تحولات منطقه

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری:شاید یکی از مسائل مهم و اساسی که در سال چهارم هجری از طرف خداوند بر پیامبر نازل گردید مسئله ی حکم تحریم خمر و اعلام حرام گردیدن شراب بود. و این مسئله برمی گردد به غزوه ی بنی نضیر:

علت حرمت شرب خمر در کلام رییس مکتب شیعه
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

پس از گذشتن مدتی از سریه ی بئرمعونه، وقتی که پیامبر در حال مذاکره با طایفه ی یهودی بنی نضیر بودند، یکی از یهودیان به نام عمربن حجاش با پرتاب سنگی از بالای قلعه بر سر پیامبر قصدجان آن حضرت را نمود ولی وحی پیامبر را آگاه نمود و ایشان از این سوء قصد جان سالم به در بردند.

وزین افضل می نویسد: پیامبر به علت پیمان شکنی بنی نضیر و همکاری آن ها با قریش، با آن ها به جنگ پرداخت. در مدت جنگ «حکم تحریم خمر» از جانب خداوند نازل شد. مسلمانان در نهایت یهودیان را شکست دادند و پیامبر آن ها را از مدینه اخراج و برای جلوگیری از طمع آن ها برای ماندن در مدینه، نخل های آن ها را قطع کردند و البته آیات سوره ی حشر در مورد غزوه ی بنی نضیر می باشد.

البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست؛ زیرا به نقل علی اکبر فیاض، پیامبر به قصد مذاکره با قوم یهود بنی نضیر رفته بود که این قوم در ظاهر پیشنهادات پیامبر را قبول و در باطن قصدجان پیامبر را داشتند. که این خود بیانگر کینه ی دیرینه ی یهودیان به اسلام و مسلمین می باشد! ولی داستان شکست ذلت بار یهودیان بنی نضیر به خواست خدا، از فرازهای ماندگار زندگی پیامبر در اوایل هجرت قرار گرفت.

روایت امام صادق (ع)
پس اعلام حرمت خمر و شراب، امامان بزرگوار پس از پیامبر با ذکر روایاتی این امر را بیشتر مورد بررسی و موشکافی قرار دادند تا این مسئله به طور کامل و آشکار برای مردم قابل درک و فهم واقع گردد. رضا جاهد در کتاب خود به نقل از مرحوم مجلسی (ره) از حضرت امام صادق (ع) می نویسد: آن حضرت فرمودند، خداوند یکصد و بیست نهال میوه به همراه حضرت آدم از بهشت بر روی زمین فرستاد. در این بین چهل عدد از آن نهال ها میوه اش به طور کامل خورده می شد و چیزی از آن ها دور ریخته نمی شد، مثل انجیر و انگور و چهل نهار گیر ظاهر آن ها دور ریخته و باطن آن ها خورده می شد مانند گردو، بادام، فندوق [پسته] و چهل نهال دیگر که ظاهر آن ها خورده و باطنش دور ریخته می شد مثل زردآلو و گیلاس و...

حضرت آدم هر نهالی را که می کاشت نام خداوند را بر زبان جاری می نمود و لذا نهال های او سبز می شد و میوه دار می گردید ولی حضرت حوا هر نهالی را که می کاشت با وجود این که سبز می گردید ولی میوه نمی داد. و اگر حوا گذاشته بود تمام نهال ها را حضرت آدم بکارد، در روی زمین درخت بی میوه پیدا نمی شد.
حضرت آدم هر درختی را که می کاشت شیطان مخالفت نمی کرد ولی هنگام کاشت نهال انگور و خرما شیطان گفت: باید مرا در آن ها شریک کنی و سهمی به من از این دو درخت بِدهَی والا نمی گذارم آن ها سبز شوند.

حضرت آدم فرمود صبر کن تا جبرئیل امین بیاید و بین ما قضاوت کند. چون جبرئیل آمد، حضرت آدم قضیه را نقل کرد و جبرئیل فرمود او را در این دو درخت سهیم گردان تا به تو صدمه وارد نیاید.

حضرت آدم سپس رو به شیطان کرده و فرمدند: یک قسمت از سه قسمت ( ) محصول این دو درخت مال او باشد، شیطان قبول نکرد. سپس حضرت فرمود نصف مال من نصف مال تو، ولی باز شیطان قبول نکرد و راضی نشد و گفت اگر دو قسمت ( ) محصول این دو درخت را به من بدهی من حرفی ندارم.
حضرت آدم با اشاره جبرئیل قبول کرد و خداوند از آن روز به بعد حکم فرمود: اگر آب انگور یا خرما به جوش آید، تا دو قسمت آن نرود که سهم ابلیس است، خوردن آن حلال نمی شود و حکم به نجاست دارد و شراب است، زیرا بعد از سهیم شدن شیطان در آن دو درخت، وی پای آن دو نهال بول (ادرار) کرد و رفت و از این رو است که چون آب انگور را شراب کنند بدبو و بدمزه می شود چون در او ادرار شیطان ریخته شده و حرمت شراب نه تنها اختصاص به این امت ندارد، بلکه در جمیع ادیان حرام بوده و حرام خواهد بود تا روز قیامت.

منابع:
1- فیاض، علی اکبر. تاریخ اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1372.
2- بشارتی، علی محمد. از ظهور اسلام تا سقوط بغداد، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1379.
3- جاهد، رضا. آیا می دانید؟، مشهد: انتشارات سنبله، 1389.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.