آنچه در گام نخست در رابطه با این نامه توجهات را به خود جلب کرده، درخواست مقام آمریکایی از اشرف غنی برای فراهم کردن زمینه حضور وزیران خارجه جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، پاکستان و هند در نشست بین المللی مد نظر کاخ سفید است، امری که شکست آشکار سیاست یکجانبهگرایی آمریکا در ۲۰ سال گذشته را آشکار ساخته و از واقعیت مهم بودن تصمیمات منطقهای در معادله صلح افغانستان حکایت دارد. نکته دوم تصمیم ایالات متحده برای برگزاری این نشست از سوی سازمان ملل است، موضوعی که به تلاش واشنگتن برای پنهان شدن پشت این نهاد بینالمللی جهت توجیه تداوم حضور نظامی اش در این همسایه شرقی بازمیگردد. البته نامه بلینکن در رابطه با ایران هم دارای اهمیت است و برخی درخواست وی برای مشارکت تهران در نشست صلح را توطئهای هدفمند جهت متقاعد کردن جمهوری اسلامی در مذاکره با آمریکا تعبیر کردهاند. در گفتوگو با ابوالفضل ظهرهوند سفیر اسبق کشورمان در افغانستان موضوعات اخیر و موضع کشورمان در این رابطه را به بحث گذاشتهایم.
ایالات متحده تاکنون روند یکجانبهای برای پیشبرد صلح افغانستان در پیش گرفته که به جایی نرسید. تحلیلتان از ابتکار جدید، بهویژه درخواست برای حضور ایران در نشست بینالمللی صلح افغانستان چیست؟
طرحی که بلینکن مطرح میکند، هیچ چیزی بیشتر از طرح دوحه نیست، با این تفاوت که ایده جدید در راستای خرید زمان برای آمریکا و طراحی جدید برای حفظ حضور نظامی در افغانستان برنامهریزی شده است. بر اساس توافق دوحه دولت کابل تحت فشار واشنگتن مجبور به آزادسازی بسیاری از اسرای طالبان شد. طرح اخیر ادامه همین مسیر است اما با ورژن جدید، به این معنی که آمریکا با مطرح کردن ایده بازنویسی قانون اساسی به دنبال دامن زدن به اختلافات در این همسایه شرقی است. ایالات متحده در افغانستان به بن بست رسیده و این در حالی است که بر اساس توافق انجام شده با طالبان، این کشور باید تا اواخر فروردین سال آینده به حضور نظامی خود در افغانستان خاتمه دهد. این شکستی آشکار برای کاخ سفید خواهد بود به همین دلیل به هر کاری دست خواهند زد تا از این رویداد جلوگیری کنند. ضمن اینکه بحث حضور نظامی آمریکا را تنها نباید در چارچوب سرزمینی افغانستان ببینیم، بلکه آنها اهداف کلان تری را دنبال میکنند که همان کنترل رقبای جهانی و منطقهای (روسیه، چین، هند، ایران و پاکستان) هست. پس هیچ چیز عوض نشده. تنها تغییر تلاش واشنگتن برای درگیر کردن کشورهای منطقه برای رفع مسئولیت و کم کردن هزینه های خود و با هدف دور جدید بحران آفرینی طولانی تر در افغانستان است، اما این بار جامعه جهانی درگیر شده و هزینه میدهد نه آمریکا.
جناب ظهره وند! برخی معتقدند نام بردن از ایران برای مشارکت در روند صلح افغانستان، در قالب کلان تر به دسیسه آمریکا برای متقاعد کردن تهران در نشستن پای میز مذاکره با واشنگتن باز میگردد. نظر شما در این باره چیست؟
این موضوع هم میتواند مد نظر باشد. آمریکا پس از روی کار آمدن جو بایدن میکوشد اقداماتی مانند تعلیق منع تردد دیپلماتهای ایرانی در نیویورک و همچنین آزادسازی بخشی از پول بلوکه شده ایران در برخی بانک های خارجی را به عنوان امتیازدهی برجامی به جمهوری اسلامی جا بیندازد، در حالی که اینگونه نیست. این دو حرکت در واقع اصلاح حماقت ترامپ بود و نه چیزی بیشتر. در حالی که پیشتر هیچ نامی از ایران در مذاکرات صلح افغانستان وجود نداشت، مطرح شدن این درخواست را باید بازی فریب نامید تا ایران را به گفتوگوی مستقیم بکشانند.
چقدر میتوان طرح آمریکایی را توطئه ای برنامهریزی شده برای حفظ حضور نظامی در افغانستان با پنهان شدن پشت نهادهای بینالمللی تعبیر کرد؟
یک نکته مهم موجود در نامه بلینکن، درخواست کاخ سفید برای پیشقدم شدن سازمان ملل متحد در برگزاری نشست مد نظر آمریکاست. واقعیت آن است که آمریکا پس از حماقت ترامپ در به شهادت رساندن سردار حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش برای خروج از منطقه به شدت تحت فشار قرار گرفته است. این فشار بر آمریکا در دو کشور بیشتر محسوس است؛ عراق و افغانستان. ایالات متحده با به راه انداختن یک شوی سیاسی به دنبال آن است که در عراق سناریوی خروج ظاهری سربازان را مطرح کند، اما ادامه حضورش را در قالب ناتو هموار کند. در افغانستان این توطئه با سوء استفاده از سازمانهای بینالمللی صورت میگیرد، به این معنی که واشنگتن میخواهد با پیش انداختن سازمان ملل اذهان را منحرف کرده و حضور خود در این کشور را تداوم بخشد.
واکنش جمهوری اسلامی به این سناریوپردازی جدید چگونه باید باشد؟
باید توجه داشت درخواست آمریکا برای حضور ایران در مذاکرات بینالمللی صلح افغانستان در گام نخست اذعان ضمنی به قدرت منطقهای کشورمان و تأثیرگذاری اش در تحولات افغانستان است. اما ما راهبرد، اهداف و برنامههای خود را داشته و بر اساس تحلیل خود عمل میکنیم. ایران به عنوان کشوری که مستقیماً از تحولات افغانستان متأثر میشود از آمریکا در مورد طرح جدید و همچنین سیاست گذشته آنها که تنها به ناامنی در همسایه شرقی دامن زده پرسشهای بسیاری دارد. نباید یادمان برود که ما در کنفرانس «بن» در سال ۲۰۰۱ و در واقع آوردن صلح به افغانستان نقش مهمی داشتیم اما در انتها از سوی آمریکا به عنوان محور شرارت معرفی شدیم. پس در این مقوله هم در عین پیگیری اهداف باید آمریکا را در مقابل جنایات و کم کاریهای آنها پاسخگو کنیم. واشنگتن اکنون باید پاسخگوی توافق نامه دوحه باشد که با عبور از روی خواستههای دولت و ملت افغانستان حاصل شد.
نظر شما