سعید حبیبزاده و زهرا منصوریان، زوج کتابخوان مشهدی با وام ازدواجشان کتابفروشی «کتاب کوچه» را تأسیس کردهاند. کتاب کوچه قرار است با ذوق و انرژی و روحیه خوب این زوج کتابدوست به مرور تبدیل به یکی از پاتوقهای فرهنگی مشهد بشود. حتماً حرفهای زیادی در پشت این اقدام زیبا وجود دارد که شنیدنشان خالی از لطف نیست.
در یکی از روزهای زمستان سری به «کتاب کوچه» در منطقه پیروزی ۷۷ زدیم تا حرفهای این زوج را درباره علاقهشان به کتاب و چگونگی و چرایی تأسیس یک کتابفروشی بشنویم. گفتوگوی ما را بخوانید.
تأسیس یک پاتوق فرهنگی با وام ازدواج هیچ انگیزهای جز علاقه به کتاب ندارد. این علاقه در شما زمینههای خانوادگی دارد؟
در هر خانوادهای کسانی هستند که روی انسان و مسیر زندگیاش تأثیر میگذارند. در خانواده ما مادر و داییهای من با کتاب، هنر و تئاتر دمخور بودند. به همین دلیل ما از بچگی با مجله و کتاب ارتباط داشتیم. اگر بخواهم از آن مجلات اسم ببرم باید بگویم از لحاظ زمانی با «کیهان بچهها» شروع کردم و بعد با «گل آقا»، «چلچراغ» و «شهروند امروز» ادامه دادم و اکنون هم خیلی از مجلات را میخوانم. متأسفانه مجله در حال از بین رفتن است. من پیشتر در خیلی از دکههای مشهد مجلات را میدیدم ولی اکنون خیلی از دکهها مجله نمیآورند.
چه شد که در این شرایط تصمیم گرفتید یک کتابفروشی راهاندازی کنید؟
من و همسرم عاشق کتاب هستیم. از قدیم یکی از تفریحات ما سر زدن به کتابفروشیها، پردیس کتاب و کافهکتابهای مختلف بود. وقتی وام ازدواج جور شد، سرمایه اولیه ما فراهم شد و انگیزهای پیدا کردیم تا کاری که دوست داریم را انجام دهیم. نخستین کارمان هم تحقیق درباره کافهکتابها و دیدن نمونههای موفق این شغل در تهران و مشهد بود. برای همین به تهران سفر کردیم. به کتابفروشیهای مختلف سر زدیم تا الگوهای موفق را ببینیم. در ذهنمان این بود که یک خانه را تبدیل به کتابفروشی کنیم. در تهران از این مدل خانهها که تبدیل به کافه یا کتابفروشی شدهاند زیاد هستند و ما هم چنین چیزی در ذهن داشتیم. با افرادی که چنین سبکی از کار داشتند و همچنین با تعدادی از مؤسسههای پخش کتاب صحبت کردیم تا از روند کارها مطلع شویم. وقتی به مشهد برگشتیم خانهای در منطقه هنرستان اجاره و کار را شروع کردیم.
چطور خواستید از وام ازدواج برای تأسیس کتابفروشی استفاده کنید؟ کسی مانع نشد؟
۹۰ میلیون تومان وام ازواج ما بود با ۱۰ میلیونی که از یکی دوستانم قرض کردیم سرمایه ما به ۱۰۰ میلیون تومان رسید و با همین سرمایه منزلی در منطقه هنرستان رهن و اجاره کردیم. خیلیها به ما میگفتند چرا این کار را میکنید؟ ولی ما به خاطر علاقه زیادی که به این کار داشتیم، با همراهی و حمایت و تشویق همسرم، این کار را انجام دادیم. دوست داشتیم رؤیایی که در ذهن داشتیم را بدل به واقعیت کنیم.
دقیقاً رؤیای شما چه بود؟
میخواستیم به اندازه توانمان به دیگران امید بدهیم تا آنها هم جرئت پیدا کنند دنبال رؤیاهایشان بروند. این برای هر دوی ما ارزشمند بود. ضمن اینکه من فکر میکنم کتابخوان کردن مردم خیلی مهم است و حتماً در آینده جامعه ما و بچههای ما مؤثر است. با کتاب خواندن حتی میتوان نوع اعتراض مدنی را تغییر داد. با کتاب خواندن اتفاقهای بزرگی در همه ردههای جامعه رخ میدهد هم مسئولان و هم مردم و از این جهت کتابفروشان از نقشآفرینان اصلی جامعه هستند.
«کتاب کوچه» را چه زمانی راهاندازی کردید؟
یک سال و نیم پیش کتاب کوچه را افتتاح کردیم و این مصادف با روزهای گرانی بنزین شد. زمانی که همه نگاهها متوجه مسائل اقتصادی و داخلی کشور بود. به همین دلیل آن موقع خیلی در رسانهها مورد توجه نبودیم.
پس به لحاظ زمانی شروع سختی داشتید. چه شد که عقب نکشیدید؟
بله، چون تمام اتفاقهای جامعه روی کتابفروشی تأثیر میگذارد.اگر اتفاقی در جامعه بیفتد کتابفروشیها خلوت میشوند.
از نظر زمانی با چالشهایی روبهرو شدیم که با گران شدن بنزین شروع شد، با شهادت سردار و حادثه هواپیما ادامه پیدا کرد و با کرونا اوج گرفت.
شما به خاطر بیماری کرونا تعطیل بودید؟
بله ماههای زیادی تعطیل بودیم.
این چالشها شما را ناامید نکرد و به لحاظ مالی چه وضعیتی داشتید؟
ما از ابتدا دوست داشتیم به یک مجموعه اقتصادی خوب تبدیل شویم مثل «پردیس کتاب» که خیلی موفق هستند. من و همسرم هر دو سر کار میرویم و حقوق مجزا داریم. برای همین خیلی وقتها از حقوق شخصی خودمان کمک میگیریم تا اجاره اینجا را بدهیم. در واقع هنوز به هر شکلی که هست اینجا را سر پا نگه داشتهایم تا وضعیتمان به ثبات بیشتری برسد. من خیلی خوشبین هستم و فکر میکنم آدمهای کتابخوان در مشهد زیاد هستند و سرانجام ما را پیدا میکنند. ممکن است تا وقتی که کامل شناخته شویم، زمان ببرد اما معتقدیم اگر کار فرهنگی با برنامهریزی و درست انجام شود بازخورد خوبی خواهد داشت. همه قدیمیهای کتابفروش میگویند کتابفروشی باید جا بیفتد و باید چند سال تلاش کنی و زحمت بکشی تا مردم تو را قبول کنند. اگر آقای رجبزاده در مشهد کتابفروش موفقی است، ثمره ۵۰ سال زحمت و تلاش است. من و همسرم امید داریم روزی شرایط ما بهتر و کارمان دیده شود. ما در همان سال اول هم تقریباً مشتریهای خاص خودمان را پیدا کردیم و هنوز هم بعضی از مشتریان ما از جاهای دور شهر به کتاب کوچه میآیند، ولی همراهی نکردن صاحبخانه قبلی و جابهجایی، سبب شد برنامههایمان کمی تغییر کند.
شما جایی گفته بودید مشهد کتابفروشیهای کمی دارد. با این توضیح معتقد هستید باید کتابفروشیهای بیشتری تأسیس شود؟
تعداد کتابفروشیهای موفق مشهد، کم است. البته از روزی که ما شروع کردیم سه چهار تا کتابفروشی جدید دیگر هم در مشهد تأسیس شدهاند؛ کتابفروشی اکنون، کتابفروشی آنجا، کتابفروشی قاف و کتابفروشی هنگامه. از روزی که ما کتابفروشی کوچه را تأسیس کردیم خیلیها به ما گفتهاند که ما هم دوست داریم چنین کاری کنیم و در این مدت هم خیلیها این کار را در مشهد شروع کردهاند اما باز هم من فکر میکنم هنوز باید کتابفروشیهای بیشتری در مشهد ایجاد شوند.
اما کتابفروشیهای مشهد از فروششان ناراضی هستند.
ما در مشهد کتابفروشی پردیس کتاب را داریم که طبق شنیدههای من موفقترین و پرفروشترین کتابفروشی ایران است. پس در مشهد این ظرفیت وجود دارد و خواننده و خریدار کتاب هم وجود دارد. اگر کسی در وکیلآباد کتابفروشی خوبی داشته باشد، حتماً موفق خواهد شد. در حال حاضر خیلی از مناطق مشهد اصلاً کتابفروشی ندارند و اگر در آن مناطق کتابفروشی تأسیس شود حتماً موفق خواهد شد. ما اکنون با انواع فروش کتاب مواجه هستیم؛ از فروش در مترو بگیرید تا کسانی که با یک کیف پر از کتاب سراغ مردم میآیند تا فروش اینترنتی که همه اینها کتابشان را هم میفروشند. پس مردم کتاب میخوانند اما باید آنها را پیدا کنیم، خودمان را به آنها بشناسانیم و طبق ذائقهشان کتاب معرفی کنیم.
چه برنامهای برای آینده دارید تا مردم بیشتر با شما آشنا شوند؟
اگر بتوانیم از پس مخارج بربیاییم، دوست داریم در فضای مجازی فعالیت بیشتری داشته باشیم و صفحات خودمان در فضای مجازی را تقویت کنیم. در همین مدت هم کلیپهای معرفی کتاب خوبی تولید کردیم و در صفحهمان قرار دادیم. یک بخش دیگر هم توجه به مجلات است تا افرادی که پیشتر اهل خرید مجله بودند را دوباره با مجله آشتی دهیم و سعی کنیم در انتخاب کتابها برای مردم دقت بیشتری داشته باشیم تا کتابهای خوبی در معرض همراهان ما قرار بگیرد.
با توجه به اینکه خودتان اهل کتاب هستید، فکر میکنید مشاور خوبی برای خریداران خواهید بود؟
کتابهای چاپی خیلی زیاد هستند و طبیعتاً ما نمیتوانیم همه آنها را بخوانیم و معرفی کنیم. ولی سعی میکنیم تا حد توانمان بهروز باشیم. مثلاً حوزه تخصصی خود من هنر و گرافیک است که سعی میکنم در این زمینه مرجع خوبی برای معرفی کتاب به مردم باشم. جدا از این رمان یکی از علاقهمندیهای من و همسرم است که سعی میکنیم در این حوزه هم بهروز باشیم. امیدوارم بتوانیم از پلتفرمهایی مثل پادکست که اکنون مورد اقبال مردم هم هست استفاده کنیم و کتابهای خوب را در آن به مردم معرفی کنیم.
نظر شما