۳۲ سال از روزی که حضرت امام خمینی پیام معروف خود خطاب به روحانیان، مراجع، مدرسان، طلاب و ائمه جمعه و جماعات را صادر کردند، گذشت؛ پیامی که همچنان نیازمند بازخوانی و تکرار است. در نامه امام خمینی معروف به «منشور روحانیت»، از علمای عامل و اسطورههای علم، تقوا و مبارزه قدردانی شده اما بزرگترین دردنامه آن درباره کسانی است که بهظاهر لباس روحانیت دینی را پوشیدهاند و «بزرگترین دشمنان دین» هستند. ایشان در عباراتی تکان دهنده خطاب به طلاب جوان میفرمایند: «خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام آمریکاییاند و دشمن رسول الله. آیا در مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟!».
آری کسانی هستند که در لباس روحانیت، خلاف بینش عمیق دینی عمل میکنند، یا از ورود به سیاست نهی میکنند و یا اگر وارد میشوند، مردم در رفتارشان دنیاپرستی،اشرافیت و کاخنشینی میبینند، کسانی که مردم را به رعایت تقوا و حقوق دیگران امر میکنند اما بزرگ ترین فساد ها از نزدیکان آنها کشف میشود، کسانی که با شعار دادن برای مردم قدرت میگیرند، اما وقتی به موقعیتهای اجتماعی میرسند، مردم ضعیف را فراموش میکنند. این ها بزرگ ترین دشمنان دین و انقلاب و نظاماند! مردم ما تشنه قابی هستند که طلاب علوم دینی علاوه بر دغدغههای خاص مذهبیون، برای مشکلات اقتصادی و معیشت مردم، به مسئولان اعتراض و از آنها مطالبه میکنند، مگر نه این است که آبروی روحانیت از دیرباز در بین مردم به خاطر آن بوده که این قشر صدای رسای مردم بی بلندگو و رسانه مردم بی رسانه بوده است؟ پس چرا در چالشی ترین چالشهای اجتماعی که مردم معترض هستند، روحانیان ما نقش پررنگی ندارند، آیا این به معنای فاصله گرفتن این بخش از روحانیت از توده مردم نیست؟! البته مشکل فقط این نیست، مشکل این است که گاهی برخی روحانیان، برنامه و رسالت حوزوی خود را طوری قرار میدهند که هیچ دخلی به جامعه و حاکمیت و «نیازهای روز» این دو ندارد و این به قول مرحوم امام «حاصل نفوذ دشمنان در فرهنگ روحانیت» است، ایشان در این نامه مهم به روحانیت میفرمایند: «اولین و مهمترین حرکت [برای نفوذ در بین روحانیان]، القای شعار جدایی دین از سیاست است؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشته اند. گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بی دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاریتر از اغیار بوده و هست».
خلف صالح امام خمینی نیز ۲۴ سال بعد در سال ۹۱ همین نکات و همین اشکال را در عبارتهای دیگری تذکر میدهند که «این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟ علاوه بر این، ابزارهای تسهیلکننده، مثل رایانهها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که اکنون در اختیار شماست. اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید، برسانید؛ این فرصت فوقالعادهای است؛ مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد. اینکه یک آقایی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است!».
نظر شما