قدس آنلاین: صبح شنبه است و طبق معمول، نخستین روز هفتهام را با دوچرخه شروع کردهام. در مسیر آمدن به روزنامهام که یکی از بهترین صحنههای صبحم را میبینم. چند نفر از پاکبانان عزیز شهرداری، در حال شستن مسیر دوچرخه هستند. ماشین به آرامی پیش میرود و چند نفر هم مسیر دوچرخه را آب میزنند و هم گاردریلهای این مسیر را تا تمیز شوند. میایستم؛ خدا قوتی میگویم و این صحنه زیبا را برای خودم در حافظه گوشیام ثبت میکنم. ناخودآگاه یاد شعر فریدون مشیری میافتم که گفته بود: بوی باران، بوی سبزه، بوی خا، / شاخههای شسته، باران خورده، پاک/ آسمان آبی و ابر سپید، ...
و حالا مسیر دوچرخه بولوار خیام برای من حکم همان شاخ و برگ شسته شده و باران خورده و پاک را دارد که آدم از رکاب زدن در آن بینهایت لذت میبرد. بوی نمی را حس میکنم که از مسیر دوچرخهای برخاسته است که من هر روز از آن استفاده میکنم. همان طور که مسیر شسته شده را رکاب میزنم، با خودم فکر میکنم شاید خیلیها بدون هیچ دقتی از کنار این تصویر رد شدهاند و رد میشوند اما برای من و آنهایی که دوچرخه بخشی از زندگی آنها شده است، دیدن این صحنه بسیار ارزشمند است. در شهری که ماشینها بیشترین سهم را از خیابانها دارند، در شهری که من و دیگر دوچرخهسواران آرزو داریم که روزی فراوانی دوچرخهها جای ماشینها را بگیرند، دیدن صحنههایی از این دست، بسیار لذتبخش است. وقتی خیابانی را رکاب میزنم و متوجه میشوم که بهتازگی صاحب مسیر دوچرخه شده، احساس میکنم کم کم داریم به این نتیجه میرسیم که به جای بها دادن به ماشین، به جای عریض کردن خیابانها به نفع ماشینها و به جای جریمه کردنها برای پارکهای خلاف، باید به دوچرخه و به این فکر کنیم که اگر راه نجاتی برای وضعیت ترافیک شهرهای بزرگ و شلوغمان وجود دارد از مسیر دوچرخه، از مسیر حمل و نقل عمومی و از مسیر مترو میگذرد. وقتی پدری را میبینم که دارد با فرزندش رکاب میزند، خوشحال میشوم که یک نفر به دوچرخهسواران این شهر اضافه شده است و این یعنی حال خوب من؛ چرا که دوچرخه و دوچرخهسوار برای یک شهر مزیت و نعمت است؛ اگر این نکته را بفهمیم و فهمیدن این جمله ساده یعنی باید تغییراتی جدی در شهرها به نفع دوچرخه و دوچرخهسواران اتفاق بیفتد.
انتهای پیام/
نظر شما