قدس آنلاین: محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، در گفتگویی تفصیلی با فارس به بیان نکاتی پیرامون، انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، تحرکات انتخاباتی اصلاح طلبان و اصولگرایان و ... پرداخته است که در ادامه بخشی از آن را می خوانید.
در جریان اصلاح طلبی برخی از شخصیت ها تا حدودی حضورشان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را قطعی کردهاند ولی تحرک جدی از سوی جناح اصولگرایی دیده نمیشود و بعضاً این برداشت میشود که اصولگرایان هنوز در باد پیروزی انتخابات مجلس به سر می برند. آیا صحبتی از ورود جدی و ساختارمند در عرصه انتخابات ریاست جمهوری از سوی اصولگرایان مطرح هست؟
ما چون سه یا چهار حزب قدرتمند فراگیر و ضابطه مند نداریم، انتخابات ها عموماً با این سرنوشت دچار میشود. نکته دوم اینکه شاید به همین دلیل متاسفانه تجربه نشان داده که روسای جمهور کشور ما دو یا سه ماه آخر گٌر میگیرند و گٌل میکنند. این که بشود از یک یا دو یا سه سال قبل برنامه ریزی کرد که چه کسی باید رییس جمهور شود کار سختی هست چون عوامل انسانی و محیطی برای این امر در کشور ما فراهم نیست. همین روسای جمهور اخیر را هم که نگاه کنیم، هم آقای خاتمی و هم آقای احمدینژاد و هم آقای روحانی، دو ماه مانده به انتخابات گٌر گرفتند و بالا آمدند. از قبل کسی پیش بینی نمی کرد و فقط خود احمدینژاد میگفت که من در پاستور هستم و تا سه ماه قبل از آن هیچ کس فکر نمیکرد که احمدی نژاد پیروز شود.
تصور برخی این است که شاید رئیسی یا قالیباف یا محسن رضایی بیایند
به نظر شما در این انتخابات ممکن است فردی روی کار بیاید که اصلاً تمام پیش بینی ها را به هم بزند؟
حرف من این است که تجربه ما این است و حتی اگر قرار باشد که از افراد شناخته شده هم یک نفر رئیس جمهور شود هنوز زود است تصمیم بگیرند که چه کسی؟
نکته بعد هم مقداری طنز است که شما گفتید اصلاح طلبان چند نفر را دارند. اصولگرایان هم ۱۰ یا ۱۲ نفر را دارند و من به شوخی می گفتم که تعدادی از این ها را باید به کشورهای تازه استقلال یافته صادر کنیم تا آنجا رییس جمهور شوند. فراوانی نعمت است و خیلیها هستند که مدعی اند می توانند رئیس جمهور شوند.
نکته بعد هم اینکه بسیاری از شخصیت های مهم و معروف کشور هنوز تکلیفشان روشن نیست و هنوز تصور برخی ها این است که ممکن است آقای رئیسی یا آقای قالیباف بیاید یا ممکن است هر دو بیایند و ممکن است آقای محسن رضایی بیاید.
اگر هم قرار است شروع کنیم اول باید سمت یک سری افرادی برویم و به آنها بگوییم «تورا به حضرت عباس تو یکی نیا». برای اینکه خیال ملت راحت باشد من خودم گفتم که نمی آیم. اینکه جلسه و کمیته باید تشکیل شود، این کمیته در حال تشکیل شدن است و در آستانه تشکیل هستیم و انشاالله جلسات تشکیل میشود و گفتگوها آغاز می گردد.
یعنی ما منتظر تشکل جدیدی برای انتخابات ۱۴۰۰ باشیم؟
تشکلها که من گفتم شناور هستند مثل جمنا که در انتخابات ریاست جمهوری بود و بعد به شورای ائتلاف تبدیل شد، ۸۰ درصد همان ها هستند و ترکیب و آدم ها مقداری عوض میشوند و یک اسم جدید هم می گذارند. خیلیها از من سوال میکردند که آیا در مجلس یازدهم جمنا کارهای بود یا نه؟ من جواب می دادم که جمنا هم هست هم نیست. الان هم برای ستاد های آتی باز هم این را میگویند. یعنی اینگونه نیست که ستاد انتخابات مجلس کلاً منحل شود و به کنار بروند و عدهای جدید بیایند.
اشکال این شناور بودن همین است. تا آن آدم ها که باید دور هم بنشینند به جمعبندی برسند و بعد تازه مدعی ها را صدا کنند و با آنها مذاکره کنند و به جمعبندی برسند مقداری فرآیند طولانی میشود.
یک مسئله هم که مطرح است این است که ممکن است معتدلان این دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب دور هم جمع شوند و به یک فرد واحد برسند. آیا چنین چیزی در فضای سیاسی اساساً مطرح هست؟
بعید می دانم. البته در دولت قبل تقریباً همین اتفاق افتاد و آقای دکتر روحانی قبل از انتخاب شدن برای ریاست جمهوری در جریان اصولگرایی تعریف می شد. عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بود و یک خبرنگار اصلاحطلب بعد از انتخاب آقای روحانی از من پرسید که آقای روحانی اصلاح طلب هم انتخاب شد. من در جواب گفتم که قبل از انتخاب آقای روحانی، شما یک سخنرانی به نفع اصلاح طلبان از زبان ایشان پیدا کن، در حالی که من از آقای روحانی صد سخنرانی پیدا می کنم که به نفع اصولگرایان حرف زده است. اصلاً خاستگاه آقای روحانی اصولگرایی بود اما جریان اصولگرایان از ایشان حمایت نکردند و اصلاحطلبان هم سبک و سنگین کردند و به سمت آقای روحانی رفتند.
منهای اصلاح طلبان هنجارشکن که دنبال تحریم هستند و تعدادشان هم الان کم شده و دنبال فتنه بودند، اصلاح طلبان معتدل یک حٌسن نسبت به ما دارند و آن اینکه وقتی میدان را نگاه میکنند مقایسه میکنند و بر اساس برداشت خودشان میگویند ما خوب خوب تر و بی تفاوت و بد و بدتر داریم و از بین اینها مقایسه کرده یک نفر را انتخاب می کنیم. منهای اصلاح طلبان هنجارشکن که دنبال تحریم هستند و تعدادشان هم الان کم شده و دنبال فتنه بودند، اصلاح طلبان معتدل یک حٌسن نسبت به ما دارند و آن اینکه وقتی میدان را نگاه میکنند مقایسه میکنند و بر اساس برداشت خودشان میگویند ما خوب خوب تر و بی تفاوت و بد و بدتر داریم و از بین اینها مقایسه کرده یک نفر را انتخاب می کنیم.
اما بعضی از دوستان ما میگویند اگر یک ذره از اصولگرایی طرف خراطی شده باشد دیگر باید بیرونش انداخت و باید دنبال کسی برویم که کاملاً ناب باشد. به همین دلیل ممکن است آنها در تحلیل هایشان به این نتیجه برسند که روحانی را بر عارف ترجیح دهند. علیرغم اینکه عارف تمام سابقهاش اصلاحطلبی هست، آقای روحانی تازه میخواهد با اصلاح طلبان کار کند.
من در مورد سال ۹۲ صحبت می کنم و سال ۹۶ یک بحث دیگری است. سال ۹۲ آقای روحانی از دیدگاه اصلاح طلبان یک آدم خیلی خودی نبود ولی مقایسه کردند و دیدند که شاید با روحانی بهتر بتوانند کار کنند. ما این کار را نمی کنیم و اگر یک نفر یک ذره هم خراطی شده باشد کنارش می گذاریم.
ممکن است اصلاح طلبان از بین کاندیداهای اصولگرا یک نفر را انتخاب کنند
به همین دلیل سوال شما را اینگونه جواب میدهم که ممکن است اصلاح طلبان حتی از بین کاندیداهای اصولگرا هم یک نفر را که مقداری با آن ها نزدیک تر است انتخاب کنند ولی اصولگرا ها هیچ موقع این کار را نمی کنند. اصولگرایان هیچ موقع حاضر نیستند از بین اصلاحطلبانی که به خودشان نزدیک تر هستند انتخاب کنند. به همین دلیل ممکن است آن اتفاقی که شما گفتید به وقوع بپیوندد. یعنی اصلاح طلبان یک کاندیدای خیلی تو دل بروی خودی قابل اعتماد پیدا نکنند و از بین جریانات دیگر یا معتدلین کسی را انتخاب کنند که به خودشان نزدیکتر است.
نظر شما