قدس آنلاین: دنیا پس از رسول اکرم صل الله علیه وآله وسلم هیچ فردی را مانند امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام به خود ندیده است که تمام فضائل و مکارم اخلاقی را با خود داشته باشد؛ ایشان از همه پیشی گیرندگان پیشی گرفت و همه متاخرین را درمانده کرد. فضائل مولای متقیان بیش از آن چیزی است که در شمار آید و صفات او را در هیچ کسی نمی توان یافت، اخلاق او نوری از انوار اخلاق نبی مکرم اسلام بود و بر خان مکارم اخلاقی ایشان پرورش یافت.
امیرالمؤمنین از نگاه پیامبر اکرم(ص)
پسر عموی پیامبر اکرم(ص) و اولین نفری بود که به دعوت ایشان لبیک گفت و به دین اسلام گروید و با ایشان نماز خواند؛ سخن گفتن از او کاری بس دشوار است و کسی نمی تواند فضایلش را برشمرد. حضرت علی(ع جامع الصفات اللنبیین و آیینه تمام نمایه پیامبران بوده اند؛ به گونه ای که پیامبر اکرم(ص در توصیف ایشان می فرماید: «من أراد أن ینظر إلی آدم فی جلالته وإلی شیث فی حکمته وإلی إدریس فی نباهته ومهابته وإلی نوح فی شکره لربه وعبادته وإلی إبراهیم فی وفائه وخلته وإلی موسی فی بغض کل عدو لله ومنابذته وإلی عیسی فی حب کل مؤمن ومعاشرته فلینظر إلی علی بن أبی طالب». هر کس می خواهد شکوه حضرت آدم، حکمت شیث نبی، نام آوری و هیبت ادریس پیامبر، شکرگزاری و بندگی نوح در مقابل پروردگار خود، وفا و دوستی حضرت ابراهیم برای خدا، بغض موسی نسبت به دشمنان خدا و دوری از آنها و دوستی و معاشرت حضرت عیسی با مؤمنان را بنگرد، علی ابن ابیطالب را بنگرد(بحار الأنوار علامه مجلسی: ج۱۷، ص۴۱۹).
همچنین می فرماید: «من أراد أن ینظر إلی یوسف فی جماله وإلی إبراهیم فی سخائه وإلی سلیمان فی بهجته وإلی داود فی حکمته فلینظر إلی علی بن أبی طالب». هرکه می خواهد زیبایی یوسف، سخاوت ابراهیم، بهجت سلیمان و حکمت داوود را ببیند به علی بن ابیطالب بنگرد. (ج۳۹، ص۳۵). ایشان آنقدر جایگاه بالایی در نزد پروردگار داشته اند و تمام درجات قرب الهی را داشته اند که نبی مکرم اسلام به ایشان فرموده است: « لَوْلَا أَنْ تَقُولَ فِیکَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی مَا قَالَتِ النَّصَارَی فِی عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ فِیکَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلأٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْکَ یَلْتَمِسُونَ بِذَلِکَ الْبَرَکَةَ». اگر نبود که گروهی از امت من در مورد تو آن چیزی را که نصرانیان در مورد عیسی بن مریم گفتند، نمی گفتند، در توصیف تو چیزی را می گفتم که به واسطه آن در جمع مسلمین عبور نمی کردی مگر اینکه خاک کف کفش تو را به عنوان تبرک بردارند(الکافی للشیخ الکلینی: ج۸، ص۵۷). همچنین فرموده است: «یا علی ما عرف الله حق معرفته غیری وغیرک، وما عرفک حق معرفتک غیر الله وغیری» علی جان، هیچکس جز من و تو خدا را آنگونه که باید نشناخته است و هیچکس جز خدا و من آنگونه که تو را باید نشناخته اند.(المناقب لابن شهر اشوب: ج۳ ص۶۰).
اینها جزء کوچکی از آن چیزی است که در وصف مولای متقیان گفته شده است؛ او ولی اعظم خدا و بزرگترین پیشوای بنی بشر است. کلام اخیر رسول خدا نشان می دهد تمام آنچه در مورد حضرت علی تاکنون گفته و نوشته شده و تمام آنچه در مورد ایشان گفته و نوشته خواهد شد، مقدار بسیار بسیار اندکی در مقابل مقام و جایگاه شامخ ایشان در نزد پروردگار است و هیچکس از زمینیان و آسمانیان نسبت به عظمت مولای متقیان آگاهی ندارد.
گوشه ای از صفات بلا مشابه مولای متقیان
اگر بخواهیم به گوشه ای از صفات و فضایل و خصائص حضرت علی بن ابیطالب اشاره کنیم می توان این اوصاف و ویژگی ها را برای ایشان برشمرد: تنها مولود خانه کعبه، کسی که از کودکی نزد رسول خدا پرورش یافت، اولین کسی که پیامبری حضرت محمد(ص) ایمان آورد و مسلمان شد. پیامبر ایشان را برادر خود خطاب می کردند، ذریه رسول خدا از نسل ایشان است، فاتح خیبر است، حب ایشان ایمان و دشمنی با او نفاق است، پیامبر اکرم(ص) با ایشان، همسر و فرزندان او به مباهله با نصرانیان پرداخت، در روز غدیر پیامبر اکرم ایشان را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، فرموده است بپرسید از من پیش از آنکه مرا از دست بدهید، کسی بوده است که کفش های خود را پینه می زده تمام مردم دنیا او را به عنوان بزرگترین مرد تاریخ می دانند. کتابی متقن و سرشار از حکمت و موعظه به نام نهج البلاغه دارد...
بالاترین درجه ایمان
مهمترین صفتی که مولای متقیان را از دیگران متمایز می سازد، درجه ایمان ایشان به خداوند و میزان شناخت او از خداست؛ خود حضرت می فرماید: «لو کشف لی الغطاء ما ازددت یقینا»اگر پرده بردارند یقین من زیادت نگردد(مناقب آل أبی طالب ابن شهر اشوب: ج۱، ص۳۱۷). این بدان مفهموم است که مولا به حدی از درجه ایمان و یقین رسیده است که بالاتر از این مرتبه در ایمان وجود ندارد. عبادت او برای خداوند عبادت آزادگان بود نه عبادت تجار و بردگان. تمام زندگی خود را وقف خدا کرد و بزرگترین جهادها را در راه او انجام داد. تمام اعمالش خالصا لوجه الله بود و هیچ گونه اهداف دنیایی آن را آلوده نکرده است. در تاریخ آمده است هنگامی که بر عمرو بن عبدود غلبه یافت، او حضرت را سبّ کرد، ایشان از این حرکت او به خشم آمد از کشتن او دست کشید تا خشمش فروکش کند و سپس او را کشت؛ دلیل این تاخیر را پرسیدند فرموده است که نخواستم او را به خاطر انتقام از سبش بر خودم کشته باشم، هنگامی که خشمم فروکش کرد او را در راه خداوند کشتم. آری تمام اعمال او به همین صورت تنها برای رضای خدا بوده است.
توبه و انابه امیرالمؤمنین به درگاه باری تعالی
مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام بیش از همه به درگاه باری تعالی توبه می کردند و از او خوف داشتند به گونه ای که نقل شده است ایشان هنگامی که در تاریکی های شب با پروردگا خود نجوا می کرد از خود بیخود شده و آنچنان از خوف خدای تعالی بی هوش می شدند که گویی جان به جان آفرین تسلیم کرده اند. قلب و فکر امیرالمؤمنین(ع در همه لحظات زندگی مشغول به خدا بوده و تمام زندگی خود را برای نزدیکی به خدا وقف کرده اند. ضرار بن ضمره هنگامی که معاویه از او خواست تا علی(ع) را توصیف کند گفت: ولو رأیته فی محرابه، وقد أرخی اللیل سدوله وغارت نجومه وهو قابض علی لحیته یتململ تململ السلیم (السلیم: من لدغته الحیّة) ویبکی بکاء الحزین، وهو یقول: «یا دنیا، إلیّ تعرّضت أم إلیّ تشوّقت؟ هیهات هیهات، لا حاجة لی فیک، أبنتک ثلاثاً (أی طلّقتک طلاقاً بائناً) لا رجعة لی علیک»، ثمّ یقول: «آه آه لبعد السّفر، وقلّة الزّاد، وخشونة الطّریق», وتأثّر معاویة وقال: حسبک یا ضرار، کذلک والله کان علیّ. «گویی هم اکنون او را میبینم در هنگامی که شب، دامن گسترده و ستارگانش غروب میکنند، و او در محرابش، دست به ریش خود، چون شخص مار گزیده، به خود مییپیچد و چون غمگینان میگِریَد و میی گوید: ای دنیا! غیر از من را بفریب. آیا به من روی می آوری و برای من خودآرایی می کنی؟! هیهات، هیهات! زمان، زمانِ فریب خوردن از تو نیست. تو را سه بار طلاق دادم که مرا بازگشتی به سوی تو نباشد. آه از کم توشگی و دوری سفر و وحشت راه!». معاویه متاثر شد و گفت: کافی است یا ضرار، به خدا سوگند که علی همینگونه است. (بحار الأنوار مجلسی: ج۴۱، ص۱۵، أمالی شیخ صدوق: ص٣٧١). اینگونه انابه و توبه به درگاه خداوند توبه و انابه عرفایی است که جان هایشان از ایمان، ترس خدا و خلوص برای او سرشار است.
عصمت امام علی از گناه
یکی از صفات ذاتی امام علی علیه السلام عصمت ایشان از گناه و عمل رجس است؛ به گفته تمام مورخین ایشان هیچ گناه و اشتباهی مرتکب نشده و از هیچ یک از سنت های رسول خدا و قرآن فروگذار نکرده است. مولای متقیان می فرماید: «والله لو أعطیت الأقالیم السبعة بما تحت أفلاکها علی أن أعصی الله فی نملة أسلبها جِلب شعیرة ما فعلت» به خدا سوگند اگر اقالیم هفتگانه را به همراه تمام آنچه زیر افلاک آن است را به من دهند تا با گرفتن پوست جویی از مورچه خداوند را عصیان کنم چنین نخواهم کرد.(نهج البلاغة خطبه ها: ج۲، ص۲۱۸). همچنین می فرماید: «والله لأن أبیت علی حسک السّعدان (الحسک: الشوک، السعدان: نبت له شوک ترعاه الإبل) مسهّداً، أو أُجرّ فی الأغلال مصفّداً، أحبّ إلیّ من أن ألقی الله ورسوله یوم القیامة ظالماً لبعض العباد، وغاصباً لشیء من الحطام»به خدا سوگند اگر شب را بر روی خار شتر صبح کنم و یا در غل و زنجیر کشیده شوم این نزد من دوست داشتنی تر از آن است که روز قیامت در حالی خدا و رسول خدا را ملاقات کنم که بر بنده ای از بندگان ظلم کرده باشم و یا به خاطر چیزی از دنیا عصبانی باشم (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج۳، ص۸۰).
زهد امام علی علیه السلام
یکی دیگر از ویژگی های ذاتی مولای متقیان، زهد تمام و کمال او نسبت به دنیا است؛ به گونه ای که از ایشان به عنوان ازهدالناس یاد می شود و خود ایشان در این باره می فرماید: «فو الله ما کنزت من دنیاکم تِبراً، ولا ادّخرت من غنائمها وَفراً، ولا أعددت لبالی ثوبی طِمراً، ولا حُزت من أرضها شِبراً، ولا أخذت منه إلاّ کقوت أتان دبرة» به خدا قسم من از دنیای شما طلایی نیندوخته، و از غنایم فراوان آن ذخیرهای برنداشته، و عوض این جامه کهنهام جامه کهنه دیگری آماده نکردهام و وجبی از زمین را برای خود نگرفته ام و از غذای آن جز به مقدار قوت روزانه برنگرفته ام.
زندگی مولای متقیان حضرت علی علیه السلام برای ما سرشار از درس و آموزه هایی است که راهگشای زندگی ماست. تمام صفات و ویژگی های ایشان تمام و کمال است؛ شجاعت ایشان بی نظیر است، در حلم و بردباری نمونه او وجود ندارد؛ بدی ها را با نیکی پاسخ می گفتند و علی رغم آن جایگاه و مقام والایی که داشتند در مقابل فقرا و ضعیفان متواضع بودند. همواره به عیادت بیماران می رفتند و از اینکه مدح او گفته شود خوش نداشتند. بسیار سخاوتمند و مهربان بودند و یتیم نوازی ایشان زبانزد خاص و عام است. عدالت همواره با او بود و او نیز همواره با عدل بود و در علم بلامنازع بود. آری امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیه السلام که در چنین ایامی به دست اشقی الاشقیا ابن ملجم مرادی در محراب عبادت به شهادت رسیدند، به حق مولای جهانیان و پیشوای مسلمانان و رهبری است که تاریخ هیچگاه نمونه آن را به خود ندیده است.
گزارش از :جواد فراهانی
انتهای پیام/
نظر شما