا ست بنابراین سایر تعهدات هم اجرایی نشده است.

با بررسی جمیع جهات به نظر میرسد ایران عزم جدی دارد که گام سوم کاهش تعهدات را درنیمه شهریور بردارد. حال اگر اتحادیه اروپا بخواهد از این وضعیت خارج شود چه درقالب فعال کردن  اینستکس یا درقالب ابتکارات فرانسویها باید یک اقدام عملی وعینی نشان دهد که ایران شاهد خروجی عملیاتی باشد.البته تاکنون هیچ اتفاقی دراین عرصه رخ نداده است.

قدس آنلاین : ایا قرار است ایران همچنان به وعده های کوچک خوشبین باشد یا میخواهیم از تمام ثمرات برجام استفاده کنیم ؟آیا گامهای محکمی دراین راستا برداشته ایم ؟

عنادی:تاقبل ازاین اتفاقات ایران امیدوار بود که طرف مقابل برجام به تعهداتش عمل کند.انتظار هم داشت که درگذرزمان برخی تعهدات اروپا عملی شود . اما این اتفاق نیافتاد وبرای دولت محرز شد که اروپایی ها فقط حرف میزنند.الان دولت با  قاطعیت بهتری عمل میکند. اما تحلیل خود بنده این است که گامهایی که دولت برداشته به اندازه کافی جدی نبوده است.

درگام اول کاهش تعهدات برجامی ؛ میزان اورانیوم ذخیره شده که بیش از 300کیلو اعلام شد برا ین باورم که سرعتمان خیلی کم بود.یا درگام دوم کاهش تعهدات ؛ بهتر بود غنی سازی 5 درصد اعلام شود که دولت به اعلام غنی سازی 5/4 درصدی بسنده کرد.درباره راکتور آب سنگین اراک که قرار بود راه اندازی شود امامشمول مرور زمان شد. به نظرمیرسد اگرچه دولت گامهارا برداشته اما خیلی محکم نیست .

درعین حال باتوجه به اینکه اتحادیه اروپا حتی درمقابل این دوگام هم خروجی نداشته به نظر میرسد که مسیر ایران روشن باشد.

وبه سمت برداشتن گام سوم باید حرکت کنیم .ایران پس ازخروج آمریکا از برجام درعمل چیزی به دست نیاورده که با برداشتن گام سوم بخواهد از دست بدهد. ایران بهترین بازیگر برجام است ، چرا که به تمام تعهداتش حتی درشرایطی که سایر طرفها هیچ گام عملیاتی برنداشتند عمل کرده است . اژآنس انرژی اتمی همواره اعلام کرد که ایران به تعهداتش پای بند بوده است . درمقابل سایر طرفهای برجام چه کردند؟ امریکا که از برجام خارج شد.اروپا که صرفا حرف زد. چین و روسیه هم که سیاستشان دربرجام یک جا براساس مصالح کشورشان است ودربرخی موارد محدود هم حمایت کرده اند. اما واقعیت این است که هیچ کدام از طرفهای برجام به صورت کامل به تعهداتشان عمل نکردند.

قدس آنلاین : سیاستهای راهبردی ایران در منطقه غرب اسیا وکشورهای سوریه ولبنان را استوار برکدام اصل ارزیابی میکنید ودیگراینکه چه عواملی سبب شده تا کشورهای حاشیه خلیج فارس به این نتیجه برسند که باید دست از ستیزه جویی بردارند؟

عنادی: درفضای مبهمی که سال 2011 درسوریه بوجود امده بود ،  برخی تحلیلگران و مسوولان ایرانی کار اسد را تمام شده میدانستند.  اما با حضور مقاومت ونقش ایران وحزب الله و بعد از مدتی حضور روسیه معادله درسوریه عوض شد .برخی کشورهایی که مدعی بودند سه ماه بعد از شروع جنگ نماز فتح  را مسجد معاویه دمشق میخوانند نه تنها به خواسته خود نرسیدند که اکنون تقاضای برقراری روابط دیپلماتیک دارند.

فضای کلی درسوریه لبنان عراق ویمن به گونه ای رقم خورد که نیروهای مردمی سازماندهی و وارد عمل شدند  وهمین مساله باعث شد تا معادله درغرب آسیا به نفع جریان  مقاومت حرکت کند.به گونه ای که عربستان وامارات بعد از 5 سال هجوم به یمن هیچ دستاوردی نداشته اند درحالیکه درمقابل نیروهای انصار الله توانست پیشرفت خوبی کسب کند وموشکها و پهبادهای آنها به نزدیک ریاض میرسد.و نشان قدرت مقاومت است .

درهمین حال مثلث اسراییل، عربستان وامارات بسیار راغب بودند که میان امریکا وایران درگیری نظامی رخ دهد وجنگی میان این دوکشور درمنطقه شروع شود.این درحالی است که حتی پس از ساقط کردن پهباد امریکا هم درگیری بوجود نیامد.یا توقیف نفتکش انگلیس درحالی که از سوی ناو جنگی اسکورت میشد نشان از اقتدار کشورمان داشت.

همین اقتدارکشورمان و قدرت مقاومت باعث شد که تحلیلها خلاف آنچه گمان میکردند رقم بخورد و کشورهای منطقه دریابند که برگ برنده دست ایران است . درهمین راستا اماراتی ها چراغ خاموش به سمت ایران میاید و سینگنالهایی برای عادی سازی روابط با ایران ارسال میکند.که نتیجه آن توافق میان گارد ساحلی دو کشور است .همچنین خودعربستان چند بار اعلام کرده که حاضر به گفت وگو با ایران است .

جمع بندی این گزاره ها نشان میدهد که معادله ایجاد خاورمیانه جدید که قرار بود با اتکا به قدرتهای فرامنطقه ای از جمله امریکا وانگلیس رقم بخورد ، کاملا بهم ریخت واین مقاومت است که اکنون نقشش را درنقشه خاورمیانه بازی میکندو این نیروهای منطقه ای هستند که امنیت خلیج فارس و سایر مناطق استراتژیک را به دست گرفته اند.

لازم است بگویم که این تحلیل یک شعار نیست بلکه کاملا واقعیت است چرا که رسانه های جهانی انرا به تصویر کشیده و درمعرض دید افکار عمومی جهان قرار داده اند.انگلیسیها تا قبل ازجنگ جهانی دوم حرف اول را درجهان میزدندو پس از این واقعه تاریخی امریکایی ها صاحب قوی ترین نیروی دریایی شدند. درطول تاریخ تقریبا هیچ کشوری توانایی مقابله با نیروی دریایی انگلیس یا امریکا را نداشته است .

اینکه نیروی دریایی ایران درمقابل اسکورت ناو جنگی انگلیس، نفتکش آنها را توقیف میکند و به آبهای ساحلی انتقال میدهد شاخصی از تغییر معادله قدرت در منطقه خاورمیانه است .همین مساله باعث شد تا آنهایی که نسبت به این تغییر قدرت شک وتردید داشتند اکنون به این باور برسند که تغییرات رقم خورده است .

قدس آنلاین : سیاست روسها درسوریه را چطور ارزیابی میکنید ؟ آیا همکاری دو کشور دوست ودشمن اسراییل دریک کشور ثالث میتواند تداوم داشته باشد؟

عنادی: روسها از قدیم در سوریه منافع داشتند. از زمان حافظ اسد بندر طرطوس با قراردادی دراختیار روسها بود واکنون هم قراردادی با حافظ اسد برای استفاده از این بندر بسته اند. تحلیل بنده اینگونه که همانگونه که در دوران جنگ با تکفیری ها وداعش و جریاناتی از امریکا و انگلیس و فرانسه گرفته تا ترکیه و قطر که به دنبال سرنگونی بشار اسد بودند ، ایران وروسیه توانستند همکاری نزدیکی داشته باشند ، در دوره پساداعش هم میتوانند این همکاری را ادامه دهند.

هرچند که برخی رقابتها طبیعی است و هرکدام از این کشورها میکوشند تاحوزه نفوذ خودرا تعریف کرده وگسترش دهند. البته نباید از یاد ببریم که روسها روابط استراتژیکی با اسراییل دارند واینرا به صراحت هم اعلام کرده اند . این روابط میتواند به کارشکنی هایی درسوریه منجر شود که میتواند میان ایران وروسیه تنشهایی ایجاد کند.اما به نظر میرسد اراده تهران ومسکو بر مدیریت این روابط است .

قدس آنلاین : سخن از داعش درسوریه به میان امد بگذارید با انتقال باقی مانده های داعش به افغانستان ادامه دهیم . شما وضعیت داعش درشرق ایران را با وجود رقیبی جدی وقدرتمند به نام طالبان چگونه  ارزیابی میکنید؟

عنادی: بگذارید با این مقدمه شروع کنم که چندین سال است جنگهای نیابتی جای جنگ میان دوکشور را گرفته ، طبعا هم جبهه مقابل ایران از امریکا گرفته تا اسراییل و برخی تندروهای حاشیه خلیج فارس هرگز پروژه های خودرا تعطیل نخواهند کرد ، بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل خواهد شد. یک زمان القاعده بود و یک زمان طالبان و یک روز هم داعش . اینها اشکال متفاوت یک توطئه است علیه ایران.

اکنون پروژه داعش در سوریه وعراق شکست خورده است وزمینه برای بازگشت  برخی باقی مانده های این گروه که از اروپا و چچن وامثال اینها آمده بودند فراهم نیست . این درحالی است که درکشوری مانند افغانستان که از لحاظ امنیتی اوضاع آشفته ای دارد میتوان انها را مستقر کرد. اما فضای افغانستان هرگز مانند سوریه نیست . درسوریه داعش رقیبی نداشت که داعیه حکومت داشته باشد. اما درافغانستان طالبان بزرگترین رقیب داعش است که داعیه امارت هم دارد.

ازدیگرسو داعش به شدت ضعیف شده و طالبان قدرت برتر را درافغانستان دردست دارد و به نظرنمیرسد داعش حتی اگر بیشترین کمکها را هم ازکشورهایی چون عربستان بگیرد بتواند انها را شکست دهد . درعین حال احتمال بروز نبردهای فرسایشی میان این دو گروه وجوددارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.