اکرم شاهد /کارشناس ارشد مشاوره خانواده/
گاهی چند دقیقه دیر رسیدن یا معطلی یا منتظر ماندن و یا حتی تأخیر برای کسی مشکل ایجاد نمیکند ولی تنها چند ثانیه درست کار نکردن قلب یا مغز میتواند به زندگی یک آدم پایان دهد.
واقعهای که این روزها در خبرگزاریها و به خصوص برای کارکنان اورژانس خیلی سر و صدا به پا کرد، نشاندهنده نابسامان بودن و همین قدر ناخوش بودن روان آدمهای اطرافمان است که گاهی میتواند به عنوان یک همسایه حتی برای دقایقی کنترل هیجان نداشته و دست به ناهنجاری یا بهتر است بگوییم تخریبگری بزند.
یکی از مهمترین مهارتهایی که هر فرد باید آن را آموزش ببیند؛ مهارت کاربردی کنترل یا مدیریت هیجان است.
احساسات و هیجانات گاهی ما را غیرقابل پیشبینی میکنند، چون عمدتاً غیرمنطقی هستند، نه به معنای منفی آن، بلکه به این معنا که از منطق خاصی پیروی نمیکنند و بدون دلیلی که ما از آن آگاه باشیم بروز میکنند.
گاهی هیجانات به قدری سرکش میشوند که اگر مهار نشوند، شعله میکشند و ویران میکنند.
جیمز گراس، روانشناس و استاد دانشگاه استنفورد، میگوید: ناتوانی در تنظیم و کنترل هیجانات میتواند به اختلالات روانی مانند افسردگی و اختلال شخصیت مرزی منجر شود.
هیجانات به اشکال مختلفی بروز مییابند، گاهی شکل خشم به خود میگیرند گاهی شکل ترس، گاهی شادی، غم، یا اضطراب. کنترل هیجانات به معنای سرکوب آنها نیست بلکه به معنای شناخت و آگاهی از آنهاست. به این معنی که ما سوار بر آنها باشیم نه آنها بر ما.
پس کنترل هیجانات و به خصوص کنترل خشم مهارتی است که در تعاملات اجتماعی و به خصوص در شرایط فعلی جامعه ما که مدیریت خشم یک نیاز فوری است و بیشتر افراد سوپاپی برای تخلیه هیجانات خود نمیشناسند برای هر فرد لازم و ضروری است.
به عبارت سادهتر مهارت مدیریت هیجانها به ما کمک میکند:
احساسات و هیجاناتمان را بشناسیم. پیشبینی کنیم که در هر موقعیت چه هیجانی در ما ایجاد میشود. پیشبینی کنیم شدت آن هیجان چقدر خواهد بود. بدانیم هنگام تجربه هر هیجان چه واکنشی از خود نشان خواهیم داد. بدانیم این رفتارها و واکنشها چه تأثیری روی دیگران، هیجانها و رفتارهایشان خواهد گذاشت و مهمتر از همه به ما میآموزد هیجانهایمان را بپذیریم؛ نه به این معنا که آنها را آزادانه ابراز کنیم.
هیجانها را مدیریت و کنترل کنیم.
احساسات و هیجانات دیگران را بشناسیم. برای احساسات دیگران ارزش قائل شویم. واکنشها و رفتارهای احتمالی آنها را پیشبینی کنیم. بهترین و مناسبترین واکنش را در برابر آنها نشان دهیم. فضایی سرشار از حمایت و امنیت خاطر برای خود و اطرافیانمان فراهم کنیم. با روشهای آرامسازی و تمدد اعصاب هیجانهایی مثل خشم، تنفر و انزجار را مدیریت کنیم.
در واقع در مهارت مدیریت هیجان میآموزیم ما میزبان هیجانها هستیم اما هیجانها نمیتوانند به هر شکل که دلشان خواست بروز پیدا کنند.
۴ راهکار کنترل و مدیریت هیجانها
۱- سعی کنید هیجانهایتان را بشناسید:
شناخت هیجانهای بخش مهمی از کنترل آن را شامل میشود.
در نظر بگیرید وقتی در یک موقعیت کسی به شما میگوید: «تو الان عصبانی هستی» و شما پاسخ میدهید: «نه به هیچ وجه» در حالی که رگ گردنتان بالا زده و صورتتان از شدت خشم سرخ شده است، گویا نسبت به هیجان منفی خودتان آگاه نیستید یا اگر آگاه هستید دیگر قادر به کنترل آن نیستید.
۲- به هیجانهای خود اجازه ابراز بدهید:
سادهترین راه برای بروز هیجانی مانند خوشحالی، خندیدن است. حتی اگر تنها هستید گاهی میتوانید مطلب خندهداری بخوانید و بلند بخندید.
اگر غمگین هستید، سعی کنید درباره موضوعی که سبب ناراحتیتان شده است با کسی صحبت کنید و حتی در حضور او گریه کنید و گاهی میتوان احساساتی مانند خشم را در یک فعالیت مانند کار یا ورزش تخلیه کرد.
۳- گاهی احساسات خود را یادداشت کنید:
این خود نوعی ابراز وجود برای بیان احساس است. نوشتن احساسات نه تنها راهی برای تخلیه آن است بلکه فرصتی برای یافتن راهحل درباره احساسات منفی نیز ایجاد میکند.
۴- فنون کنترل هیجانهای منفی را بیاموزید:
هیچ فردی نمیتواند بگوید که هیجانهای منفی را تجربه نمیکند. طبیعی است که ما به خاطر اتفاقاتی که اطرافمان میافتد ممکن است هیجانهای مختلفی را تجربه کنیم اما اینکه چطور با آنها مواجه شویم به آموختن نیاز دارد.
و اما داستان این همسایه محترم دقیقاً همین نداشتن مهارت کنترل و مدیریت هیجانها است. شاید اگر ما برای احیای روانی مردم هم آمبولانس داشتیم و به موقعیت اعزام میشد شاهد این هیجان خشم و عصبانیت شعلهور شده نبودیم و کافی بود فرد را به صبوری و آرامش برای دقایقی دعوت کنیم.
نظر شما