قدس آنلاین: تصاویر مختلفی از جهان پس از آمریکا ارائه میشود؛ آمریکایی که در آن مقطع دیگر افول کرده و قدرت هژمون در بسیاری از شاخصهها به حساب نمیآید. بحران کرونا و اعتراضها در آمریکا، فکر کردن به این تصویر را برای همه جدیتر کرده است؛ چیزی که پیش از این حتی کمتر تصورش را میکردیم. دیدگاههای گوناگون در این باره به نظر نیازمند ارزیابیهای سنجیده و در عین حال پیچیده است. وارد شدن به یک مرحله آشفتگی تا رسیدن به نظام جهانی مرکب و متکثر، جهان منطقهای و به دنبال آن حاکمیت منطقهای، سردمداری پیشروان جهانی شدن در جهان جدید و دیدگاههایی که بر اهمیت قدرت نرم و برتری زیرساختهای فناوری ارتباطات تأکید دارند از جمله دیدگاههای متمایزی است که تحلیل و تصویر این موضوع را با دشواری روبهرو میکند. به همین دلیل در کنار ارزیابی مفهومی و انتقادی لیبرال دموکراسی سعی کردیم با دکتر رضا عابدی گناباد، دکترای سیاستگذاری فرهنگی و نویسنده کتاب «لیبرالدموکراسی آمریکا؛ از هژمونیگرایی تا افول» نقش سیاست، تصمیمگیریها و عملکرد منفی برآمده از نظام سیاسی آمریکا را نیز در چینش این پازل برای تصویر جهان پساآمریکایی مورد توجه قرار دهیم. آنچه در ادامه میخوانید حاصل این گفتوگو است.
اگر بخواهیم درآمدی بر موضوع اصلی مصاحبه داشته باشیم، به عنوان نخستین پرسش هدف شما از نگارش این کتاب در این مقطع چه بوده است؟
این کتاب بخشی از تز دکترای من با عنوان «گفتمان جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه و چالشهای پیش رو» بود. بخشی از این پایاننامه به بررسی گفتمان ایران و آمریکا در منطقه غرب آسیا به عنوان دو گفتمان رقیب یعنی مردم سالاری دینی و لیبرال دموکراسی پرداخته بود که تصمیم گرفتم همین بخش را بسط داده و آن را بهروز کنم. سعی من نیز بر این بود که مباحث مبنایی در این حوزه را با مسائل روز پیوند بزنم. از طرفی نیز وقتی به کتابهایی که به زبان فارسی در این حوزه چاپ شده نگاه میکنیم، متوجه میشویم نویسندگان فارسیزبان اهتمام ویژهای برای تبیین این موضوع نداشتهاند. آنچه در این میان بیشتر دیده میشد ترجمه نظریاتی بود که اندیشمندانی چون فوکویاما، سمیر امین، فرید زکریا یا مثلاً والرشتاین مطرح کرده بودند. البته این نکته را نیز باید گفت این اندیشمندان کسانی هستند که خواهان حفظ جایگاه و تقویت آمریکا هستند و اگر نقدهایی نیز دارند ناظر به اصلاح در جهت این اهداف و قدرتگیری هژمونی آمریکا مانند گذشته است.
در فصل نخست به تبیین مفهوم دموکراسی و انواع آن و در دومین فصل به تداوم هژمونی آمریکا با این نگاه پرداختم که چگونه لیبرال دموکراسی آمریکایی به عنوان یک الگو در قرن بیستم مطرح شد. مداخلهگرایی نظامی و نفوذ فرهنگی از دیگر مسائلی بود که در ادامه این فصل شرح و بسط داده شد و در نهایت در فصل افول هژمونی آمریکایی آنچه در گذشته بوده و آنچه امروزه هست و بازنمایی میشود را مورد مداقه قرار دادم. همانطور که پیشتر اشاره داشتم در عین طرح این مباحث نظری و مبنایی، مسائل روبناییتری همچون تبیین دلایل چرخش آمریکاییها از شعار «تغییر» اوباما به شعار «احیای آمریکای قدرتمند» ترامپ، بررسی دیدگاه ترامپ و سیاست یکجانبهگرایی آمریکا و پیامدهای سیاست خارجی و داخلی ترامپ در فصل سوم مورد مطالعه قرار گرفته است.
یکی از بحثهایی که در خصوص تداوم هژمونی آمریکا مطرح است، قدرت نرم آمریکا بهواسطه توسعه و ظرفیت بالای این کشور در زیرساختهای فناوری ارتباطات است، ضمن اینکه بسیاری نیز برای کشوری که الگوی لیبرال دموکراسی در آن پیاده شده قائل به فروپاشی و زوال نیستند و معتقدند این الگو به صورت مداوم در حال اصلاح و بازسازی خود است. مواجهه شما با این دیدگاهها چه بوده است؟
برخیها معتقدند آمریکا استثناست که این موضوع به خصوص در کشور ما بیشتر از ناحیه طرفداران لیبرال دموکراسی و جریانهای متمایل به غرب مطرح است. اعتقاد آنها به عدم فروپاشی نیز با این استدلال است که اینها به صورت مداوم خودشان را بازسازی میکنند و به تعبیری تخریب سازنده انجام میدهند. نکته اینجاست که تاریخ، این فرایند را نشان نمیدهد. من نیز معتقدم آمریکا یک استثنا نیست چرا که تاریخ نشان داده قدرت هژمونتری چون انگلستان نیز دوره جوانی و قدرتی داشت که از آن عبور کرده و الان به یک قدرت درجه دوم در سایه ایالات متحده بدل شده است. نکته دوم این است که نه تنها ما، بلکه بسیاری از اندیشمندان غربی معتقدند نشانههای تضعیف آمریکا پس از بحران ویتنام آغاز شد. هر چند با فروپاشی اتحادجماهیر شوروی و از میان رفتن نظم دو قطبی شاهد قدرت گرفتن مجدد آمریکاییها بودیم، ولی برخی معتقدند افول آمریکا از جنگ ویتنام شروع و از آغاز قرن بیست و یکم با حمله به عراق و افغانستان، ترکهای این فروپاشی نمودار شد. از طرفی نشانههای مؤید این ضعف در شعار سیاستمداران چند دوره اخیر نیز به وضوح دیده میشود. تا مشکلی وجود نداشته باشد که کسی چون اوباما از شعار تغییر سخن به میان نمیآورد یا تا ضعفی احساس نشود کسی چون ترامپ از احیای آمریکا و بازگشت به آمریکای قدرتمند حرف نمیزند.
ریشه اعتراضهای آمریکا را باید در چه مؤلفههایی جستوجو کرد؟ این چقدر به معضل «هویتی» برمیگردد که فوکویاما روی آن دست گذاشته است؟
اتفاقات و به تبع آن اعتراضهای اخیر را نیز که در آمریکا نگاه کنیم، متوجه میشویم هویتهای سیاسی شده و تناقضهایی که این هویتها در این جامعه پیدا کردهاند بسیار جدی است. دعوای مذهبیها و غیرمذهبیها، دعوای شرق و غرب، دعوای شمال و جنوب و گسلهایی که میان پروتستان سفیدپوست و مهاجران وجود دارد، خودش را در ساختار اجتماعی و فرهنگی آمریکا نشان میدهد و اگر فکری برای آن اندیشیده نشود و بهطور جدی تصمیمگیری نشود، در میانمدت جامعه آمریکا را دچار بحرانهای به مراتب جدیتری خواهد کرد. دقیقاً همان مسئله ناظر بر هویت که فوکویاما نیز در آخرین کتاب خود روی آن دست گذاشته بود.
با مطرح و برجسته شدن موضوع جهان پساآمریکایی، برخی معتقدند تمرکزی که ما روی مسئله آمریکا در شرایط فعلی داریم شاید ما را که خود را در پازل خود و دیگری میبینیم دچار مشکل کند، دیدگاه شما در این مورد چیست؟
برخی میگویند دوره ایدئولوژی تمام شده، در حالی که هنوز ما در دوران ایدئولوژی هستیم. بوش و ترامپ نماد جریان سفیدپوست پروتستان نژادپرست در آمریکا بودند. به تعبیری اینها نماد بخش ایدئولوژیک آمریکا هستند. در منطقه جنوب و جنوب غرب آمریکا معروف به کمربند انجلیست نزدیک به 50 میلیون نفر از آمریکاییها اوانجلیس یا به تعبیری صهیونیست مسیحی هستند و نگاه ایدئولوژیک دارند. ترامپ در تبلیغات انتخاباتیاش بهصراحت میگوید من مأموریت مسیحایی دارم که نشان میدهد بحث ایدئولوژی همچنان زده و نگاه آمریکا و غرب کاملاً ایدئولوژیک است. برخی تلقیشان این است که نگاه مسئولان جمهوری اسلامی و ما صرفاً ایدئولوژیک است در حالی که آمریکاییها نیز کاملاً به مباحث و مسائل، نگاه ایدئولوژیک دارند و ما را به عنوان دشمن فرض کردهاند. در حالی که شما میبینید باوجود تأکیدات فراوانی که از طرف رهبری در بحث دشمنشناسی وجود داد، این شاخصه در ما بسیار ضعیفتر از طرف غربی است. به همین دلیل من تأکید دارم بگویم چالش اصلی ما با آمریکاییها، چالش گفتمانی و ایدئولوژیک است. بنابراین دال مرکزی گفتمان اسلام سیاسی تضادهای آشکاری با لیبرال دموکراسی آمریکایی دارد که این تضادها را میتوانید در ریشهای ترین مباحث از توحید و معاد گرفته تا مسائل اینچنینی به وضوح مشاهده کنید.
انتهای پیام/
نظر شما