سمیه زمانی، کارشناس مطالعات پارلمانی/
پیشتر گفتیم مجلس پنجم با اکثریت حامیان سردار سپه، راه رضاخان را برای رسیدن به شاهی تسهیل کرد. ۲۲ بهمن ۱۳۰۲ مجلس پنجم افتتاح شد و در آبان ماه ۱۳۰۴ با اکثریت ۸۰ رأی موافق در برابر پنج رأی مخالف، انقراض سلطنت قاجار را تصویب کرد. همچنین تعیین سرنوشت آینده کشور را به مجلس مؤسسان سپرد و تا پایان کار این مجلس، حکومت موقت به رضاخان واگذار گردید. مجلس مؤسسان هم با اصلاح اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ متمم قانون اساسی، سلطنت را به شخص رضاخان پهلوی واگذار و شاهی را به میراث این خاندان بدل کرد.
با ختم سلطنت قاجار، انگار که مجلس فاتحه خودش را خوانده باشد، از رونق افتاد. هرچند در دوران رضاشاه انتخابات ۶ دوره مجلس برگزار و مجالس برقرار بودند، اما شاه نتیجه انتخابات و مجموعه مجلس را از پیش تعیین میکرد. وزارت کشور انتخابات فرمایشی را بر اساس گزینش افراد وابسته، وفادار و معتمد شاه برگزار میکرد. تمرکز قدرت در دست رضاشاه، مصونیت پارلمانی نمایندگان مخالف سلب و مجلس ابزاری در راستای تأیید استبداد مطلق بود. به قول «یرواند آبراهامیان» از تاریخنگاران مهم معاصر، در ۱۶ سال حکومت رضاشاه (۱۳۰۴-۱۳۲۰) حکومت در دستان یک نفر متمرکز بود. شاه عین دولت و دولت عین شاه بود.
به گفته متین دفتری، رضاشاه همواره اصرار بر نمایندگانی داشت که به همه امور، پیرابند و انتصابات وی در هیئت دولت جنبه قانونی ببخشند. از نظر او مهم، قانونی جلوه نمودن اعمال دولت بود و قانون تمایلات شاهنشاه بود. گر چه سکوت مجلس خود مایه پرسش و عتاب رضاشاه شد که در این مجلس هیچ آدم زندهای پیدا نمیشود که دستکم در مورد لوایح دولت اظهارنظر کند و پاسخ میشنود: «آنچه بهعنوان لایحه به مجلس تقدیم میشود در اجرای اوامر شاهانه است. اوامر شاهانه هم هیچگاه قابل انتقاد نیست». میگویند رضاشاه در جواب گفت: «نه، من مجلسی میخواهم که عدهای در آن بتوانند حرف بزنند بهطوریکه مردم اگر شنیدند بگویند در مجلس از کارها ایراد هم میگیرند، این موجب میشود که در خارج از مجلس کسی حرف نزند».
بنابراین تمایلات رضاشاه مجلس را در حصار خود قرار داده بود. بااینحال شکل قانونی مشروطه و حضور نمادین مجلس حفظ و ادوار ششم تا دوازدهم مجلس بهصورت پیاپی از سال ۱۳۰۵ هر دو سال برگزار شد؛ اما بهغیراز اقلیت مجلس ششم و تعدادی انگشتشمار در مجلس هفتم بیشتر نمایندگان رأی خود را وامدار حوزه انتخابیه خود نبودند. بهویژه از دوره هفتم به بعد بهسختی میتوان نشانی از مشروطیت در ایران یافت. مشروطیت خاصیت خود را ازدستداده، مجلس دیگر «شورا» نبود. اختیارات مستقل مجلس، سلب شده بود. دیگر مجلس جریانی نمیانگیخت و جریان ساز نبود، نمایندگان نه با رأی، بلکه با نفوذ و ارعاب راهی بهارستان میشدند.
۱۶ سال سلطنت رضاشاه مقطع غمانگیز دیگری از داستان مجلس در ایران بود. مجلس به نام مشروطه و به کام رضاشاه پیش میرفت. تا اینکه در اواخر دوره دوازدهم مجلس که در تاریخ سوم آبان ۱۳۱۸ افتتاح شد؛ در شهریورماه ۱۳۲۰، ایران به اشغال نیروهای متفقین درآمد، باز داستان اشغال ایران بود و بیسروسامانی و هرجومرج، رضاشاه از سوی انگلیسیها وادار به استعفا شد و عطای سلطنت به لقای پسرش محمدرضا بخشیده شد تا دورانی جدید برای تاریخ سیاسی و مجالس عصر مشروطه آغاز شود.
نظر شما