ناهید لالهزاری/
قریش پس از شکست در جنگ بدر، با لشکری مجهز از مکه خارج شد. خبر این خروج توسط عباس، عموی پیامبر به مدینه رسید. پیامبر دو بازرس برای گرفتن اطلاعات فرستادند و پس از اطمینان از صحت خبر و مشورت با مسلمانان، که جمع زیادی از آنها را جوانان تشکیل میدادند، محل لشکرگاه را دامنه کوه احد انتخاب کردند. «وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (آلعمران: 121)؛ (یاد کن) زمانی را که (در جنگ احد) بامدادان از پیش کسانت بیرون آمدی تا مؤمنان را برای جنگیدن، در مواضع خود جای دهی و خداوند، شنوای داناست.
ایشان فاصله بین مدینه و احد را پیاده طی فرمود و در طول راه از صفوف لشکر سان دید و آن را مرتب و منظم کرد. پیامبر از حضور یهودیان در جنگ که حاضر به اسلام آوردن نشدند جلوگیری فرمود؛ زیرا بیگانگان نباید محرم اسرار و تکیهگاه مسلمانان در آن شرایط خاص باشند.
دو لشکر در مقابل هم صفآرایی کرده و مهیای جنگ شدند، با این تفاوت که ابوسفیان به کمک بتها و زنان زیبا جنگجویان خود را بر سر ذوق و شوق میآورد، اما پیامبر خدا به نام خدا و ذکر مواهب الهی به جنگ تشویق میفرمود. حمله شدید مسلمانان لشکر قریش را از هم پاشید، آنها رو به فرار نهادند اما مسلمانان به خیال اینکه برنده نهایی جنگ هستند و به عشق غنایم کمینگاه خود را رها کرده و از پشت توسط دشمن غافلگیر شدند؛ از طرفی هم شایعه شهادت پیامبر، روحیه سربازان اسلام را از بین برده و رو به فرار نهادند؛ خلاصه اینکه جنگ احد با شکست مسلمانان به پایان رسید و 70 نفر شهید و تعداد زیادی مجروح شدند.
اما هنوز مرحله خطرناک جنگ باقی مانده؛ لشکر قریش خوشحال از پیروزی خویش، به این فکر افتادند که به مدینه برگردند، آنجا را غارت کرده و پیامبر را کشته و پرونده اسلام و مسلمین را برای همیشه ببندند. در آیات 123 تا 127 سوره آل عمران، خداوند به تقویت روحیه مؤمنان پرداخته و ابتکار و پیروزی را به دست پیامبر خویش میسپارد: «إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ مُنْزَلِینَ»؛ آن گاه که به مؤمنان میگفتی: آیا شما را بس نیست که پروردگارتان ، شما را با 3 هزار فرشته فرودآمده، یاری کند؟ یک فرمان عمومی به مسلمانان چه سالم و چه مجروح برای حرکت به سمت مشرکان داده میشود، قریش از این امر آگاه شدند و خیال کردند نیروی تازه نفسی از مدینه به لشکر اسلام پیوسته، بنابراین راه فرار به سوی مکه را در پیش گرفتند.
در آیات 139 به بعد سوره آل عمران، خداوند دوباره به ماجرای جنگ احد برمیگردد و نتایجی از آن را بیان میفرماید: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ» (آلعمران: 140)؛ اگر به شما آسیبی رسیده، آن قوم را نیز آسیبی نظیر آن رسید؛ و ما این روزها(ی شکست و پیروزی) را میان مردم به نوبت میگردانیم و خداوند کسانی را که (واقعاً) ایمان آوردهاند معلوم بدارد و از میان شما گواهانی بگیرد.
در این آیات ابتدا به یکی از سنن الهی اشاره میشود که وجود سختیها و خوشیها در زندگی و عدم پایداری آنهاست و یکی از نتایج حوادث ناگوار، مشخص شدن افراد با ایمان از مدعیان ایمان است؛ «وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا» و خالص شدن مؤمنان از این طریق که نقاط ضعف افراد و جمعیتها روشن شود و آنان به فکر رفع آن بیفتند.
همچنین قرآن با این فکر غلط مبارزه میکند که فکر نکنید بدون سعی و تلاش یا بدون صبر و استقامت میتوانید در بهشت جا بگیرید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ» (آل عمران: 142)؛ آیا پنداشتید که داخل بهشت میشوید، بیآنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم بدارد. در تفسیر نمونه عوامل شکست جنگ احد، غرور به خاطر پیروزی جنگ بدر، دنیادوستی، عدم انضباط نظامی و اطمینان به مدد الهی بدون سعی و تلاش شمرده شده است.
نظر شما