قدس آنلاین: سفر هفته گذشته وزرای دفاع و خارجه هند به تهران آن هم به فاصله کوتاهی از یکدیگر، توجهات زیادی را به سوی خود جلب کرده است. گویا هر دو مقام هندی برنامهها و اهداف متنوعی را در این سفرها پیگیری کردهاند. همکاریهای دو کشور در توسعه بندر چابهار، مسائل امنیت منطقه ای و بهویژه خلیجفارس، عضویت دو ساله هند در شورای امنیت سازمان ملل و برقراری نظام تجارت ترجیحی میان دو کشور از جمله مهمترین مسائلی بودند که در این دیدارها مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفتند. اما یکی از موضوعات مهم دیگری که در این ملاقاتها مورد رایزنی قرار گرفت و وزیر دفاع هند نیز در پیام توییتری خود مستقیماً به آن اشاره کرد، بحث مذاکرات صلح و برقراری ثبات در افغانستان بود.
در زمانی که بحث برقراری صلح با طالبان و مشارکت آنها در ساختار آینده افغانستان مطرح شده، هند بر خلاف سایر کشورهای منطقه تمایل چندانی به مشارکت مستقیم و درگیر ساختن خود در این فرایند نشان نداده است. بر این اساس با وجود توصیه برخی سیاستمداران و مقامات سابق هند و همچنین درخواست واشنگتن و بهویژه شخص خلیلزاد، دهلی نو هنوز هم زیر بار رویارویی و مذاکره مستقیم با طالبان نرفته و عملاً از به رسمیت شناختن این گروه سر باز زده است. دلایل متعددی برای اتخاذ چنین رویکردی از سوی دولت هند بیان شده است که از میان آنها میتوان به خودداری از ایجاد نارضایتی در دولت کابل، اعمال نفوذ پاکستان بر طالبان و ملاحظات ناسیونالیستهای هندی در مورد ارتباط طالبان با کشمیر اشاره کرد. در عین حال نمی توان منکر این شد که پاکستان رغبت چندانی به مشارکت فعال هند در این فرایند ندارد و آمریکاییها نیز بیشتر به دنبال حضور سمبولیک هند در فرایند صلح هستند.
در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن اینکه طالبان به طور قطع بخش مهمی از ساختار سیاسی آینده افغانستان خواهند بود، مقامات سیاسی دهلی نو و در کنار آنها تجار و فعالان اقتصادی هند، به شدت نگران به خطر افتادن نفوذ و منافع این کشور در افغانستان هستند. در این راستا دولت مودی در جستوجوی راهکاری است که از یکسو مواضع دولت و حامیان افراطیاش را در برابر طالبان حفظ کند و از سوی دیگر متضمن حفظ منافع هند در ساختار سیاسی آینده افغانستان باشد. سفر اخیر مقامهای عالیرتبه هندی به تهران و تأکید آنها بر تبادل نظر دو کشور در رابطه با صلح افغانستان، شاید نشان دهنده این نکته باشد که جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از همین راهکار مورد توجه قرار گرفته است. در وهله نخست هند با همکاری با ایران و در کنارآن کشورهایی چون روسیه، میتواند در چارچوب همکاریها و منافع مشترک منطقهای با طالبان وارد مذاکره شود. این همان راهبردی است که پیش از این حامد کرزی، رئیس جمهور سابق افغانستان هم به هند توصیه کرده بود، البته در چارچوب وسیعتر و با مشارکت کشورهایی چون ایران، روسیه، چین، آمریکا و حتی پاکستان. به نظر میرسد که این رویکرد تا حد زیادی مورد پذیرش هند نیز قرار گرفته، همانگونه که نمایندگان غیر رسمی هند در نشست ۲۰۱۸مسکو حاضر شدند و سفیر هند هم ناظر امضای توافق سیاسی میان آمریکا و طالبان بود.
اما برقراری ارتباط میان هند و طالبان از کانالهای غیر رسمی و مخفی راهکار دیگری است که جمهوری اسلامی میتواند در آن جایگاه ویژه ای داشته باشد. با توجه به همسایگی ایران و افغانستان و دسترسی آسان تهران به طالبان، خیلی دور از ذهن نخواهد بود که دهلی برای برقراری هر گونه ارتباط غیر رسمی و پنهان با طالبان به تهران متوسل شود.
سرانجام اینکه با توجه به برخی مواضع و منافع مشترک سیاسی میان دهلی و تهران و همچنین وجود پروژههای مشترکی چون بندر چابهار و کریدور شمال -جنوب، ایران به طور مستقیم میتواند تضمین کننده برخی منافع هند در افغانستان محسوب شود. به عنوان نمونه به نظر میرسد که در مورد بندر چابهار، ایران هماهنگیهای کافی را با طالبان انجام داده و از این جهت به هندیها اطمینان خاطر داده است. درمصاحبه سال گذشته با سهیل شاهین، سخنگوی طالبان، وقتی از وی در مورد بندر چابهار سؤال شد، وی اطمینان داد که آنها به همه پروژههای اقتصادی بها میدهند و متعهد به حفظ همه پروژههای سودمند در جهت توسعه کشور هستند. این گونه موضعگیری طالبان در شرایطی انجام میگیرد که آنها همچنان از ابراز نارضایتی علنی نسبت به هند و حتی هشدارهای ضمنی به این کشور ابایی نداشتهاند.
نظر شما