تحولات لبنان و فلسطین

«جازموریان» از «جاز» می‌آید که گیاهی است توی مایه‌های گندم. محلی‌ها می‌گویند «جاز» همان علف است. موریان هم یعنی علفزار. دلیل نام‌گذاری تالابی به نام «جازموریان» هم برمی‌گردد به زمانی که این منطقه، انبار علوفه در جنوب ایران به حساب می‌آمده و اصلی‌ترین شغل مردمش دامپروری بود.

پایانِ «جازموریان»

محمد تربت‌زاده/

«جازموریان» از «جاز» می‌آید که گیاهی است توی مایه‌های گندم. محلی‌ها می‌گویند «جاز» همان علف است. موریان هم یعنی علفزار. دلیل نام‌گذاری تالابی به نام «جازموریان» هم برمی‌گردد به زمانی که این منطقه، انبار علوفه در جنوب ایران به حساب می‌آمده و اصلی‌ترین شغل مردمش دامپروری بود. اما حالا که دام‌های مردم محلی یکی پس از دیگری روی خاک خشک جازموریان جان می‌دهند و بسیاری از اهالی درحال کوچ به سایر نقاط کشور هستند، این نام بیشتر از همیشه به زمین‌های خشک و بی‌آب و علفی که هیچ شباهتی به انبار علوفه ندارند، نمی‌آید.

بیابانِ جازموریان

نیمه شمالی تالاب «جازموریان» که حدود ۳۵هزار و ۶۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد، در استان کرمان و نیمه جنوبی‌اش با وسعت ۳۴ هزار کیلومتر مربع در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. دشت‌های جیرفت، فاریاب و رودبار جنوب در استان کرمان و دشت‌های ایرانشهر، بمپور، سردگان، دلگان، سرتختی و اسپکه در استان سیستان و بلوچستان در محدوده جازموریان قرار دارند. مدت‌ها پیش که جازموریان هنوز به طور کامل خشک نشده بود، ده‌ها رودخانه فصلی و دو رودخانه دائمی هلیل‌رود جیرفت و بمپور استان سیستان و بلوچستان، آب این تالاب را تأمین می‌کردند حالا اما نه فقط بابت خشکسالی‌های پی‌درپی، بلکه به خاطر سدسازی‌های غیراصولی و کم‌کاری مسئولان محلی، هیچ رودخانه‌ای به جازموریان نمی‌رسد و این منطقه تقریباً به بیابانی بی‌آب و علف تبدیل شده است.

عامل آلودگی هوا

همه چیز از اوایل دهه هفتاد آغاز شد. یعنی زمانی که مسئولان تصمیم گرفتند روی رودخانه «هلیل رود» سد بسازند. از همان روزهای اول که راه هلیل‌رود به سمت جازموریان مسدود شد، نشانه‌های پایین آمدن سطح آب و خشکسالی هم خودشان را نشان دادند. در میان اعتراض‌های پی‌درپی مردم محلی، مسئولان به مردمی که روزی‌شان را از دل جازموریان بیرون می‌کشیدند، قول دادند پس از احداث سد، یک دهنه از آن به تالاب اختصاص پیدا کند اما تا همین الان هیچ لبریزی از سد به سمت جازموریان وجود نداشته است.

خشک شدن تالاب، از بین رفتن دام‌ها، متوقف شدن کشاورزی، مختل شدن زندگی مردم محلی و مهاجرت‌ آن‌ها، تنها تبعات خشکی جازموریان نیست. باور این موضوع شاید سخت باشد اما بیش از 25 درصد از ریزگردهایی که هوای کشورمان را به شدت آلوده کرده‌اند، از بیابان‌های خشکِ جازموریان نشأت گرفته‌اند. این درصد البته طبق گفته کارشناس‌ها، در آینده خیلی بیشتر از این حرف‌ها خواهد شد.

مردم تقصیری ندارند

جازموریان دیگر تالاب نیست. بیشترِ محلی‌ها مهاجرت کرده‌اند اما آن‌هایی که مانده‌اند، با حفر چاه‌های عمیق در اطراف جازموریان، به زحمت به کشاورزی مشغول شده‌اند. حفر این چاه‌های عمیق اما سبب خشکی سفره‌های زیرزمینی شده است. آن طور که کارشناس‌های این حوزه گفته‌اند، حتی سال گذشته که بارانی بی‌سابقه در این منطقه بارید، تمام آب باران جذب سفره‌های خالیِ زیرزمینی شده درحالی که این میزان باران برای احیای تالاب کافی بود. البته محلی‌ها همین الان با استخراج بی‌رویه آب، یک بار دیگر سفره‌های زیرزمینی را به مرز خشک شدن رسانده‌اند. «سروش صلواتی» که سال‌هاست درحال تحقیق روی تالاب است درباره این ماجرا می‌گوید: «مردم این منطقه تقصیری ندارند، چون نظارت و آموزش درستی برای آن‌ها وجود نداشته است. برای همین استفاده مکرر از آب سفره‌های زیرزمینی موجب از بین رفتن تالاب شد. دامپروری از بین رفته و مردم مجبورند کشاورزی کنند و راهی به جز استخراج آب ندارند».

خرماهای بلااستفاده

این درست که خشکسالی به جان کشورمان افتاده و به قول شاعر همه جای ایران هم سرای من است، اما بسیاری از اهالی کرمان و سیستان از بی‌توجهی مسئولان، مردم و حتی حامیان محیط زیست به جازموریان شاکی‌اند. مردم محلی می‌گویند حامیان محیط زیست برای احیای دریاچه ارومیه، آسمان را به زمین می‌رسانند اما خیلی‌هایشان حتی خبر ندارند جازموریان در کدام قسمت ایران قرار گرفته است!

در سایه‌همین بی‌توجهی‌ها هم هست که محلی‌ها کم‌کم امیدشان به کشاورزی را از دست داده‌اند چون گرد و خاکی که از این تالاب خشکیده بلند می‌شود، محصولات کشاورزی را غیرقابل استفاده می‌کند. به عنوان مثال خرمای این منطقه به خاطر گرد و خاک شدید، به طور کلی غیرقابل استفاده شده و مردمی که تمام سرمایه‌شان نخل‌های خرماست، مانده‌اند با انبوهی از خرماهای بلااستفاده که احتمالاً باید تمامشان دور ریخته شود.

کار تمام است

سدهای پرتعداد نفس جازموریان را تنگ کرده‌اند. در حال حاضر بزرگ‌ترین سد جنوب شرق کشور در جیرفت روی رودخانه هلیل‌رود ایجاد شده که اجازه نمی‌دهد حتی یک قطره آب به تالاب جازموریان برسد. علاوه بر این، در ادامه مسیر هلیل‌رود، چندین سد خاکی هم وجود دارد که سرریز آب از سد جیرفت در آنجا جمع می‌شود. رودخانه‌های کوچک و بزرگ دیگری هم که روزی به جازموریان می‌ریختند، حالا توسط سدها احاطه شده‌اند. به همین خاطر است که پروفسور «پرویز کردوانی» یا همان پدر کویرشناسی ایران معتقد است کار جازموریان تمام است و هیچ امیدی به احیای آن نیست. آقای پروفسور در بخشی از صحبت‌هایش درباره جازموریان گفته است: «منابع آبی این منطقه، رودخانه‌های هلیل‌رود و بمپور هستند که قبلاً به جازموریان ریخته می‌شدند، اما الان که سد ساخته شده همین آب را هم ندارد. حتی در اطراف چاله تعداد زیادی چاه حفر شده است. یعنی اگر آب هم به این سمت بیاید باز زمین آن‌قدر خشک شده که آب را می‌مکد. جازموریان در صورتی احیا می‌شود که تمام آب‌های سطحی کرمان مانند رودها و آب‌های زیرزمینی وارد این چاله شود. درحالی که این مسئله غیرممکن است».

بین‌المللی نیست

هیچ بودجه‌ای برای احیای جازموریان درکار نیست چون این تالاب یک تالاب بین‌المللی به حساب نمی‌آید. حجت مرادی، مسئول دبیرخانه تالاب‌ها از اداره کل محیط ‌زیست استان کرمان در اینباره گفته است: «تنها تالاب طبیعی استان جازموریان است اما این تالاب جزو کنوانسیون رامسر نیست، پس بین‌المللی محسوب نمی‌شود، ولی مکاتبات فراوانی در این باره انجام شده تا در صورت تصویب شدن، ردیف اعتبارهایی برای این تالاب در نظر گرفته شود».

گذشته از این حرف‌ها، بر اساس قانون، مردم جازموریان از سد جیرفت حقابه دارند، اما سال‌هاست که خبری از سهم آن‌ها نیست. حتی چندین قرارداد در اینباره میان مردم محلی و مسئولان بسته شده اما باز هم مردم نتوانسته‌اند حقابه خودشان را از سد جیرفت بگیرند. البته آن‌طور که مسئولان محلی گفته‌اند، درحال حاضر برای تأمین آب تالاب جازموریان سه طرح مطالعاتی در حال پیگیری است؛ یکی طرح مطالعاتی‌ اقتصادی و اجتماعی حوزه آبریز تالاب است. دومین طرح مربوط به حقابه می‌شود و سومین مورد، طرح مطالعاتی‌ زیست‌بومی تالاب است. البته مسئولان ادعا کرده‌اند که برای رفع ریزگردها هم یکسری اقدامات انجام شده است. مثل ایستگاه پایش کیفی هوا در قلعه‌گنج و رودبار جنوب.

هیچ نداریم!

اهالی محلی تقریباً هیچ امیدی به وعده‌های مسئولان ندارند. مثل یک مرد بلوچ که با ناامیدی تمام، درباره اوضاع تالاب و زندگی مردم این منطقه، به خبرنگار همشهری گفته است: «از بدیمنی سد جیرفت است که بی‌آبی و خشکسالی دامن طبیعت را گرفته. اصلاً زمین می‌خواهد خودش را بدرد. گرد و خاک به سرمان می‌ریزد اما این قصه تازه نیست و به این زودی‌ها هم تمام نمی‌شود. می‌گویند حال جازموریان خوب می‌شود، اما کار جازموریان تمام است. 15 سال است بی‌آبی و خشکسالی امانمان را بریده. جاز که آب داشت ما هم گندم می‌کاشتیم، اما الان چه؟ دام‌های تشنه روی زمین ویلان می‌دهند و خبری از آبادی دوباره نیست. 20 خانوار بودیم و 250 هکتار زمین داشتیم. باورتان می‌شود هر هکتار چندین تن گندم به بار می‌آورد و 25 کامیون هم برای حمل آن‌ها کافی نبود؟ فکر می‌کنید الان چه داریم؟ هیچ! به زور سال را به آخر می‌رسانیم و هر بار نبود پروانه چاه کابوسی است برای قطع شدن همین روزی بخور و نمیر. هرچه تلاش کردیم اوضاعمان خوب نشد. 15 سال است سد جیرفت را باز نکرده‌اند و ما مجبور به کوچ شدیم و به زهکلوت آمدیم. جازموریان که دیگر جای زندگی نیست؛ حتی هامون هم دیگر آب ندارد که اینجا را شاداب کند».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.