تحولات منطقه

بامداد جمعه سیزدهم دی ماه سال ۹۸ ایرانیان با خبری تا بی نهایت تلخ چشم گشودند؛ خبر شهادت سردار سلیمانی مردی که قوت قلب ۸۰ میلیون ایرانی در حراست از مرزهای کشور بود.

جمع میان اخلاق و سیاست بود
زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه

امروز یک سال از آن خبر تلخ و آن صبح پرغم می گذرد و اندوه سنگینی که شهادت سردار سلیمانی بر دل های مردم ایران گذاشت هنوز و همچنان ادامه دارد اما از نگاه تحلیلگران آن چه از این پس برای ایرانیان و به خصوص کودکان و نوجوانان امروز و فردای ایران "بدون سردار"، یک نیاز جدی است، معرفی جامع و  منظوم  از  ایشان است تا تصویری درست از یک قهرمان ملی و فراملی هیچ وقت از اذهان عمومی پاک نشود.

در خصوص چیستی نظام ارزشی سردار شهید سلیمانی و چگونگی معرفی منظوم و جامع او به نسل امروز و آتی با دکتر عماد افروغ جامعه شناس به گفت و گو نشستیم که مشروحش را در ادامه می خوانید:    

*** آقای  دکتر! به نظر می رسد در معرفی سردار سلیمانی چه قبل از شهادت و چه در یک سالی که از شهادت ایشان می گذرد، تریبون "سیاست" نقش به سزایی داشته و به تعبیری در تعریف شخصیت ایشان برای مردم و به خصوص کودکان و نوجوانان، تصویرسازی ها به این سمت بوده که سردار سلیمانی شخصّیتی صرفا سیاسی یا نظامی  هستند و این نوع معرفی، ناقص و نوعی جفا در حق ایشان است. اگر بنا باشد تعریفی منظوم و جامع برای سردار ارائه کنیم، باید به کدام ابعاد شخصیّتی او بپردازیم؟

**** اینکه عده‌ای از سیاسیون وضع را  به جایی برسانند که هر کسی افتخار و مباهاتش این باشد که سیاسی نیست، یک بحث است و بحث دیگر جایگاه سیاست در منظومه فکری، ارزشی، رفتاری و نمادین  انسان است. مگر می شود انسان در حیات اجتماعی خودش کاری به سیاست نداشته باشد؟! حتی اگر او کاری به سیاست نداشته باشد، سیاست با او کار دارد  و انسان اصولا نمی تواند نسبت به سیاست بی‌تفاوت باشد. البته بی تفاوت در هر عرصه‌ای از جمله سیاست حکایت از نگاه غیر منظومه‌ای پراکنده نگری و دوگانه نگری به عالم دارد که این موجّه و معتبر نیست. حتی اگر کسانی بیایند ‏و شهید سلیمانی را از منظر سیاسی و سیاست هم معرفی کنند، به شرطی که  از مولفه های دیگر او غافل نشوند، به بیراهه نرفته و کار گزافی نکرده اند. اما شهید سلیمانی فقط مرد سیاست نبود و ایشان را بیشتر مرد جنگ، مقاومت و حضور در سنگرهای سخت‌افزارانه می‌ شناسیم تا سیاست. 

اینکه عده ای بخواهند ایشان را به جناح خاصی منسوب کنند یک معرفی ناقص است. حتی اگر شهید سلیمانی بخش اعظمی از وقتش را صرف مقاومت سخت افزارانه کرده باشد، باز هم نباید از این غافل شویم که این حضور یک عقبه غیرفیزیکی و نرم دارد که همین عقبه باعث شده که با حضوری دلالت آمیز در عرصه مقاومت ملی، نمود پیدا کند. شهید سلیمانی را در این عقبه بیشتر باید شناخت؛ عقبه ای که به هستی شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و رفتارشناسی او بر می گردد و این یعنی جهان بینی خاص او حضور پرملات و پررنگش را در  دفاع از امنیت و  شرف ملی را رقم زده  است.

شهید سلیمانی بیش از هر چیز فردی بود که یک نگاه انسانی به مسائل داشت من جرات می کنم بگویم حتی یک نگاه فرادینی به بشر و نیازهای بشر داشت و  به همین خاطر و با آن نگاه متعالی می‌شود او را نه فقط الگوی جهان اسلام بلکه الگوی بشریت معرفی کرد. برای اینکه مسائل او مسائل کل جهان بشریت است. مقوله‌ای به نام داعش که شهید سلیمانی در نابودی فی الحال آن شهره است یک شرّ و معضل بشری است و نه فقط شر و معضلی برای جهان اسلام و حتی تنها عطف به همین قضیه می توان گفت شهید سلیمانی در حوزه انسان شناسی یک نگاه فرا دینی، انسانی و بشری به مقوله ها داشت.

در بعد خداشناسی او من بر این باورم که به یک عرفان ناب و  یگانگی با خدا رسیده بود که نتیجه اش شوق و اشتیاق ایشان به شهادت بود و  اصولا شهادت مسبوق به یگانگی و اتصال است.

اگر من بخواهم رگه ‌هایی از نگاه ایشان به هستی را جستجو کنم باز هم ریشه در عرفان او دارد. یعنی کسی می تواند این نگاه اتصال گونه و یگانه را  با خدا داشته باشد که تفسیر خاصی هم از هستی داشته باشد. این هستی قرآنی و الهی است. یعنی کسی می تواند به آن مقام بالا برسد که برگ برگ هستی را در حال تسبیح بداند. قرآن می فرماید:  إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ این تسبیح به قول امام خمینی (ره) فقط تکوینی نیست و لفظی است. پس کسی که این نگاه را به هستی دارد می شود نمود خاصش را در رفتارش دید.

بالاخره می رسیم به نگاه ایشان به جامعه.  شهید سلیمانی در یک کلام،  مردمی بود اینکه می‌گوییم مردمی بود بر می گردد به تفسیری که از انسان و جامعه او داریم. او درد جامعه را درد خودش می دانست و به همین خاطر حضورش را نباید فقط در مقابل داعش و یا تهدیدهای بین‌المللی دید. ایشان در میان سیل زدگان و زلزله زدگان و هر جا که احساس می کرد مردم با مشکلی روبرو هستند، حضور داشت. این یعنی کسی می تواند  در عرصه نظامی و دفاع ملی موفق باشد که نوع دوست باشد و فعل ایثار و انفاق از او ببارد. یکی از تجلیات ایثار، ایثار خون است که ما از آن تحت عنوان شهادت یاد می‌کنیم. انفاق هم مراتبی دارد که یکی  از آنها شهادت است. پس بی شک اگر می خواهیم شهید سلیمانی را خوب بررسی و تحلیل کنیم باید منظومه فکری، ارزشی و رفتاری او را فهم کنیم و او را تک بعدی و صرفا نظامی نبینیم.

*** منظور من دقیقا  این  است که ایشان وابستگی به حزب و گروه خاصی نداشت. همین دسته بندی های سیاسی که در جامعه ما رواج دارد و بعضا بداخلاقی هایی را از جانب  این گروه ها در قبال یکدیگر می بینیم... 

**** ایشان به یک معنا سیاسی هست چون درد سیاست دارد اما قطعا به معنای متداول و رایج، سیاسی نبود که عضو حزب و گروهی باشد. مگر می شود انسان درد سیاست و قدرت دولتی نداشته و نقّاد قدرت دولتی به صورت منفی یا مثبت نباشد؟!  اما ایشان سیاسی به معنای مصطلح نبود. ما یک فرایند تفکیک داریم که به گروه بندی های مختلف از جمله گروه بندی های سیاسی بر می گردد. یک فرایند انسجام و وحدت هم داریم. ایشان به فرایند تفکیک تعلّق ندارد. طبعا گروه بندی های متعددی در جامعه شناسی داریم که من به آن ورود نمی کنم اما ایشان در گروه بندی های متعارف سیاسی حضور نداشت و عضو حزب خاصی نبود و حتی تعلّق خاطری به هیچ جناح خاصی نداشت. ایشان تعلق خاطر به یک سری معیارها و اصول انسانی و اسلامی علوی داشت که با آن مقوله ها را ارزیابی می کرد. پس ایشان اسیر بداخلاقی های رایج سیاسی نمی شد که آنچه برای دیگران بد است برای من خوب باشد و برعکس. ایشان اصل طلایی اخلاق را لحاظ می کرد. این‌ها سجایا و فضایل اخلاقی ایشان بود که وقتی شهید می شود، مردم این گونه  داغدار می شوند چرا؟ چون مردم، سردار را از خودشان می دانستند. همه جناح‌ها، گروه‌ها و آحاد جامعه او را از خودشان می دانستند چون درد آن ها درد شهید سلیمانی و درد شهید سلیمانی درد آنها بود.

*** آقای دکتر! مراسم تشییع پیکر ایشان یک حماسه ملی بود و من به  عینه دیدم افرادی از گرایش ها و عقاید مختلف مذهبی و عقیدتی در این مراسم اشک ریختند. من با  افرادی حرف زدم که اصولا از سیاست و نظامی گری چیزی  نمی دانستند اما معتقد بودند سردار سلیمانی به گردن تمام ایرانیان حق همیشگی دارد چون عمرش را برای حفظ مرزها و امنیت جامعه صرف کرده و جانش را در طبق اخلاص گذاشته  است...  

**** دلیل  این حضور این بود که مردم، شهید سلیمانی را مخلص می‌دیدند و صرف نظر از نام نیک ناشی از این اخلاص، مردم این را خلوص را حس می کردند و فوج فوج در غمش سوگوار شدند چون شهید سلیمانی از عهد و پیمانش با خدا و ارزش ها هیچ وقت و در هیچ عرصه ای عدول نکرد. توجه داشته باشید ما نمی خواهیم ایشان را معصوم جلوه دهیم اما با توجه به محدودیت‌هایی که ما به لحاظ معرفتی و... داریم واقعا می شود از ایشان به عنوان یک حسین کوچک و علی کوچک یاد کرد که خیلی تلاش کرد آموزه‌های علوی و حسینی را در خودش نهادینه کند. یک عبارتی از حضرت امیر  (ع) برای انطباق با سردار سلیمانی برای من جالب توجه  است. امام علی (ع) می فرمایند:  از هر چه  می ترسید واردش شوید. شهید سلیمانی وارد شد و ترس را دور زد. چون وارد یک معرکه شد دیگر ترس از او زدوده شد و عرصه های شجاعت و شهامت را در نوردید و به نام خود کرد. شاهدیم برای ایشان بعد از شهادت اتفاقی شبیه امام حسین (ع) افتاد. مانند  امام حسین (ع) که بعد از شهادتش از مظلومیت خارج شد و هر سال برای ایشان عزاداری های باشکوه انجام می شود و سردار سلیمانی هم  امروز دیگر از مظلومیت خارج شده  است.

*** یکی از نکات دیگری که تمام تحلیلگران حتی آن ها که نگاه مغرضانه و سوگیرانه به سردار سلیمانی دارند این است که علیرغم داشتن امکان و شرایط، هیچ وقت وارد ویژه خواری ها و رانت خواری های اقتصادی نشد و نمی توان رد پایی از ایشان در فعالیت های ناسالم اقتصادی دید و انگی به ایشان چسباند.

**** بله... البته ما نمی خواهیم بگوییم اگر کسی وارد فعالیت اقتصادی شد، کار نادرستی است اما  ایشان خیلی راحت می توانست از جایگاهش استفاده کند و از برخی امتیازات اقتصادی که در ایران رایج  است، متنعّم شود. کسانی هستند شاید یک صدم گذشته و جایگاه شهید سلیمانی را ندارند اما از همان استفاده می‌کنند و از رانت‌های متفاوت و متنوّعی بهره می برند و بار خود، فرزاندان و نوادگان شان را می بندند. شهید سلیمانی از این رانت استفاده نکرد چون این رانت، مساله دارد. رانت یک جایگاه ساختاری معطوف به رابطه قدرت- ثروت دارد، یک پدیده مرضی و غیراخلاقی است و کسی که از این رانت استفاده می کند سلامت اخلاقی ندارد. تاکید می کنم فعالیت سالم اقتصادی که به چرخه تولید کشور کمک می کند، ارزشمند است. شهید سلیمانی به دلیل اهمّ و فالاهمّی که داشت تا این حد را هم برای خودش قابل قبول ندانست.

واقعیت این است که مردم وقتی می خواهند قضاوت کنند روی اشخاص قضاوت نمی کنند بلکه می گویند کل کشور و کل اشخاص همین طورند و این آسیب جدی تری وارد می کند. پس شهید سلیمانی نه وارد بازی های اقتصادی رانت جویانه و نه بازی های جناحی ناموجّه سیاسی در کشور شد. تاکید می کنم رمز موفقیت ایشان همین است که ایشان به مولفه وحدت بخش و انسجام بخش جامعه تعلّق داشت و خودش را مراقبت و حفظ کرد.

*** نهایتا من از صحبت های شما این طور برداشت می کنم که با قاطعیت می شود سردار سلیمانی را یک قهرمان ملی و حتی فراملی دانست. در این صورت باید برای معرفی درست ایشان به آیندگان و حتی امروز ها خارج از جناح بندی های سیاسی چگونه باید برنامه ریزی و عمل کنیم؟

*** دقیقا همین طور است. بنده یک زمانی در جشنواره سینمایی ۳۵ عضو هیات انتخاب بودم. مرحوم علی معلم از من سوال کرد که در میان فیلم هایی که دیدید  کدام یک بیشتر به معرفی یک قهرمان پرداخت. گفتم: من کلاً نگاهم بیش از آن که به یک شخص معطوف باشد به قواعد قهرمان پروری معطوف است.  وقتی پای قواعد وسط می آید، پای شخصیت وسط می آید و وقتی قهرمان وسط بیاید، شخص مطرح می شود. شخصیت یعنی قاعده مندی یک فرد. بنابراین من قهرمانی شهید سلیمانی را معطوف می کنم به قاعده مندی ایشان چون شهید سلیمانی اخلاقی بود، به قواعد احترام می ‌گذاشت و قواعد را تفسیر به رای نمی‌کرد؛ اعمّ از قواعد اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... ایشان قاعده گرا و انسانی منضبط و قهرمان  بود و تحت هیچ شرایطی نسخه  "ماکیاولیسم" را برای خودش نمی پیچید و نمی گفت: هدف، وسیله را توجیه می کند. پس چون به اصول و ضوابط و معیارهای تعریف شده پایبند بود و بین نظر و عمل او  شکافی نیست، قهرمان است.

 البته من به طور مستمر نگرانم که شهید سلیمانی هم از سوی جناح‌های مختلف سیاسی و هم توسط برخی تنگ نظران و سطحی اندیشان مصادره شود.  این درد ماست. قرار است که با شهید سلیمانی به مثابه یک مکتب، برخورد صحیح و اخلاقی صورت بگیرد. پس ما همان طور که باید نسبت به مصادره سیاسی و جناحی ایشان حساس باشیم باید نسبت به مصادره غیر اخلاقی ایشان هم حساس باشیم.  قرار نیست کسی در دفاع از شهید سلیمانی به دیگری که فحاشی و  بی حرمتی کند. که متاسفانه این سکّه رایج کشور است. متاسفانه این که ما می گوییم کشور نمره خوب اخلاقی نمی گیرد به این دلیل است که در بهترین حالت، کسانی  می خواهند متوسّل و متمسّک به ارزش ها و شخصیت  های متعالی شوند اما به قیمت فحاشی به دیگران. این که نمی شود... شما بیا شخصیت خودت را معرفی کن چرا به ۴ نفر دیگر فحاشی و توهین  می کنی؟!  این توهین هم عادلانه نیست که در جواب توهین و فحاشی بوده باشد، طرف اصلا کاری به تو نداشته اما تو تو افترا می بندی و تهمت می زنی. اگر ما معتقدیم شهید سلیمانی در زندگیش هدف را مبنایی برای توجیه وسیله قرار نداد در معرفی ایشان هم ما نمی‌توانیم این هدف خوب  را مبنایی برای توجیه هر وسیله غیر اخلاقی قرار دهیم. پس شما هم شهید سلیمانی را به عنوان یک چهره اخلاقی معرفی کن و هم  خودت اخلاقی باش و ادب و موازین اجتماعی را رعایت کن. اگر او یک چهره قاعده مند است خودت هم در معرفی او قاعده ‌مند عمل کند و گرنه نه تنها به موفقیت نمی رسیم بلکه یک چهره چهره نادرست یک انسان اخلاقی به دست می‌دهیم و این ظلم مضاعف به خودمان، شهید سلیمانی و جامعه است.  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.