در چند سال اخیر هم حمله داعش به عراق و سوریه و جهاد رزمندگان جبهه مقاومت، محتوای ارزشمندی را در اختیار فیلمسازان انقلاب قرار داده است.
آنچه در گام نخست برای تولید یک فیلم سینمایی اهمیت پیدا میکند، طرح اولیه و فیلمنامه است که معمولاً گلایهها از ضعف فیلمنامهنویسی در حوزه دفاعمقدس هم کمابیش از سوی فیلمسازان مطرح شده است. در ادامه با صابرالله دادیان، فیلمنامهنویس جوان کشورمان که سابقه تولید چند مستند با موضوع انقلاب و دفاعمقدس را داشته و در شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم «مقاومت» جایزه بهترین فیلمنامه تلهفیلم را برای نگارش فیلم «مدیترانه» بدست آورد، درباره فرصتها و تهدیدهای پیشروی سینمای مقاومت گفتوگو کردیم.
او که چندین سال مسئولیت رسانهای انجمن فیلمسازان انقلاب و دفاعمقدس و دورههای قبلی جشنواره مقاومت را برعهده داشته، با ظرفیتها، موانع و مشکلات این عرصه و تلاش کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند، آشناست.
صابرالله دادیان میگوید: اگر دغدغههای شخصی کسانی که از نسل دفاعمقدس ماندهاند و بچههای انقلابی که پای کار هستند، نباشد، واقعاً چشماندازی درباره فعالیت انجمن فیلمسازان دفاعمقدس و جشنواره مقاومت وجود ندارد. کمبود بودجه را بارها از زبان متولیان فرهنگی شنیدهایم در حالی که بودجه هست، اما برای سینمای دفاعمقدس و مقاومت آنطور که باید هزینه نمیشود. بودجه وجود دارد، اما برای فیلمسازانی که وصل به قدرت و رانت نیستند، بودجه نیست. کسانی که دغدغه سینمای دفاعمقدس دارند و سالها پژوهش کردهاند و فیلمنامه نوشتهاند، فرصت ساخت ندارند. مثلاً انجمن سینمای دفاعمقدس به عنوان قدیمیترین نهادی که متولی ساخت فیلمهای انقلاب و دفاعمقدس است (و امروز به جبهه مقاومت هم گسترش یافته) فرصت تولید فیلم ندارد، در حالی که بودجه این حوزه به برخی از مجموعههای خاص داده میشود، یعنی توازن قدرت رعایت نمیشود.
به گفته این منتقد و نویسنده سینمایی، وقتی سینما در کشور ما چرخه معیوبی دارد و همیشه دستش به سوی دولت و نهادهای قدرت دراز است، بخش خصوصی تمایل پیدا نمیکند که سرمایهگذاری کند. از سوی دیگر نهاد قدرت دارای سرمایه هم خطرپذیری نمیکند که سراغ فیلمسازان دغدغهمندی برود که ممکن است فیلمشان در اکران بازگشت سرمایه نداشته باشد. با این رویه سینمای دفاعمقدس از مسیر ایدئولوژیک خود خارج میشود و در چرخه بازگشت سرمایه میافتد.
ضعف تربیت فیلمساز
اللهدادیان با بیان اینکه یک بخش از سینمایی که مخاطب نداشته باشد، میلنگد، توضیح میدهد: سینما وجوه مختلفی دارد، یک وجه، بعد هنری آن است، یعنی یک فیلم باید دارای المانهای هنری برای دیده شدن در بخش نخبگانی باشد، وجه دیگر به مخاطب برمیگردد که فیلم باید در گیشه فروش داشته باشد. وجه بعدی هم به تکنولوژی و صنعت در سینما برمیگردد، بهویژه اینکه سینمای دفاع مقدس، سینمای بیگپروداکشن و پرهزینهای است، مگر اینکه معدود فیلمهایی باشند که پرسوناژ کم و لوکیشن محدود داشته باشند یا از سوپراستارها استفاده نکنند که معمولاً در جذب مخاطب هم موفق نیستند.
وی ادامه میدهد: من ایراد را از فیلمساز نمیبینم، چون فیلمساز دغدغهمند زیاد داریم. نگاهی به تولیدات دهه ۷۰ سینمای ایران نشان میدهد بخش زیادی از تولیدات این حوزه که در گیشه هم موفق بودهاند، موضوع دفاعمقدس دارند، اما چه اتفاقی میافتد که فیلمسازی همچون سعید سهیلی که چند فیلم شاخص و خوب در حوزه دفاعمقدس دارد، «گشت ارشاد» را میسازد؟ در حالی که برخی از فیلمسازان همچنان مسیر خود را در ادامه فیلمهای دهه ۷۰ خود طی کردهاند که نمونه آن ابراهیم حاتمیکیاست. این فیلمساز اگر «ارتفاع پست» را میسازد، نگاهش به مسئله جنگ معطوف است یا اگر «به وقت شام» را میسازد، نگاهی به مقاومت جهانی دارد. به نظرم این روحیه در فیلمسازان باید تقویت شود که برای ساخت فیلمهای مقاومت، تشویق شوند، زیرا در هنرمند ایجاد انگیزه میکند. این فیلمنامهنویس با بیان اینکه تمرکزگرایی بودجه و امکانات و رشد سینما معطوف به تهران شده است، خاطرنشان میکند: این از مشکلات اصلی فیلمسازی در ایران است که فقط تهران از همه مواهب در سینما استفاده میکند. مسئله دیگر اینکه متولیان سینمای دفاعمقدس برای فیلمسازان جوان فضای بالندهای ایجاد نکردهاند که ۱۰ سال بعد، کارگردان دیگری همچون ابراهیم حاتمیکیا داشته باشیم. این اتفاق نمیافتد چون فرصت رشد و تجربه به فیلمسازان جوان داده نمیشود و به همین دلیل چشمانداز مشخصی از سینمای مقاومت نداریم، چون فیلمهای کمی در اینباره ساخته میشود. فیلمساز جوانی همچون عباس ربیعی که سالها در حوزه ساخت فیلم کوتاه درباره انقلاب و دفاعمقدس کار کرده، فیلم «لباس شخصی» را میسازد که انگیزه فیلمسازی او را در این مسیر قرار داده است و چند نفر دیگر مانند او برای سینمای انقلاب تربیت شدهاند؟
اللهدادیان یادآور میشود: چند سال پیش به واسطه نگارش فیلمنامه «مدیترانه» با جبهه فاطمیون ارتباط بیشتری برقرار کردم. همان زمان، نوشتن دو فیلمنامه دیگر را آغاز کردم و با وجود اینکه چند کارگردان فیلمنامهها را خواندند و اظهار تمایل به ساخت آن داشتند، ولی متولی و سرمایهگذار برای ساخت آن پیدا نشد، چون سینمای جنگ به دلیل بیگپروداکشن بودن، بسیار پرهزینه است. سه سال است که این فیلمنامهها مغفول مانده و دیگر انگیزهای برای بازنویسی سناریو ندارم. وقتی با متولیان سینمای دفاعمقدس صحبت میکنید نخستین حرفی که میزنند این است؛ بودجه نداریم. اگر بودجه ندارید چرا اینقدر دستگاه عریض و طویل و کارمند دارید؟ هزینه حقوق کارمندانتان باید برای ساخت فیلم خرج شود، چون شما متولی این حوزه هستید. وی درباره تأثیری که جایزه جشنواره فیلم مقاومت در مسیر کاریاش داشته، میگوید: پس از کسب جایزه جشنواره مقاومت، انگیزه پیدا کردم فیلمنامههایم را بازنویسی کنم و آن را با چند کارگردان مطرح کردم. به نظرم این جوایز در تشویق و دیدهشدن فیلمسازان جوان مهم است. اکنون به این مسئله فکر نمیکنم که قرار است بودجه فیلم از کجا تأمین شود، تمام تمرکزم روی فیلمنامههایم است.
قصه تکراری کمبود بودجه
وی درباره فیلمنامه فیلم «مدیترانه» توضیح میدهد: فیلم درباره ماجرایی خارج از خاک ایران است، اما قصه از مشهد شروع میشود. یک تکنسین و متخصص پالایش آب داوطلب حضور در سوریه میشود تا مشکل بحران آب در حلب که در پی از بین رفتن تأسیسات تصفیهخانه به دلیل حمله داعش ایجاد شده را حل کند، ولی با مسائلی روبهرو میشود که مشکلاتشان به راحتی گرهگشایی نمیشود. قصه این فیلمنامه، موضوعی جهانی را با موضوع مقاومت درهمآمیخته است که ابعاد مختلفی دارد.
اللهدادیان اضافه میکند: سعی کردم فیلم زبانی بینالمللی داشته باشد و مسائل مختلفی را در آن ببینم، ولی در پروسه ساخت، کمکهای محدودی به فیلم شد و تهیهکنندههای فیلم به سختی توانستند بودجه آن را تأمین کنند. البته این ماجرا به ضعف فیلمسازی در شهرستانها برمیگردد، یعنی اگر یک فیلمساز شهرستانی قرار باشد فیلمی غیرآپارتمانی بسازد با هزار و یک مشکل مواجه میشود که مهمترین آن، بودجه فیلم است.وی یکیدیگر از مشکلات پیشروی سینمای دفاعمقدس را ایدئولوژیزدگی فیلمسازان این عرصه دانسته و میگوید: فیلمساز دفاعمقدس فکر میکند صرف اینکه شعار بدهد یا دغدغه نظام و انقلاب را داشته باشد، میتواند فیلم خوبی بسازد در حالی که کمتجربگی و بیتجربگی فیلمسازان در حوزه دفاعمقدس موجب میشود آثاری بیکیفیت بسازند.
این منتقد سینمایی ادامه میدهد: فیلمسازی همچون ابراهیم حاتمیکیا در زمینه سینمای جنگ و بحران، بسیار مشق کرده است چه در زمینه فضاسازی و چه درامنویسی. رشد پیدا نکردن فیلمسازان و ورودشان به سختترین ژانر سینما یعنی سینمای جنگ، موجب میشود فیلم خوبی نسازند، در حالی که گروه تهیه و تولید این ژانر سینمایی باید خیلی مشق کرده باشند.
به گفته او، عدهای از فیلمسازان این ژانر به دلیل کمتجربگی در ساخت یا کمبود بودجه، علت ضعف فیلمهایشان را فیلمنامه میدانند، در حالی که گاهی فیلمنامه خوب است، اما اجرای ضعیفی داشته است. شالوده یک فیلم، فیلمنامه آن است و اگر فیلمنامهای خوب نیست چرا ساخته میشود یا چرا در مرحله بازنویسی، ایرادهای آن رفع نمیشود؟ فیلمنامه یک بار نوشته میشود، ولی هزار و یک بار بازنویسی میشود.
اللهدادیان خاطرنشان میکند: بخش مهمی از موفقیت سینمای دفاعمقدس مرهون رشد فیلمساز است که باید صاحب نگاه شود.
نظر شما