مسعود براتی، کارشناس مسائل بینالملل
فعال کردن مکانیسم ماشه سبب میشود شورای امنیت وارد یک کارزار جدی دیپلماتیک – حقوقی شود و در این میان چند بحث مهم وجود دارد که نیاز به شفافسازی دارد؛ مهمترین بحث این است که آیا آمریکا میتواند از حقی که در ماده 11 قطعنامه 2231 برای مشارکتکنندگان در برجام قرار داده شده که آن حق همان مکانیسم ماشه است، استفاده کند یا نه؟
درست است که سایر اعضای دائم شورای امنیت بهاضافه آلمان با این امر که آمریکا میتواند از این حق استفاده کند، مخالفت کردهاند، اما آنچه مهم است اینکه باید ببینیم فرایند آییننامهای شورای امنیت به چه شکلی است؟ چراکه اینجا بحث حقوقی در میان است.
برپایه ماده 27 منشور سازمان ملل تصمیمات در شورای امنیت دو حالت دارد: یا تصمیمات آییننامهای است یا تصمیمات غیر آییننامهای است؛ در حالت تصمیمات غیر آییننامهای هیچ کشوری حق وتو ندارد و 9 کشور باید حق وتو بدهند تا یک مورد تصویب شود.
اما در حالت غیر آییننامهای که بند 3 ماده 27 منشور سازمان ملل در مورد آن صحبت میکند، قیدشده که 9 کشور باید رأی مثبت بدهند و پنج کشور عضو دائم هم باید جزو این کشورهای رأی مثبت داده، باشند؛ یعنی اگر رأی منفی بدهند، کلاً آن قطعنامه رد میشود؛ حق وتو اینجا معنی پیدا میکند.
نکته این است؛ برای اینکه آمریکا نتواند مکانیسم ماشه را فعال کند، باید یک قطعنامه آییننامهای توسط شورای امنیت تصویب شود که در آن بهطور صریح بیانشده باشد آمریکا بر اساس تفسیر قطعنامه 2231 به دلیل خروجش از برجام در می 2018 یا اردیبهشت 1397عضو مشارکتکننده در برجام نیست و برای اینکه این قطعنامه تصویب شود، باید یک یا چند عضو دائم شورای امنیت یک قطعنامه آییننامهای به شورای امنیت ارائه بدهند که این محتوا را داشته باشد و آن را تصویب کنند.
اما مسئله اینجاست که آمریکا بهواسطه اینکه عضو دائم شورای امنیت است، میتواند جلو این قطعنامه آییننامهای را بگیرد، به این شکل که نسبت به آییننامهای بودن یا نبودن این قطعنامه وارد عمل شود، وتو کرده و آن را رد کرده و به یک قطعنامه غیر آییننامهای تبدیلاش کند و در این صورت میتواند از حق وتو خود برای رد کردن آییننامه استفاده کند ؛ این استفاده دومرحلهای از حق وتو یا به اصطلاح همان دابل وتویی است که آمریکاییها دارند از آن صحبت میکنند و باید دید چه اتفاقی روی خواهد داد؟ چراکه در منشور سازمان ملل بیشتر از این توضیحی داده نشده است، اما رویه شورای امنیت بر این اساس بوده که کشورهای عضو دائم میتوانستند درزمانی که احساس میکنند یک محتوایی غیر آییننامهای است، اعتراض کنند و از حالت آییننامه آن را به حالت غیر آییننامهای تبدیل کنند. آمریکا هم قطعاً از همین نکته میخواهد استفاده کند.
بااینحال در این چند روز برخی تحلیلهایی در این خصوص عنوانشده که نشان از عدم دقت نظر کارشناسان صاحبنظر است؛ برای مثال گفتهشده آمریکا بهواسطه اینکه دیگر عضو برجام نیست، کلاً نمیتواند از مکانیسم ماشه استفاده کند؛ چراکه برای فعال کردن مکانیسم ماشه حتماً باید در گروه مشترک از مکانیسم حق اختلاف برجام استفاده کند؛ این حرف با قطعنامه 2231 سازگار نیست! چراکه در ماده 10 این قطعنامه که به بحث مکانیسم حل اختلاف داخل برجام اشاره میشود، از کشورهای عضو میخواهد که مسائلشان را از طریق آن حلوفصل کنند و باید توجه داشت که این بند الزامآور نیست، بلکه در ابتدای بند تأکید شده ما تشویق میکنیم که از این مکانیسم استفاده شود و چون آمریکا از برجام خارجشده است و دیگر در کمیسیون مشترک وجود ندارد، نمیتواند از ماده 10 استفاده کند! اما این حرف دقیقی نیست.
حالا باید دید این فضا به کجا خواهد انجامید؟ باید توجه کنیم که اینجا مسئله صرفاً حقوقی نیست و ازنظر حقوقی آمریکا با اندکی سختی میتواند کار را جلو ببرد، اما اینکه آمریکا تصمیم بگیرد تا انتها این بحث را دنبال کند، کاملاً به فهمش از معادلات بینالملل برمیگردد.
بر این اساس اگر آمریکا احساس کند وقتی مکانیسم ماشه را فعال کند و قطعنامههای قبلی برگردد، ایران هیچ کاری نخواهد کرد؛ طبیعتاً آن را تا انتها انجام خواهد داد! ولی اگر احساس کند این اتفاق بیفتد ایران ارتباطش را با آژانس انرژی اتمی بهطور کامل قطع میکند، به نظر میرسد اندکی احتیاط به خرج داده و آن را تا انتها دنبال نمیکند.
اما متأسفانه اکنون در داخل کشور صرفاً به جنبه حقوقی این مسئله توجه میشود و هیچ تهدید معتبری مبنی بر قطع همکاری یا خروج کامل از برجام وجود ندارد ؛ بنابراین به نظر میرسد آمریکا هیچ ترسی از به نتیجه رساندن مکانیسم ماشه نداشته باشد.
نظر شما