در روزهای اخیر دولت انگلستان و بهویژه وزارت دفاع این کشور به شدت درگیر رسوایی پرونده جنایات نظامیان این کشور در افغانستان شده است. این رسوایی زمانی آغاز شد که سال گذشته شبکه خبری بی. بی. سی و هفته نامه ساندی تایمز در تحقیقی مشترک، ابعادی از اعمال جنایتکارانه و کشتار عمدی غیر نظامیان توسط نیروهای انگلیسی در افغانستان را فاش کردند. در آن هنگام وزارت دفاع انگلیس ضمن بی اساس خواندن این اتهامها، منکر سرپوش گذاشتن این وزارتخانه بر جرایم جنگی نیروهایش شد. اکنون با افشای برخی اسناد محرمانه وزارت دفاع با حکم دادگاه، روشن شده که دولت و وزارت دفاع انگلستان از تمامی این اقدامهای جنایتکارانه مطلع بوده و سعی در پنهان کردن آن داشته اند. بر همین اساس برخی نمایندگان مجلس این کشور خواستار توضیح وزیر دفاع و شفافیت عملکرد نیروهای انگلیسی در افغانستان شده اند. با این حال قابل یادآوری است که اتهام کشتار عمدی غیر نظامیان و انجام جنایتهای جنگی در این کشور تنها متوجه نیروهای انگلیسی نیست، بلکه دیگر نیروهای خارجی مستقر در افغانستان و بهویژه نیروهای نظامی آمریکا نیز با اتهامهایی جدی در این رابطه مواجه هستند؛ چنانکه چندی پیش دادگاه بین المللی کیفری لاهه از وجود مدارک و شواهدی در زمینه ارتکاب جرایم جنگی در افغانستان توسط ارتش و سازمان اطلاعات آمریکا خبر داد. در این شرایط اقدام ترامپ در تحریم دادگاه لاهه و صدور فرمان عفو برای دو نظامی محکوم به جنایتهای جنگی در افغانستان از یکسو و تلاش کابینه انگلستان برای تدوین لایحه مصونیت قضایی کهنه سربازان حاضر در جنگ افغانستان و عراق از سوی دیگر، حکایت از آن دارد که نمی توان نسبت به پیگیری این جنایتها و یا محاکمه عادلانه عاملان آن چندان امیدوار بود.
اما جدا از بحث پیگیری و یا ثمربخشی این تحقیقات و افشاگری ها، علنی شدن چنین مباحثی می تواند به برخی ابهامها و چرایی ها در مورد نحوه عملکرد نیروهای خارجی در افغانستان و دلایل ناکامی آنها پس از ۲۰ سال جنگ در این کشور پاسخ دهد. بر این اساس اکنون می توان توضیح داد که چرا و چگونه طالبان با وجود رویگردانی عمومی و شکستهای سنگین اولیه، دوباره توانستند در میان مردم جا باز کرده و موفق به یارگیری مجدد از میان آنها شوند. در عین حال افشاگری های اخیر روشن می کند که چرا برخی سیاستمداران افغانستان و در رأس آنها حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین این کشور از امضای پیمان امنیتی با آمریکا سر باز زدند و آن را منوط به تحقق برخی شرایط، از جمله توقف عملیاتهای ویژه شبانه کردند. در کنار همه اینها اکنون این موضوع بیشتر قابل درک است که چرا برخی نیروهای امنیتی افغانستان در مورد همکاری با فرماندهان و نیروهای خارجی اکراه نشان داده اند و حتی در برخی موارد به تقابل با آنها پرداخته اند. در همین راستا ماجرای کشته شدن فرمانده برجسته ارتش افغانستان ژنرال عبدالرازق و ابهامها در مورد نقش آمریکاییها در این زمینه، هنوز هم برای بسیاری نظامیان افغان سؤال برانگیز باقی مانده است.
در هر حال ذکر این نکات به ما یادآوری می کند که بخش عمده ای از ناکامی نیروهای خارجی در افغانستان را باید به نحوه عملکرد آنها در این کشور نسبت داد. مردم افغانستان با وجود شهرتشان به بیگانهستیزی، برای سرنگونی رژیم طالبان و رهایی از قید و بندهای این رژیم در ابتدای امر واکنش منفی شدیدی نسبت به حضور نیروهای خارجی نشان ندادند، اما این نیروهای خارجی بودند که در ادامه مسیر با عملکرد نامناسب و گاهی فاجعه بارشان، زمینه بدبینی دوباره این مردم به مداخله خارجیها را فراهم کردند.
نظر شما