قدس آنلاین: چند روز پیش رابرت والر، سرکنسول جدید ایالات متحده آمریکا در اربیل با نیچروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق دیدار کرد. آن طور که در خبرها منتشر شده، توسعه روابط اربیل و واشنگتن، همکاری مشترک با ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا و نقش اقلیم کردستان در امنیت و ثبات عراق از جمله موضوعات مورد بحث در این دیدار بوده است. در این میان، بارزانی در این دیدار بر ضرورت حضور نظامیان آمریکایی در اقلیم تأکید داشت. به طور کلی، نگاه ایالات متحده به مسئله کردی نگاهی همراه با اولویتهای جدی راهبردی نیست. آمریکاییها به دلیل پیوندهای دیرینهای که با کردها دارند، رابطه ویژهای با کردهای شمال عراق برقرار کردهاند؛ اما در مسئله اعلام خودمختاری و همهپرسی که در کردستان اجرا شد، با اینکه کردها بهشدت روی حمایت آمریکا حساب میکردند، آمریکاییها آنها را تنها گذاشته و به آنها پشت کردند. در سال 2014 هم وقتی داعش به اربیل حمله کرد، بارزانی از آمریکا و کشورهای غربی درخواست کمک فوری داشت، اما پاسخ ایالات متحده به آنها تقریباً هیچ بود. کردها میدانند نمیتوان به طور جدی روی حمایت آمریکا حساب کرد. متقابلاً آمریکاییها نیز حتی اگر احساس کنند منافع آنها در خروج از عراق است، چندان روی همپیمانان خود مانند کردها و دیگران حساب نخواهند کرد.
منطقه غرب آسیا به عنوان یکی از مهمترین مناطق جهان که شریانهای انرژی و جریانهای تمدنی را در کنار اتصال بین قارهای اروپا و آسیا برقرار کرده، گروههای متعددی را در حوزه سیاسی و اجتماعی در خود جای داده است که این گروهها بعضاً یا در تعامل با ایالات متحده در حرکت هستند و یا در مسیر تقابل با آن اقدام میکنند. آمریکاییها نیز از بیشتر این گروهها در منطقه به دلیل موقعیت و جایگاهشان در راستای منافع ملی خود استفاده میکنند و ابایی هم از خالی کردن پشت آنها در مواقع و حوادث گوناگون ندارند. این وضعیت هم قابل تکرار است؛ اگرچه آمریکا مایل است در مناطق شرقی به خصوص هممرز با اردن پایگاههایی را حفظ کند، اما به هر حال مقامهای واشنگتن مایل نیستند برای کردها هزینه آنچنانی بدهند و این مسئله برای آنها اولویت دارد. موضوعات و مباحثات اقتصادی مانند بهرهبرداری از منابع نفت سوریه کاملاً در مراتب پایینتری نسبت به دیگر مؤلفهها قرار میگیرد، چرا که آنها دارای ارزش راهبردی برای آمریکا نیست. برای آمریکا بازی با کارت کردی بیشتر به خاطر ملاحظات امنیتی و سیاسی تشریح میشود تا جذابیتهای اقتصادی.
کردهای منطقه اگرچه حائز نقشی داخلی هستند اما از آنجایی که در مجاورت با کشورهای ترکیه، عراق، سوریه و ایران هستند، خود به خود به یک مسئله منطقهای تبدیل شده و میتوانند در راستای آن منافعی که آمریکا در منطقه دنبال میکند، تأثیرگذاری داشته باشند. این سطح دومی هست که برای آمریکا در تعامل با کردها مطرح است. وقتی مؤلفههای مؤثر ثالثی مانند رقابتهای آمریکا با جمهوری اسلامی ایران و یا روسیه و یا موازنهسازی با ترکیه و دولت مرکزی در عراق را در نظر میگیریم، آن وقت این متغیر اهمیت بیشتری پیدا میکند.
در مجموع، در غرب آسیا شاهد دوران گذاری هستیم که در دراز مدت به شکلگیری ترتیبات امنیتی جدیدی منجر میشود که البته بسیار پر هزینه و خونین هم خواهد بود. در این وضعیت، گروههای قومی یکی از متغیرهای نقشآفرین هستند که شامل کردها هم میشود. کردها هم کارکرد فروملی و هم کارکرد فراملی و منطقهای دارند، اما در نهایت این گروهها در سیاست خارجی دولتها یک متغیر وابسته هستند. این امر در مورد ایالات متحده آمریکا هم صادق بوده و ما نباید انتظار داشته باشیم در بازه زمانی میان مدت، اتفاق ویژهای این قاعده کلی را به هم بزند. بنابراین همین رابطه کج دار و مریز بین کردها و آمریکا باقی خواهد ماند.
انتهای پیام/
نظر شما