ادب وهنر- جواد شیخالاسلامی: به تازگی کتاب «وزن شعر بیاموزیم» از دکتر اسماعیل امینی، شاعر، طنزپرداز و منتقد، توسط نشر ایهام به بازار آمده است. اسماعیل امینی در این کتاب سعی کرده 20 تمرین ساده برای یادگرفتن وزن شعر را به مخاطب بیاموزد. با دکتر امینی درباره این کتاب و ضرورت توجه و آشنایی با وزن گفتوگو کردیم که میخوانید.
* من فکر میکردم کتاب «وزن شعر بیاموزیم» یک اثر تخصصی است، اما بعد متوجه شدم برای مخاطب عام نوشته شده است. چه شد این کتاب را نوشتید؟
** به دلیل تدریس در دانشگاه و همچنین ارتباطاتی که با شاعران داشتم متوجه شدم بعضی دروسی که بچههای ادبیات در دانشگاه میخوانند به درد شاعران نمیخورد. یکی از آنها همین عروض است و یا یکیدیگر از آنها دستور زبان است. من میگویم عروض شاید به درد متخصص ادبیات بخورد، ولی اصلاً به درد شاعر نمیخورد، چون عروض برای شعری است که گفته شده و تمام شده است و حالا شما میخواهید آن شعر را تجزیه کنید. اما وقتی شما شعر میگویید عروض به دردتان نمیخورد، چون موسیقی عروض، موسیقی تجزیه شده است، در حالی که وقتی شما دارید شعر میگویید کلمات و وزن را ترکیب میکنید. دستور زبان هم همینطور است. دستور زبان برای مطالعه چیزی است که نوشته شده یا به زبان آمده است. پژوهشگر روی این نثر مطالعه میکند و میگوید نهادش این و گزارهاش آن است، ولی وقتی شما متنی را خلق میکنید، نمیروید از روی دستور زبان فکر کنید؛ بنابراین اینها برای تجزیه و تحلیل متون هستند که به درد متخصصان ادبیات میخورد نه کسی که کار خلاقه میکند.
* شما در این کتاب وزن شعر را چگونه آموزش میدهید؟
** من در این کتاب وزنی را به مخاطب آموزش میدهم که برایش مناسب و لازم است. این روش، روشی است که خودم برای فهم وزن استفاده میکردم، یعنی تجربههای شخصی خودم هستند. بعدها این روش را در بعضی دورهها شاعرانه امتحان کردم و دیدم جواب میدهد. یعنی کسی که هیچ چیزی از وزن نمیداند وقتی این تمرینات را میخوانَد و تمرین میکند، وزن را تقریباً یاد میگیرد. متخصص عروض نمیشود، ولی وزن شعر را در حدی که شعر را غلط نخواند و غلط ننویسد، یاد میگیرد. همچنین اگر شعری غلط داشت یا اگر کسی شعری به غلط خواند، متوجه شود.
* خود شما به عنوان شاعر چه زمانی وزن و عروض را یاد گرفتید؟
** من همراه با تقلید از نوحههای ترکی و فارسی که در هیئت میشنیدم، شعر را شروع کردم. از اینکه سینهزنان یا زنجیرزنان چطور در یک لحظه خاص و روی یک کلمه خاص از شعر، سینه و طبل و زنجیر میزنند، خوشم میآمد. شعر آن نوحه را برای خودم مینوشتم و مشخص میکردم کجای این کلمات زنجیر یا سینه میزنند و با وزن شعر آنجا آشنا شدم. در سن 10 یا 12سالگی بود که به خواندن عروض شروع کردم. یکی از عادات و خوشامدهای من در بچگی این بود که کتابهای بزرگترها را میخواندم. به جای اینکه کتابهای بچگانه بخوانم، خودم را اجبار میکردم مثلاً مثنوی معنوی یا گلستان بخوانم!
* شما گفتید این کتاب برای چه گروهی مناسب نیست، حالا اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید کتاب آموزش وزن برای چه کسانی کاربرد دارد؟
** برای شاعران، دوستداران شعر و کسانی که علاقهمند به شعر موزون هستند، کتاب کاملاً مناسبی است. یعنی کسانی که شعر را میخوانند و حفظ میکنند، کسانی که کار موسیقی میکنند، خواننده هستند و کسانی که دوست دارند شعر بگویند. برای افرادی که سر و کارشان با شعر است، مثل مجریان صداوسیما که ناگزیرند گاهی شعری هم بخوانند. این افراد که نمیتوانند بروند عروض بخوانند و با عروض هم مشکلشان حل نمیشود. در ضمن یک چیز دیگر من متوجه شدهام و آن اینکه بعضی از استادان ادبیات که عروض درس میدهند و متخصص عروض هستند، وقتی شعر سعدی را میخوانند با غلط وزنی میخوانند. یعنی حتی همان عروضی که تدریس میکنند به آنها هم کمکی نمیکند که ذهنشان موزون شود. من یک بار با یکی از این اساتید درباره آن شعر سپهری که میگوید «بیا زندگی را بدزدیم، آنگاه بین دو دیدار قسمت کنیم» صحبت میکردیم که آن استاد گفت کلمه «آنگاه» اضافه است! یعنی آن عروض کمکی به این استاد نکرده بود. این کتاب در این موارد به مخاطب کمک میکند.
* با توضیح شما در واقع هر کسی که رابطهای با شعر دارد میتواند مخاطب این کتاب باشد و مخاطب کتاب خیلی گسترده است. اما متأسفانه تیراژ کتاب کم است، چرا؟
** چون این کتاب را یک ناشر خصوصی جوان چاپ کرده و نمیتوان توقع داشت در این وضعیت کاغذ و بازار کتاب با تیراژ 5هزار تا چاپ شود. ناشر ناگزیر است با تعداد محدودی چاپ کند. تازه اکنون ناشرانی مثل سوره مهر که وضعشان خوب است هم با احتیاط خیلی زیادی کتاب چاپ میکنند؛ یعنی با تیراژ 300 و 400 نسخه. بعضی از کتابها اکنون چهار، پنج سال است که در انتظار انتشار در سوره مهر هستند یا چندین سال است که به فروش نرفتهاند. همین که آقای نجفی توانسته این کتاب را در دو، سه ماه دریافت و منتشر کند، خودش کار بزرگی است.
* شما چند تجربه خوب دیگر در نوشتن این نوع کتابها دارید که یکی از آنها «جلسه شعر» است که با زبانی ساده و روان درباره شعر با شاعران صحبت میکنید. از این جنس کتابهای کاربردی باز هم مینویسید؟
** به نظر من ما باید تعدادی کتاب داشته باشیم که به زبان تازه باشد، کمحجم باشد و مطالب آن هم کوتاه باشد تا آدمهای معمولی که مخاطب تخصصی شعر نیستند هم به خواندن آنها علاقهمند شوند و بخوانند. تنها ویژگی همان کتاب «جلسه شعر» همین است که مخاطب میتواند هر کدام از یادداشتهایش را جداگانه بخواند و از آن استفاده کند. مثلاً من درباره قافیه کتابهای بسیاری خواندم و کتابهای خیلی قطوری درباره موضوعات مختلف از جمله قافیه داریم، درحالی که آموزش کل مطالب قافیه یک ساعت هم طول نمیکشد. یعنی در یک ساعت میتوانید قافیه را آموزش بدهید. آنوقت اساتید ادبیات اصطلاحات زیادی درست کردهاند و مطلب را پیچاندهاند که واقعا بیهوده است، یعنی غیر از اظهارفضل آن نویسنده نیست. ما باید فضلمان را پنهان کنیم تا دیگران راه را پیدا کنند. من سعی کردهام بر این صراط قدم بگذارم که مطلب را ساده برای مخاطب بیان کنم. یک مجموعه یادداشت دیگر هم درباره شعر دارم که برای نوجوانها نوشتهام و آن هم در حال آمادهسازی است.
موضوع این یادداشتها چیست؟
** درباره مسائل مختلف مربوط به شعر است. مثلاً چگونه یک شعر را بخوانیم تا لذت ببریم؟ چه غلط هایی در شعر گفتن هست؟ ما چه چیزهایی میگوییم و فکر میکنیم شعر گفتیم، در حالی که آنها شعر نیستند؟ چون با اینها مواجه شدم. مثلاً بچه یک شعری میگوید و میگوید استاد نظر شما چیست؟ من میگویم این اصلاً شعر نیست، ولی چون معلمش یا کسانی که راهنماییاش کردهاند گفتهاند این خیلی شعر خوبی است، قبول حرف من برایش سخت است! کتاب میگوید چه چیزی شعر نیست؟ کدام کتابها برای خواندن مناسب نیستند؟ به زبان خیلی ساده چیزهایی درباره شعر نوشتهام و میخواهم اینها را به صورت کتاب منتشر کنم. یک کتاب دیگر هم نوشتهام و به انتشارات امیرکبیر دادهام که درباره طنز، طنزنویسی و مطالب مربوط به طنز است. آن هم مثل کتاب «جلسه شعر» است و اسمش را هم گذاشتهام «جلسه طنز». یادداشتهای کوتاه درباره طنز با زبان ساده و روان است. البته کتاب درباره طنز هم زیاد نوشته شده و از جمله کتاب بسیار قطوری که انتشارات سروش به نام اسرار و ابزار طنزپردازی منتشر کرده که حتی یک جمله درباره طنز ندارد! یعنی درباره شوخینویسی در رادیو و تلویزیون و کمدی چند مصاحبه و مقاله ترجمه شده، اما دریغ از یک صفحه درباره طنز. در جلسه نقد همین کتاب خانم صدر هم همین را گفت که این کتاب حتی یک جمله درباره طنز ندارد، ولی یک چیزی که رایج شده و خوب است شما خبرنگاران دربارهاش صحبت کنید، این است که بعضی اساتید یا مربیان بدون اینکه یک کتابی را بخوانند، آن را به صرف اسمش به دیگران معرفی میکنند. مثلاً در یک جلسه ادبی دیدم یکی، دو شاعر تازهکار از استاد جلسه پرسیدند ما چه چیزی بخوانیم؟ استاد گفت «مصدرهای ادبی» از رضا سیدحسینی و «سبکشناسی» بهار را بخوانید. من گفتم آقا ببخشید، این کتابها کتابهای خوبی هستند، ولی به درد اینها نمیخورد. ضمن اینکه «سبکشناسی» بهار اصلاً درباره شعر نیست، درباره نثر است؛ نهتنها درباره نثربلکه درباره نثر کهن است و درباره نثر معاصر هم نیست! این کتاب مناسب دکترای رشته ادبیات است. گفتم معلوم است که خودت هم این کتاب را هنوز نخواندهای، چون حتی کتاب «سبکشناسی شعر» آقای شمیسا که اختصاصی درباره شعر است هم به درد شاعر نمیخورد. منتها چون استاد میخواهد بگوید کتابشناسم، «مصدرهای ادبی» رضا سیدحسینی یا «ساختار و تأویل متن» بابک احمدی را معرفی میکند.
* یکی از نقاط قوت و ارزشمند کتابهای شما کاربردی بودن آنهاست. چرا روی این نکته تمرکز و توجه دارید؟
** به دو دلیل،نخست اینکه من هیئتعلمی نیستم و کارمند هیچ جایی هم نیستم، پس هیچ نیازی ندارم که کتابهای قطور و قلمبهسلمبه بنویسم تا امتیازی بگیرم. دیگر اینکه اساساً چنین وجههای برای خودم قائل نیستم که فلانی باید کتابهای تخصصی منتشر کند. کتابهای تخصصی باارزش و بیارزش به راحتی منتشر میشوند.
به نظرم میرسد من به عنوان کسی که دوستدار شعر هستم و در روزگار جوانی خودم با این مشکل مواجه بودم و کسی نبوده تا اینها را برای من توضیح بدهد و احوال کسانی که اینطوری هستند را درک میکنم؛ بنابراین نوشتن این نوع کتابهای کاربردی را وظیفه خود میدانم. من معتقدم کتاب برای مؤلف نوشته نمیشود بلکه برای مخاطب نوشته میشود، پس جایی برای اظهارفضل نمیبینم.
* دقیقاً همین است کتاب برای مؤلف نوشته نمیشود!
** بعضی از مؤلفان متأسفانه کتابشان را بیخود قطور میکنند تا قراردادهای سنگین ببندند. کتاب برای زبان فارسی و برای مردم نوشته میشود. ما هم نمیخواهیم کتاب را دستکم بگیریم، اما کتاب باید کاربردی باشد، گرهی از کار کسی باز کند و به درد یک معلم ادبیات بخورد و این کتاب مناسب چنین شرایطی است. من چون در جایگاهی قرار گرفتم که نیازی ندارم خودم را به عنوان شخصیت علمی و دانشگاهی و استاد فلان معرفی کنم، به عنوان یک شاعر تجربههای خودم را به دیگران منتقل میکنم، مثل کسی که راننده تاکسی است و میخواهد رانندگی را به فرزندش هم آموزش بدهد. من هم میخواهم فوت و فن شعر خواندن را یاد بدهم و به نظرم کار بدی هم نیست و کس دیگری چنین کاری را انجام نمیدهد. کتابهای قدیمی ما مثل کتاب خوب و مهم تاریخجهانگشای جوینی را ببینید که مربوط به مقطع مهمی است، ولی آنقدر سخت نوشته شده که آدمها نمیفهمند. به همین دلیل من فکر میکنم باید کتابهای ساده و روان هم باشند که به کار شاعر و ادبیات بیایند.
• لطفاً در تکمیل گفتوگو اگر مطلبی هست، بگویید.
** مدتی است ستیزی با شعر موزون به وجود آمده است و من فکر میکنم بخشی از این مسئله به ناآشنایی با وزن مربوط میشود. میترسند مثلاً شعر سعدی یا حافظ را غلط بخوانند و به قول جوانهای امروزی ضایع شوند. گفتهاند وزن دست و پاگیر و بهتر است رهایش کنیم. این مثل کسی است که بگوید من اگر ساز را کوک بکنم دست و پاگیر است، پس ساز را کوک نمیکنم. معمولاً همان مسائلی که دست و پاگیر است، کمک میکند تا زبان ظریف، دقیق و هنریتری شود. به همین دلیل من فکر میکنم بخش مهمی از دشمنی با شعر موزون به خاطر نفهمیدن وزن است. این آدمها چون از وزن سردرنمیآوردند حوصله نمیکنند یاد بگیرند و فکر میکنند دور از دسترس است. شاعرانی که شعر موزون میگویند، چیزی به زبان میافزایند و ذائقه این ملت هم این را به عنوان شعر پذیرفته است. هنوز ذائقه عمومی شعر منثور را نپذیرفته است. میشنود، ولی نمیپذیرد که این شعر است. این مسئله فقط مختص کشور ما نیست. تقریباً در تمام ملل به گونهای وزن شعر وجود دارد، پس بهترین راه آشنایی با وزن است و این کتاب از این جهت هم میتواند مورد توجه و اهمیت باشد.
نظر شما