روز دیگری عکسی از خود را که درصدی شبیه سلبریتیهای خارجی هستند را پُست یا استوری کردهاند یا اینکه تازهترین عکسشان را در کنار تصویر 10 سال پیش خود آپلود میکنند. گاهی عکسهایی از خود میگذارند که نشان دهد اگر جنس مخالف بودند چه شکلی میشدند یا عکس کارت ملی خود را میگذارند. روزی زن و شوهرها مینشینند جلو دوربین و به سؤالات هم پاسخ میدهند، در بطری را با پا باز میکنند، عکسهای کودکی خود را بازسازی میکنند، عکس بدون آرایش منتشر میکنند، سطل آب یخ روی سرشان خالی میکنند و... .
در کنار این چالشها که به ظاهر از روی سرگرمی طراحی میشوند هر روزه کمپینهایی هم توسط بلاگرها و سلبریتیها راهاندازی میشود که ممکن است شما هم به آن کمپینها بپیوندید. اگر از دور به ارتباطات فضای مجازی بنگریم متوجه میشویم به جای اینکه فضای مجازی ابزاری برای کاربران باشد، کاربران ابزار دست او شدهاند و هر روز آنها را به گوشهای سوق میدهد که قطعاً این موضوع خالی از مشکلات هویتی، روحی و روانی برای آنها نیست.
چالشهای اینستاگرامی در راستای نوعی مطالبهگری اجتماعی طراحی و اجرا میشود
علی اصغر محکی، کارشناس رسانه و عضو هیئت مدیره انجمن علمی مدیریت اطلاعات ایران معتقد است چالشهای اینستاگرامی در راستای نوعی مطالبهگری اجتماعی طراحی و اجرا میشود. البته مطالبهگری بسیار خوب و پسندیده است، زیرا مطالبهگری ابزاری برای بیان و پیگیری درخواستهای گروهی برای احقاق حقوق اجتماعی از طریق ساز و کارهای نهادینه شده است. بنابراین، چون مطالبهگری همراستای آرمانگرایی، تفکر انتقادی، نگاه اخلاقی به سرنوشت جامعه و مشارکت عمومی در سرنوشت جامعه است رفتاری ارزشمند محسوب میشود. اما باید در نظر داشته باشیم این ظاهر ماجراست و مطالبهگری الزاماتی دارد که اگر رعایت نشود ابزاری نظیر اینستاگرام توانایی پیگیری مطالبات را نخواهد داشت.
وی ادامه میدهد: با توجه به اینکه مطالبهگری موضوعی اجتماعی و نه فردی است، نخستین الزام آن سازماندهی و تشکل است که بهواسطه تیک زدن در فضای مجازی و اینستاگرام بدست نمیآید؛ بلکه نتیجه خروج مطالبه از شکل فردی و پیگیری آن به صورت گروهی منسجم، آگاهانه و اثرگذار خواهد بود. دومین الزام آن نیز تمرین انجام کار مشارکتی است؛ پس ضرورت دارد ظرفیت و روحیه همکاری جمعی و احترام به نظر دیگران در مطالبهگری اجتماعی وجود داشته باشد. این مسئله نیازمند روحیه، آمادگی و تمرین عملی است و در واقع یک فرایند عقلانی است که از روی دغدغه و هوشیاری شکل میگیرد نه متأثر از یک موج هیجانی و احساسی فوری نظیر چالشها و کمپینهایی که در اینستاگرام به سرعت شکل میگیرد و به همان سرعت فروکش کرده و فراموش میشود.
وی سومین الزام مطالبهگری را در هم تنیدن مسئولیتپذیری با تعهد اجتماعی عنوان میکند و میافزاید: اگر افراد، درخواستی را مطالبه کنند، اما در قبال آن، تعهد و مسئولیتی را نپذیرند، نمیتوان گفت مطالبهگری اتفاق افتاده، چرا که در واقع به جای مطالبهگری طلبکاری رخ داده است.
مطالبهگری کنشمحور است
دکتر محکی اضافه میکند: با توجه به اینکه در بیشتر چالشهای اینستاگرامی به الزامات مطالبهگری توجه نمیشود، اغلب از جنس طلبکاری است؛ زیرا مطالبهگری رفتاری کنشمحور است که از مشارکت و فعالیت گروهی افراد نشأت میگیرد نه صرفاً از راه اعلام مخالفت بدون هیچ اقدام عملی. دوم اینکه مطالبهگری از خواست تک تک افراد فراتر میرود و همگان را دربرمیگیرد، درحالی که در طلبکاری، فرد طلبکار فقط خواستههای خود را در نظر میگیرد و هنگامی که خواسته مورد نظر در مورد خودِ او تحقق یابد، دست از مطالبهگری برمیدارد. بنابراین در مطالبهگری ضرورت دارد اقدامی بلندمدت و هوشیارانه صورت گیرد تا منجر به شکلگیری تعامل و ارتباطی مستمر و طولانی بین افراد کنشگر شود که این مهم در ارتباطات مجازی و اینستاگرام مشاهده نمیشود.
وی ادامه میدهد: سومین تفاوت بین مطالبهگری با طلبکاری این است که مطالبهگری نیازمند صرف وقت و پرداخت هزینه است که این هزینه ممکن است زمانی، مالی و یا حتی جانی باشد، در حالی که در طلبکاری، افراد میخواهند بدون پرداخت هیچ هزینهای از حداکثر منافع برخوردار شوند و در واقع کاری به بهبود اصولی شرایط ندارند و همینکه به هدف خودشان برسند کار را تمام شده میدانند.
مطالبهگری ریشه در حقوق و وظایف اجتماعی دارد
به گفته وی تفاوت چهارم مطالبهگری با طلبکاری در این است که مطالبهگری ریشه در حقوق و وظایف اجتماعی دارد، یعنی فرد مطالبهگر تکالیف خود را انجام داده سپس حقوق خود را مطالبه میکند، در صورتی که در اینستاگرام افراد بدون توجه به اینکه آیا تکلیف اجتماعی خود را انجام دادهاند یا خیر، صرفاً حقی را مطالبه میکنند که هیچ احساس مسئولیتی در برابر آن نداشتهاند و توجهی به حق و تکلیف در کنار هم ندارند.
دکتر محکی ادامه میدهد: باید بررسی شود آیا موضوع این چالشها برخاسته از اولویتها و نیازهای فوری و مصالح بلندمدت جامعه است یا موضوعاتی سردستی و فاقد اولویت است که اغلب از جنس سبک و مُد پدید آمده و هیچ خروجی مؤثری در جامعه ندارد و به نظر میرسد وارداتی از سایر کشورها و فرهنگها باشد که از سوی اتاقهای فکر خارج از کشور با اهداف و مقاصد سیاسی یا اقتصادی خاص منتشر میشود. بنابراین باید با افزایش سواد رسانهای خود هوشیار باشیم تا در دام چالشهای اینستاگرامی مغایر با منافع جامعه نیفتیم.
5 پرسش کلیدی پیش از پیوستن به چالشهای اینستاگرامی
وی با تأکید بر اینکه هوشیار بودن در حوزه فضای مجازی یک شعار نیست، ادامه میدهد: ضرورت دارد کاربران پیش از پیوستن به هر چالشی پنج پرسش را پاسخ دهند و پس از رسیدن به پاسخ این پرسشها در مورد پیوستن به چالش مورد نظر تصمیم بگیرند. ابتدا اینکه «چه کسانی متقاضی برپایی این چالش شدهاند و آیا منابع قابل اعتمادی هستند؟»، «چگونه و چه راهی را برای حضور در این کمپین پیشنهاد کردهاند و چقدر با قوانین کشور مطابقت دارد؟»، «با چه هدف و وسیله درخواست شده به این چالش بپیوندیم و آیا این وسیله قانونی است؟»، «آیا منبع و مرجع برگزاری چالش داخل کشور است؟» و خلاصه اینکه «سود و منفعت نهایی این چالش شامل چه افرادی میشود و آیا با موازین اخلاقی، اجتماعی و حقوقی کشور ما هماهنگ و به نفع آحاد جامعه است یا هیچ تأثیری در بهبود سرنوشت جامعه ندارد؟»
نظر شما