به گزارش قدس آنلاین، «مفتاح فوزی رحمت» تازه از زیارت حرم برگشته بود که در راهروی هتل دقایقی را با او به گفت و گو نشستیم. مرد۴۱ ساله اندونزیایی که برای علما احترام خاصی قایل بود و با ادب و متانت مثال زدنی رفتار میکرد؛ جملات بالا را در توصیف حضرت رضا(ع) به ما گفت. او در ایران، سوریه، آلمان و استرالیا تحصیل کرده و مسلط به زبان های فارسی، عربی، انگلیسی و اندونزیایی است؛ میخواسته خبرنگار جنگی شود اما در رشته ارتباطات تحصیل کرده است. گفتوگوی ما با او پیش روی شماست.
*حرم امام رضا(ع) از نگاه شما چگونه جایی است؟
**حرم شان را خیلی دوست دارم آن قدر که از توضیحم خارج است و نمیدانم چه عبارتهایی را باید به کار ببرم تا متوجه منظورم شوید هرچند میدانم خیلیها و شاید همه آنهایی که به محضرشان میرسند چنین حس و حالی دارند، هر وقت حرم میآیم حال خیلی عجیبی دارم و یاد خانواده و دوستانم میافتم و ناراحت میشوم که این فرصت نصیبشان نشده که اینجا بیایند. در حرم شان به آرامش عمیقی دست مییابم که پیدا کردن آن در جای دیگر امکانپذیر نیست.
*خوب میتوانید فارسی حرف بزنید... د.
** بیست و پنج سال پیش به ایران و شهر مشهد آمدم و حدود سه سال در ایران بودم.
**چه جالب! برای چه کاری به ایران مهاجرت کردید؟
** برای تحصیل در دانشگاه رضوی در مشهد.
*چرا مشهد را برای تحصیل انتخاب کردید؟
**آن زمان خوابی دیدم که برایم عجیب بود و تصمیم گرفتم به ایران بیایم. من عضو یک تیم فوتبال بودم. در خواب دیدم که داشتم فوتبال بازی میکردم، امام خمینی از یک خانه بیرون آمدند و من را صدا کردند و داخل خانه شان بردند امام در جایی بالاتر نشستند و من در جایی پایینتر از ایشان. یادم نیست که امام چه فرمودند اصلاً چیزی گفتند یا نه؛ ولی بعد آن خواب احساس کردم باید به کشور امام خمینی بیایم و در ایران درس بخوانم.
*آن زمان چند سالتان بود؟
**آن موقع ۱۶ سال داشتم. الان ۴۱ سال دارم.
*اهل کدام شهر اندونزی هستید؟
**بندو.
* اندونزی بزرگترین کشور اسلامی است، از وضعیت شیعیان این کشور برایمان بگویید.
** میتوان گفت نسبت به جمعیت اندونزی شیعیان در اقلیت هستند، چون جمعیت کشور ما حدود ۲۵۰ میلیون نفر است که مسلمانان حدود ۲۱۰ تا۲۲۰ میلیون را تشکیل میدهند و شیعیان شاید به یک درصد از این جمعیت هم نرسند.
*هر چند وقت برای زیارت به مشهد میآیید؟
**هجده- نوزده سال بود که نتوانستم به مشهد بیایم.
*مشکل سیاسی بود؟
** نه، بعد از ایران درسم را در کشورهای دیگر ادامه دادم. استرالیا رفتم و ارتباطات خواندم.
پدر من یک متفکر ارتباطات است. بعد از استرالیا به آلمان رفتم و ارتباطات را آنجا ادامه دادم و بعد هم به سوریه. در سوریه زبان عربی خواندم. قبلاً میخواستم یک ژورنالیست و خبرنگار جنگی شوم اما بعد از ازدواج تصمیمم عوض شد.
*چرا؟ همسرتان خواستند که جنگ نروید؟
**نه، چون ارتباطات خواندم. دیدم اخبار راجع به آنچه در دنیا اتفاق میافتد با آنچه منعکس میشود خیلی متفاوت است و تعادل ندارد.
*تا چه مقطعی ارتباطات خواندید؟
**ارشد.
شما که در رشته ارتباطات تحصیل کردهاید، فضای رسانهای و مطبوعاتی ایران را نسبت به اندونزی چگونه ارزیابی میکنید؟
**فضای رسانه ای هر کشوری خصوصیتی دارد. فضای مطبوعاتی ایران خیلی متنوع است، این تنوع نشان دهنده آن است که رسانهها هم از طرف حکومت و هم از طرف مردم، استقبال میشوند.
*دانشگاه هم تدریس میکنید؟
**بله. من در دانشگاه practicing and reading تدریس میکنم، یعنی هم درباره نوشتن و هم درباره خواندن و منطق زبان و درباره فلسفه دین تدریس میکنم.
*به خاطر تحصیل خیلی دیر توانستید دوباره ایران را ببینید؟
** بله! البته الحمدلله در ۶ سال آخر، هرسال برای زیارت آمدهام.
*مشهد چگونه شهری است؟
**یک شهر معنوی.
* آن سه سالی که مشهد زندگی کردید چگونه گذشت؟
**در آن سه سال ارتباطی با امام رضا(ع) و مشهد پیدا کردم که الان اگر به زیارت امام رضا علیه السلام میآیم فکر میکنم مدتی گمشده بودم و حالا این بچه گمشده دوباره برگشته است. من بچه گمشده دیار امام رضا(ع) هستم که هر چند وقت یک بار در مشهد پیدا میشوم.
*چه خاطرهای از مشهد آن زمانی که ۱۶ ساله بودید و ساکن شهر امام رضا(ع) دارید؟
** خاطرات آن سالها را به صورت کتاب نوشته ام و تقدیم آستان قدس رضوی کردهام.
* اسم کتاب چیست؟
** اسم آن انگلوم در سرزمین فارسی است. انگلوم اسم یک ساز سنتی متعلق به محل زندگی من است. از سال ۲۰۱۳ مدرسه ما برای حضور در جشن هزارسال ارتباط بین ایران و اندونزی از طرف سفارت اندونزی در تهران و از طرف وزارت آموزش و فرهنگ اندونزی دعوت شد، که آنها ما را به عنوان سفیر فرهنگی برای شناساندن اندونزی به ایران انتخاب کردند. ما در برج میلاد جشن داشتیم که من آنجا خاطراتم را نوشتم، درباره سفر این گروه به ایران و همین طور شناخت خودم از ایران و بخصوص شناختم از مذهب اهل بیت و امام رضا(ع) که به خاطر همین کتابم به جشنواره امام رضا(ع) در مشهد دعوت شدم.
*این کتاب به فارسی ترجمه شده است؟
**خیر.
*ان شاءالله ترجمه شود تا ما از زبان یک اندونزیایی ایران را بشناسیم و ببینیم که شما چه نگاهی نسبت به ایران دارید.
*مشهد نسبت به ۲۵ سال قبل چه تغییراتی کرده؟
**(باخنده) مهم ترین فرقش این است که ۲۵ سال پیش از حرم تا فلکه آب شاید پنج دقیقه زمان بود، ولی الان شهر شلوغتر و البته بزرگتر شده است.
* پیشرفتهتر هم شده؟
**بله! ما در اندونزی مشکلی داریم به نام ترافیک و وسایل نقلیه. ایران توانست، در تهران و مشهد با مترو این مشکل را حل کند. در اندونزی هم مترو هست ولی تفاوتش با اینجا این است که بالای زمین است که به لحاظ امنیتی مراقبت لازم دارد. احترام به بانوان هم در ایران خیلی خوب است این احترام و امنیتی که زنان دارند به نظر من نشان دهنده پیشرفته بودن جامعه ایران است.
*یعنی خانم های ایرانی بیشتر از خانم های اندونزیایی امنیت دارند؟
**بله از نظر من این طور است.
*شما میهمان حضرت رضا(ع) هستید، برای امام رضا(ع) چه کارهایی تا حالا انجام داده اید؟
**اندونزی پرجمعیتترین کشور اسلامی و مسلمان نشین جهان است. بعضی از مسلمانهای اندونزی از طریق صوفیه مسلمان شدهاند. آنها با اینکه با اسم امام رضا(ع) آشنا هستند، ولی شخصیت امام را نمیشناسند. ما مراسمی برای امام رضا(ع) برگزار میکنیم تا امام را به مردم بشناسانیم.
یک موسسه آموزشی به اسم شهید مطهری داریم که از دبستان تا دبیرستان فعالیت دارد، من مدیر این مجتمع هستم که پنج مدرسه دارد؛ یک دبستان، دو راهنمایی، یک دبیرستان و یک مدرسه دینی. بچهها در این مدارس شرکت میکنند. عضو مجلس شورای پیروان اهل بیت اندونزی هم هستم.
*به نظر شما حضور امام رضا علیه السلام چه تأثیری بر کشور ما داشته است؟
**من صراحتاً در کتابم دو خصوصیت برای مردم ایران نوشته ام؛ یکی شدت عشق به شهادت و دیگری شدت عشق به علما و مراجع؛ یعنی عشق زیاد در مردم ایران به این دو مقوله وجود دارد و همین دو خصوصیت باعث شده که مذهب اهل بیت در ایران پایدار بماند و انقلاب اسلامی پیروز شود.
همین مسأله باعث تحمل هشت سال جنگ تحمیلی و سختیهای جنگ و تحریم شد و به نظر من این دو خصوصیت را مردم ایران از امام رضا علیه السلام به ارث بردهاند.
گفت و گو و ارتباط در جهان امروز خیلی مهم و سرنوشت ساز است. بچه من که ۱۵ ساله است از حدود۱۲ سالگی دارد از اسلام و مذهب اهل بیت دفاع میکند. به نظر من باید روش گفتوگوی امام رضا علیه السلام را هرچه سریعتر و بهتر به نوجوانان و جوانان آموزش بدهیم. امام رضا(ع)، غریب الغربا نامیده شدهاند؛ الان به نظر من امام غریب نیستند، چون این همه زائر دارند. باید گفت، امامان بقیع غریب هستند حتی ما براحتی نمیتوانیم به زیارت شان برویم. الان اسلام در جهان غریب است و در این دنیای غریب ما نیاز به امام رضا(ع) داریم تا اسلام از غربت خارج شود. سیره زندگی، حکمت و علوم رضوی و روش امام رضا(ع) در این شرایط میتواند به ما کمک کند.
* از امام رضا علیه السلام در این سفر چه خواستهای دارید؟ امشب که برای خداحافظی به حرم بروید به ایشان چه میگویید؟
**درحقیقت من شرمنده این حضورم. هر وقت به زیارت میروم فقط تشکر و سپاسگزاری و عذرخواهی میکنم و جز این نمیتوانم چیزی بگویم. در همان کتاب هم نوشتهام که خواهش و آرزوهایم را به خود امام هشتم میسپارم. وقتی به ضریح میرسم فقط گریه میکنم و اشک من جاری است. امام از مشکلاتی که ما به عنوان پیروان اهل بیت علیهم السلام داریم آگاه هستند. هر وقت که به زیارت میآیم، دوستان نامه ای مینویسند تا به درون ضریح بیندازم. همیشه قبل از آمدن به زیارت، ختم القران میکنیم. همان طور که در قرآن گفته شده که هر وقت نزد پیامبر آمدید هدیهای بیاورید. ما ختم قرآن را هدیه میکنیم و بعضی از نذور را که به امانت به من داده شده میآورم و به عنوان هدیه و ارادت به آستان قدس رضوی و دفتر نذورات هدیه میکنم.
*وقتی از مشهد برگردید، آیا دوستان به دیدن شما میآیند؟ یعنی آداب و رسوم خاصی برای زائران رضوی دارید؟
** من معمولاً زمان دقیق برگشت را به دوستان نمیگویم، چون آنها به استقبال من خواهند آمد.
*سوغاتی هم میبرید؟
** بله سوغات معنوی از حرم میبرم و گل خشک و نمک و نبات متبرک هم میبرم.
منبع: زائر
نظر شما