تحولات لبنان و فلسطین

فیلم «منصور» برشی از زندگی سرلشکر شهید منصور ستاری، فرمانده نهاجا در دوران دفاع مقدس است. فیلم به مقطعی از سخت‌ترین دوران زندگی شهید ستاری می‌پردازد؛ زمانی که او فرماندهی نهاجا را از سرتیپ صدیق تحویل می‌گیرد در حالی که کشور در ساخت و تجهیز جنگنده‌ها با بحران روبه‌روست.

تصویر واقعی از یک قهرمان ملی

این فیلم روایتگر زندگی فرمانده‌ای است که در دوران جنگ تحمیلی علاوه بر جنگ با دشمن بعثی، به جنگ با برخی ساختارهای معیوب اداری می‌رود.

سازنده فیلم، سیاوش سرمدی است و «منصور» نخستین کار سینمایی او به شمار می‌رود. وی پیشتر مستندهایی درباره تاریخ معاصر همچون «تهران تقاطع سئول» و «جنگ ششم» را کارگردانی کرده بود اما در نخستین قدم فیلم‌سازی‌اش، تصویر درستی از قهرمان ملی را نشان می‌دهد و از قدیس‌سازی گریزان است. فیلمساز، آدمی را نشان می‌دهد که برای وظیفه‌اش و کشورش تلاش می‌کند. محسن قصابیان با ایفای نقش شهید ستاری با درک و هوشمندی خوبی توانسته است تا حد قابل توجهی یک شخصیت چندبعدی را به تصویر بکشد. «منصور» یک هدف متعالی دارد که در زمان کنونی نیز می‌تواند کاربرد داشته باشد و آن تلاش برای خودباوری است. عده‌ای از منتقدان «منصور» را نمونه موفق یک فیلم غرورآمیز ملی توصیف کردند.

در ادامه با محسن قصابیان، بازیگر نقش اصلی این فیلم که کارنامه پرباری در حوزه‌های بازیگری و کارگردانی سینما، تلویزیون و تئاتر دارد، گفت‌وگو کردیم. مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

امسال شما را با فیلم «منصور» در جشنواره فیلم فجر دیدیم، ایفای نقش شهید ستاری چه جذابیت‌هایی برایتان داشت؟

تیمسار ستاری آدم خاصی است به ویژه از لحاظ سازندگی و تغییراتی که در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد. ضمن اینکه پیش از آن هم فعالیت‌های مؤثری در حوزه پدافند هوایی داشت. به هر حال آدم‌های شاخص، جذاب هستند چون آثار آنچه خلق کرده‌اند، برای همیشه باقی می‌ماند به همین دلیل به ایشان می‌گویم تیمسار ستاری چون فکر می‌کنم هنوز حضور دارند. چنین شخصیتی برای بازیگر، جذاب است ضمن اینکه فیلم‌نامه هم خوب بود و آن را دوست داشتم. می‌خواستم ببینم چقدر می‌توانم به نمود عینی چنین شخصیتی در سینما کمک کنم. 

برای نزدیک شدن به شخصیت شهید ستاری چه کردید؟

به هر حال تحقیق لازمه چنین کارهایی است. فیلم‌نامه‌نویس و فیلمساز، تحقیقات را انجام داده بودند و حاصل کارشان در فیلم‌نامه نمود یافته بود. ضمن اینکه بعضی از منابع را هم در اختیار من قرار دادند تا مطالعه کنم. خودم هم تحقیقاتی داشتم و فیلم‌هایی که درباره ایشان بود را دیدم، با خانواده، بستگان و اطرافیان و دوستانشان هم دیدار کردم. همه این‌ها را رصد و سعی کردیم که از این‌ها گذر کنیم تا ببینیم عین این شخصیت، چه چیزی را به وجود بیاوریم که نزدیک به واقعیت باشد. گریم هم در نزدیک کردن من به این شخصیت بی‌تأثیر نبود. شهرام خلج، طراح گریم بسیار خوبی است و تا حد زیادی به من کمک کرد که به این نقش نزدیک شوم. 

شما در تلویزیون و سینما هم فعالیت داشته‌اید اما در حوزه تئاتر، چهره شناخته شده‌ای هستید، تجربه تئاتری شما در ایفای این نقش چقدر به شما کمک کرد زیرا ایفای شخصیت‌های واقعی تاریخ معاصر، کار دشوارتری است؟

بازیگری تئاتر، پیوستگی دارد چون بازیگر روی صحنه حضور دارد، طبیعتاً این تجربه خیلی می‌تواند کمک کند ولی من فقط تجربه تئاتر ندارم، چند سریال و تله‌فیلم برای تلویزیون ساخته‌ام و فیلم سینمایی دارم. سال‌ها در سینما و تلویزیون بازیگری کرده‌ام ولی معتقدم که عقبه تئاتری من خیلی کمکم کرد و آن را دوست دارم. هر زمانی هم فرصت کنم، تئاتر کار می‌کنم. من به عنوان بازیگر همه تلاش خودم را برای ایفای چنین نقش‌هایی می‌کنم چون ایفای نقش شخصیت‌های معاصر، دشواری‌های خاص خودش را دارد البته تیمسار ستاری، شخصیتی نبود که مردم به طور کامل ایشان را بشناسند یا نشناسند مثلاً برخی از شخصیت‌های تاریخ معاصر شناخته شده‌تر هستند و تصاویر و فیلم‌های زیادی از آن‌ها وجود دارد ولی ایفای نقش تیمسار ستاری از این منظر برای من آزادی عمل بیشتری می‌گذاشت. در جاهایی با کارگردان به این نتیجه رسیدیم که هر چه از منابع لازم بوده از گریم گرفته تا فیلم‌ها، کتاب‌ها و تصاویر باقی مانده از ایشان را بررسی و بازنمایی کردیم، اینجا خود بازیگر می‌تواند نکاتی را به نوع بازی‌اش اضافه کند شاید بتواند جذابیت بصری سینمایی ایجاد کند چون جذابیت و کاریزمای تیمسار ستاری در منش و نتیجه کارهایش نمود داشت. آنچه در یک فیلم سینمایی مهم است اینکه آنچه در برابر دیدگان مخاطب قرار می‌گیرد چقدر جذاب است تا مخاطب با این شخصیت همذات‌پنداری کند.

آیا در یک فیلم پرتره، بیشترین بار نمایشی روی بازیگر است؟

ایفای نقش در چنین فیلم‌هایی سخت است. وقتی فیلم‌نامه را خواندم دیدم که در ۹۵ درصد سکانس‌ها حضور دارم یعنی بازیگران دیگر فیلم در ارتباط با من قرار می‌گرفتند. خوشبختانه بازیگران بسیار خوبی بودند و افتخار همکاری با حمیدرضا نعیمی، مهدی کوشکی، علیرضا زمانی‌نسب، لیندا کیانی، قاسم زارع و جواد هاشمی را در این فیلم داشتم. به هر حال حضور در بیشتر سکانس‌ها، کار بازیگر را به ویژه در تداوم حس، سخت می‌کند چون باید یکدستی در بازی‌ها به وجود بیارد. بازی در چنین فیلم‌هایی برای بازیگر اصلی دشوار است چون فرصت کمتری برای استراحت دارد.

فیلم‌برداری کار در شرایط کرونایی بود؟

نه، اواخر سال گذشته زمزمه‌های فراگیری کرونا وجود داشت و اوایل اسفند پارسال که شیوع این بیماری جدی شد، همزمان با پایان فیلم‌برداری ما بود. البته در همان زمان هم مراقبت‌ها را انجام می‌دادیم چون فکر می‌کردیم که آنفلوانزا است، به هم دست نمی‌دادیم و ماسک می‌زدیم.

در مورد فیلم پرتره‌هایی که درباره یک شخصیت واقعی ساخته می‌شود، بیم غلوشدگی در پرداخت شخصیت اصلی وجود دارد، شما چه کردید که شخصیت شهید ستاری باورپذیر جلوه کند؟

معمولاً در آثار نمایشی، شخصیت بَدمن به دلیل وجوه نمایشی بیشتر برای بازیگران جذاب‌تر است ولی وقتی در مورد یک شخصیت تاریخی حرف می‌زنیم، دست بازیگر کمی بسته است، مسئله اینجاست که نقش‌آفرینی بازیگر چقدر به زندگی نزدیک است. باورپذیری به این معنا نیست که شخصیت خوب است یا بد، سفید است یا سیاه، یک آدم خوب هم می‌تواند باورپذیر باشد. آنچه در «منصور» مسئله من بود روبه‌رو شدن یک آدم با حجمی از مشکلات بود. جذابیت اینجاست که آن شخص برای رفع این مشکلات چه راهکارهایی دارد شاید در جایی هم عصبانی شود ولی اینکه انتظار داشته باشیم که از شخصیت یک رفتار بد سر بزند تا جذاب شود الزاماً به معنای جذابیت نیست. در «منصور» با شخصیتی مواجه‌ایم که اقدام‌هایی را انجام داده و اگر قرار است به این شخصیت‌ها بپردازیم باید استنادهای تاریخی را بگوییم. در اینجا فیلم‌نامه این روایت‌های تاریخی را جذاب می‌کند. فیلم‌نامه «منصور» چنین بافتی را داشت و نشان می‌داد یک آدم با همه مشکلات مبارزه می‌کند تا بسازد و خلق کند. این فرایند اگر درست روایت شود برای مخاطب جذاب است و به نظرم بافت فیلم «منصور» به گونه‌ای بوده که احتمالاً تماشاگر، این‌ها را در رفتار بازیگر و کل فضای فیلم ببیند. تیمسار ستاری فقط جنگنده نساخت بلکه اقدام‌های ایشان در نیروی هوایی بسیار گسترده بود؛ از ساخت دانشکده بگیرید تا اقدام‌های سازنده دیگر.

در این سال‌ها سینمای ما خالی از قهرمان بوده است در حالی که قهرمان‌های ملی زیادی داریم که زندگی‌های جذابی برای تولید فیلم سینمایی دارند، دلیل این کم‌توجهی را چه می‌دانید؟

دوستی می‌گفت وقتی به قهرمان‌های ملی و شخصیت‌های تاریخی می‌پردازیم دستمان در پرداخت قصه بسته است پس به این‌ها نپردازیم تا شخصیت‌های خیالی را در بستر قصه‌ای جذاب بسازیم. به نظرم ساخت این فیلم‌ها خوب است ولی تولید فیلم‌هایی درباره قهرمان‌های ملی هم لازم است چون تاریخ باستانی و تاریخ معاصر ما سرشار از نمودهایی است که معرفی آن‌ها برای پیشرفت و آینده کشور لازم است. آمریکایی‌ها در سینمای‌ هالیوود، قهرمان‌سازی می‌کنند، چرا ما به قهرمان‌های واقعی خودمان بها ندهیم؟ باید با تکنیک‌های سینمایی، این شخصیت‌ها را به تصویر کشید. 

شما سابقه کارگردانی در سینما، تلویزیون و تئاتر دارید، کار کردن با آقای سرمدی که نخستین فیلم بلند سینمایی خودش را می‌ساخت چطور بود؟

خب وقتی با کسی کار می‌کنید که نمی‌شناسید برایتان جای سؤال دارد ولی در صحبت‌ها و شنیدن ایده‌های طرف مقابل، متوجه عیار او می‌شوید. پس از خواندن فیلم‌نامه، صحبت‌هایی که با کارگردان داشتم، منجر به نزدیکی من و آقای سرمدی شد. ایده‌های این کارگردان جوان را دوست داشتم. اینکه همه چیز مثل زندگی باشد و اغراقی در ماجرا نباشد. اینکه شعار ندهیم و لحظات عاطفی و احساسی عجیبی را نسازیم بلکه یک زندگی را به تصویر بکشیم. شیوه بازی گرفتن هم با وجود همه فشارها برایم جذاب بود چون سکانس‌ها کامل گرفته می‌شد و تجربه تئاتری من اینجا به کمک آمد تا بتوانیم سکانس‌ها را پیوسته اجرا کنیم یا یک سکانس را سه چهار بار از زوایای مختلف بازی کنیم؛ مثلاً در زمینه کار، چندین نفر در حال حرکت بودند و با هر برداشت سکانس از زوایای مختلف، باید همان کارها را می‌کردند که خیلی سخت بود اما این‌ها جذاب است چون نوع نگاه متفاوتی دارد. امیدوارم «منصور» با همه ظرایفی که مد نظر کارگردان بوده در نگاه مخاطب هم خوش بنشیند. آقای سرمدی مستندهای خوبی ساخته که مزید بر علت می‌شود تا به نگاه کارگردان اعتماد کنیم. ضمن اینکه به عنوان بازیگر یاد گرفتم که خودم را به کارگردان بسپارم. یا بازیگر به کارگردان اعتماد می‌کند یا نمی‌کند ولی اگر اعتماد کرد، کارگردان چشم بازیگر می‌شود. ممکن است که بازیگر پیشنهادی در بازی‌اش داشته باشد که می‌تواند به کارگردان بگوید ولی من یاد گرفتم که بازیگر باید در خدمت کارگردان باشد.

امید به گرفتن سیمرغ بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فیلم فجر امسال دارید؟

ما زندگی می‌کنیم. دوستی می‌گفت شاید پس از این فیلم در سینما پرکارتر شوی ولی من ۵۱ سال دارم و تاکنون کارهایم را در سینما، تلویزیون و تئاتر کرده‌ام، از این به بعد هم کارهایم را می‌کنم. سیمرغ گرفتن خوب است اما کار باید به دل مخاطب بنشیند، این گونه جواب زحماتمان را می‌گیریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.