قدس آنلاین: سریال کمدی «صفر بیست و یک» مدتی است روی آنتن شبکه سه رفته و به نیمه فصل اول خود نزدیک میشود، اما بازیگران طنز آن در قامت کارگردان نتوانستند نظر مخاطبان را به سمت خود جلب کنند. این سریال کار مشترک جواد رضویان و سیامک انصاری در مقام کارگردانی است که در قالب طنز و کمدی ساخته شده و قرار است جای خالی ۹۰ قسمتیهای شبکه سه را در سه فصل ۳۰ قسمتی پر کند. مخاطبان تلویزیون خاطرات زیبایی از بازی این دو هنرمند در سینما و تلویزیون دارند و هر دوی آنها تا امروز در بسیاری از مجموعههای طنز به ایفای نقشهای متفاوت پرداختهاند، اما دیده شدن آنها بیشتر به واسطه بازی در مجموعههای طنز «مهران مدیری» بوده است. با وجود خاطره خوش از بازیهای به یادماندنی جواد رضویان و سیامک انصاری، اما دستپخت جدید آنها در شبکه سه، چندان به مذاق مخاطب خوش نیامده است.
رضا صائمی، منتقد سینما و تلویزیون، درباره تولید مشترک این زوج طناز در مجموعه تلویزیونی «صفر بیست و یک» به خبرنگار ما میگوید: پیش از اینکه کار پخش شود فکر میکردم قابلیتهای این دو نفر بهویژه سیامک انصاری و سالها تجربه طنز و کمدیشان میتواند به آنها کمک کند. ضمن اینکه کار مشترک قبلی آنها فیلم سینمایی «زهر مار» بود و با وجود اینکه موفق نبود، ولی از این سریال بهتر بود.
وی با اشاره به ضعف فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی که توسط دو نویسنده ناشناس شبنم وثوقی و هدی ایزدی نوشته شده است، خاطرنشان میکند: گمان میکردم توانمندی این دو بازیگر بتواند ضعفهای فیلمنامه را بپوشاند، اما در همان قسمتهای اول بازی جواد رضویان بسیار آزاردهنده و غلو شده بود. ضمن اینکه در این کار، کمتر موقعیت طنزی خلق میشود در حالی که کار طنز داستانی است. گاهی مخاطب با طنز آیتمی مواجه است که کار اپیزودیک بوده و خط داستانی ندارد، ولی اینجا با کار داستانی در ژانر کمدی مواجه هستیم. نوع بازی جواد رضویان نشان میدهد او بازیگر کمدیهای آیتمی است نه داستانی.
* نداشتن هویت مستقل در کارگردانی
صائمی با بیان اینکه کمدی داستانی بر قوام فیلمنامه و شخصیتپردازی تکیه دارد، عنوان میکند: مثال ملموس کمدیهای داستانی، سریالهای ساخته شده توسط رضا عطاران است، اما در کمدیهای آیتمی طنازی لحظهای، اغراق شده و حتی بازیهای اگزجره، نمود بیشتری دارد. در سریال «صفر بیست و یک» خاصیت فانتزی بودن و غلوشدگی که ویژگی کمدی آیتمی است، برای یک کار داستانی پیاده شده، در واقع کارگردان به درک تفاوت ساختاری این دو نرسیده است، یعنی بازی اگزجره جواد رضویان که در کمدی آیتمی جواب میداد، در یک کار داستانی بازتولید شده است.
به گفته این منتقد سینما و تلویزیون، در طنزهای داستانی با کمدی موقعیت سروکار داریم، زیرا کمدی موقعیت در بستر داستان شکل میگیرد، اما در کارهای آیتمی، طنازیهای فردی بازیگر نمود مییابد. وی اضافه میکند: رضویان در ایفای نقش «جلال» خلاقیت ندارد و بازی او مدل تکراری بازی در کمدیهای آیتمی است در حالی که وقتی با یک داستان مواجه هستیم باید کمدی موقعیت ایجاد شود، یعنی موقعیت باید کمیک باشد.
وی تأکید میکند: وقتی قرار است بازیگر کمدی و طنز در مقام کارگردان ظاهر شود باید هویت مستقل خودش را در خلق اثر داشته باشد. بازیگری همچون رضا عطاران جزو تیم مهران مدیری بود، اما هویت مستقل خودش را در کارگردانی آثارش خلق کرد که متفاوت و متمایز از سینمای مهران مدیری است و اتفاقاً او در کارگردانی آثار طنز جلوتر از مدیری است. مثلاً سریالی همچون «هیولا» کمدی آیتمی بسط یافته است و انسجام روایی را ندارد، ولی مؤلفههای مستقل سینمای عطاران را در کارگردانی آثاری همچون «متهم گریخت» و «خانه به دوش» میبینید.
صائمی با بیان اینکه رضویان و انصاری در کارگردانی سریال «صفر بیست و یک» هویت مستقل کمدی و دراماتیک ندارند، یادآور میشود: این مجموعه تلویزیونی تکرار طنزهای آیتمی گذشته است و دلیل آن بیتوجهی به تفاوت ساختاری طنز آیتمی و طنز داستانی است. ضمن اینکه مدلهای طنازانهای همچون به دوربین خیره شدن یا کلمات را با لهجه خاصی ادا کردن، سالها پیش جواب داده و قرار نیست ۲۰ سال بعد همان را تکرار کرد و مخاطب را خنداند. بحث مخاطبشناسی در خلق کمدیهای جدید بسیار تأثیرگذار است. مهران مدیری از دهه ۷۰ یکی از جریانسازان اصلی کمدی در تلویزیون بود و سالها مخاطب تلویزیون با همین مدل کارها میخندید، ولی وقتی از هویت مستقل کارگردانی صحبت میکنیم، خلاقیت و آفریش هنری بهویژه در شخصیتپردازی اهمیت پیدا میکند که سریال «صفر بیست و یک» فاقد این هویت مستقل است.
* زوج کمدی جدیدی خلق نشد
وی با اشاره به نمونه موفق یک سریال داستانی کمدی در سالهای اخیر به «پایتخت» و نقش محسن تنابنده در این مجموعه تلویزیونی اشاره کرده و میگوید: رفتارشناسی کمیکی که تنابنده در سریال «پایتخت» دارد، دارای هویتی مستقل و منحصربهفرد برای شخصیت «نقی معمولی» است. تنابنده شخصیتی که در این سریال خلق میکند آنقدر برای مخاطب شناخته میشود که خودش زیر سایه آن قرار میگیرد، یعنی تنابنده را به نام «نقی» میشناسند، زیرا آنقدر کاراکتر قوی است که شخصیت حقیقی بازیگر تحتتأثیر شخصیت نمایشی قرار میگیرد در حالی که مخاطب سریال «صفر بیست و یک» این دو بازیگر را به نامهای اصلی خودشان یعنی جواد رضویان و سیامک انصاری میشناسند نه شخصیتهای «جلال» و «مازیار».
صائمی ادامه میدهد: گمان میکردم حضور انصاری و رضویان در کنار هم بتواند زوج کمدی جدیدی را خلق کند، همچون «نقی» و «ارسطو» ولی این اتفاق نیفتاد، چون شخصیتپردازی بسیار ضعیف بود، حتی موقعیت کمیک دو باجناق هم نتوانست به کاراکترسازی در این مجموعه کمک کند.
این منتقد سینما و تلویزیون با بیان اینکه سیامک انصاری و جواد رضویان، توقع مخاطب را با توجه به سابقه خوبی که در کمدی دارند، در این سریال برآورده نکردند، میافزاید: در کمدی موقعیت با شخصیتپردازی مواجه هستیم، ولی در کارهای آیتمی با تیپسازی. به نظرم رضویان و انصاری کمدینهای تیپیکال هستند، مثلاً در «پاورچین» بهتر دیده شدند، ولی در سریال «صفر بیست و یک» که یک کار داستانی است و باید شخصیتپردازی شود، تیپسازی کردهاند.
* سریالسازی با الگوهای نخنما
صائمی درباره شنیدههای مبنی بر ۹۰ قسمتی شدن این سریال در سه فصل ۳۰ قسمتی، یادآور میشود: در سریال داستانی کمدی ۹۰ قسمت بسیار زیاد است، شاید ۹۰ قسمت برای کار آیتمی جواب بدهد، ولی در کار داستانی طنز، ۳۰ قسمت بیشتر جواب نمیدهد. مثلاً سریالهای «خانه به دوش» و «متهم گریخت» که جزو آثار پربیننده تلویزیون بودند، در ۳۰ قسمت جمع شدند، ولی با فرم آیتمی که سریال «صفر بیست و یک» دارد، اصلاً ظرفیت ساخت ۹۰ قسمت برایش وجود ندارد.
وی درباره اینکه این سریال توسط دو نویسنده ناشناخته در حوزه طنز نوشته شده است، گمنامی نویسندگان را دلیل ضعف فیلمنامه ندانسته و میگوید: پیش از سریال «پایتخت» کمتر کسی محسن تنابنده را در مقام نویسنده میشناخت، اما او توانایی خودش را در مقام نویسنده این سریال نشان داد و خلاقیت و نوآوری او موجب موفقیت و شناختهشدنش شد.
وی خاطرنشان میکند: مسئله اینجاست که مجموعه سازنده سریال «صفر بیست و یک» مبتنی بر مخاطبشناسی دهه ۷۰ دارند سریال میسازند در حالی که ذائقه مخاطب امروز کاملاً تغییر کرده است. با نوع جدیدی از طنازی در شبکههای اجتماعی مواجه است و سلیقه بصری او کاملاً تغییر کرده است. این مشکل را در سینمای کودک هم داریم، یعنی فیلمساز کودک براساس دغدغههای دوران کودکی خودش و مبتنی بر مؤلفههای سینمای کودک دهه ۶۰، فیلم میسازد، در حالی که کودکان امروز کاملاً متفاوت از کودکان دو، سه دهه پیش هستند.
این منتقد سینما و تلویزیون با بیان اینکه مهمترین عامل شکست سریال «صفر بیست و یک» استفاده از الگوی طنز آیتمی در یک کار داستانی است، میگوید: باید به فهمی از ذائقه طنازانه مخاطب امروز برسیم و مبتنی بر آن اثر تصویری بسازیم. به نظرم این سریال از الگوهای کهنه و نخنما شده در سریالهای طنز دهههای پیش استفاده کرده که اگر در دهه ۷۰ پخش میشد شاید مخاطب داشت، ولی اکنون نه.
صائمی با تأکید بر اینکه سینماگر در هر دوره و در هر ژانری که بخواهد کار کند باید قصه و شخصیتپردازی جذاب داشته باشد، یادآور میشود: یک سریال باید قابلیت کمیک داشته باشند، ولی این سریال، بزکدوزک لوکشین دارد که نمیتوان با اینها مخاطب را جذب کرد.
نظر شما