تحولات لبنان و فلسطین

با روند روبه‌رشد شهرنشینی، سبک زندگی مردم نیز به‌تدریج تغییر یافته و خانه‌های یک طبقه قدیمی و باصفا جای خود را به آپارتمان‌های بی‌روح داده است.

شهرسازی خالی از هویت ایرانی

معماری گذشته ایران که همواره با تکیه بر خلاقیت و خصایص پایدار از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده، امروزه از حقیقت خود فاصله گرفته و دیگر اثری از معماری فاخر و بلندآوازه ایرانی اسلامی که قدمتی هزاران ساله دارد در ساخت و سازها به چشم نمی‌خورد و فقط یک نام از آن باقی مانده است.

 دکتر منصور فلامکی، معمار و شهرساز ایرانی و چهره ماندگار معماری ایران در گفت‌وگو با ما به چرایی این موضوع و بیان راه حل‌هایی در خصوص آن اشاره می‌کند.

آقای دکتر، چرا سال‌هاست خانه‌های ما دیگر آن حس نوستالژی و صفای گذشته را ندارد؟

برای پاسخ به این پرسش باید بگویم معماری در ایران قدمتی دیرینه دارد که به دو بخش تولید و آفرینش تقسیم می‌شود. تولید فقط بار فنی به همراه دارد، اما اگر آفرینش باشد همان تولید فنی صورت می‌گیرد اما بار هنری، مذهبی، فرهنگی و محلی را نیز به همراه دارد.

در همه دنیا معماری در دو زمینه متمایز تاریخی خلق شده است که زمینه نخست مقدمه زمینه دوم و در واقع گذار از قرن نوزدهم به قرن بیستم بوده است. گذری که موجب شده عهد روشنگری به نهایت توانمندی آفرینش معماری برسد و فکر آدمیان را به گوشه و کنارهایی که اهمیت دارند مجهز کرده و روی ادبیات، شعر، معماری و حتی بینش شهرسازی اقوامی که تمدن آن‌ها چند صد سال قدمت داشته، تأثیرگذاشته است.

البته ما در ایران پژوهشی نداشته‌ایم که ببینیم از ۱۲۰ سال گذشته و یا پیش از انقلاب مشروطه و پس از آن، چه اتفاقاتی در حوزه معماری کشور افتاده و فقط در حد حدس و گمان از این حوزه می‌دانیم. اما می‌دانیم بخش دوم تاریخ معماری ایران به سال‌های انقلاب مشروطه و قانونی که در خصوص تأمین مسکن شهروندان به تصویب رسیده و بر مبنای آن، دولت مکلف شده مسکن را به اندازه تأمین شرافت انسان‌ها تهیه کند برمی‌گردد.

با این حال در این بخش نیز در حوزه معماری کشور اتفاقی نیفتاده است که به صورت اصولی و علمی معماری را به میدان بیاورد و بگوید در فضای تازه اندیشه‌پردازی و مدیریتی کشور ما معماری چه نقشی دارد و آیا این نقش جدید است یا همان ساختارهای قدیمی است که خود را با راه و رسوم و نیازهای نو تطبیق می‌دهد. البته مقاله‌های زیادی در این زمینه نوشته شده اما هیچ یک نتوانسته سخنی مستند و متکی بر تاریخ عنوان کند.

ما از ۱۰ سال پیش از پیروزی انقلاب در حال بررسی این مهم بوده‌ایم که یک معماری اسلامی ایرانی که متکی بر مذهب شیعه باشد چگونه باید شکل بگیرد؛ با اینکه برخی از معماران براساس تعمقی که در دین اسلام داشته‌اند نظریه‌هایی عنوان کردند که شهرت هم پیدا کرد و بناهای بزرگی در این حوزه ساختند اما با توجه به اینکه نظریه‌های آن‌ها بر پایه دانش استوار نبود، این فصل از معماری تاکنون در دانشگاه‌های ما به رسمیت شناخته نشده و در ۴۲ سال گذشته نیز با اینکه افراد متعددی ادعا کردند معمار نوپرداز متکی بر انقلاب اسلامی هستند، به صورت جدی کاری نکردند و تا امروز معماری علمی الهام گرفته از دین و مذهبمان نداریم. البته مردم ما براساس نیاز روزمره‌، فضای زندگیشان را با دین و مذهب خود تطبیق داده و دین را مبنایی برای تدوین فضا گرفته‌اند که این مهم در همه شهرهای کوچک و بزرگ کشور هنوز هم قابل مشاهده است؛ شاهد آن، موضوع قبله در معماری ایرانیان است یا در بیشتر شهرهای سردسیر کشور آفتاب یک نعمت محسوب می‌شود که مردم دوست دارند به هر شکل اشعه‌های آن به درون اتاق خانه‌ها راه یابد اما نه لزوماً و همیشه، چرا که در ۱۰۰ سال اخیر جهت قبله و رو به قبله ساختن اتاق‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و حتی در مواردی که در معماری‌ها نتوانسته‌ایم این مهم را در ساخت و ساز خانه‌ها به طور کامل لحاظ کنیم به آن بی‌توجه هم نبوده‌ایم و حداقل در ساخت اتاق‌ها از جهت‌یابی قبله و راهنما بودن برای نمازگزاران استفاده شده است، مگر اینکه بادهای محلی اجازه نداده و شرایط اقلیم به طور کامل در ساخت بنا تأثیرگذاشته باشد.

بنابراین با اینکه در طول تاریخ، یک معماری تعریف شده علمی منطبق با مذهبمان نداشته‌ایم، اما معماران برجسته‌ای داشته‌ایم که از قوانین موجود در دین مقدسمان پیروی کرده و یا برعکس در ساخت‌وسازها به این قوانین بی‌توجه بوده‌اند. به طوری که طی ۶۰ سال اخیر در بیشتر شهرهای توسعه‌یافته ما در ترسیم خیابان‌ها و ساختمان‌های اطراف آن‌ها عنایتی به قبله نشده است. البته این مسئله بی‌اعتنایی نسبت به دین نیست، بلکه ناشی از شرایطی است که شهرسازی مدرن فراهم کرده و معماری اسلامی ایرانی را به فراموشی سپرده است. 

خانه‌ای که مطابق با معیارها و ارزش‌های ملی و ایرانی ماست باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

وقتی پذیرای دین اسلام شدیم در حوزه معماری صاحب سبک بودیم که در سطح جهانی بسیار ارزشمند بود، با پذیرفتن دین مبین اسلام نیز اندیشه‌های اسلامی به آن افزوده شد و زیبایی فضای شهری افزایش یافت. در واقع از سال‌های پس از ورود اسلام به ایران تا ۹۰ سال گذشته معماران در شهرهای بزرگ تا جایی که می‌توانستند از اندیشه‌های متکی بر مذهب تشیع پیروی کردند، اما از آنجا که نتوانستند این اندیشه‌ها را با فناوری هماهنگ کنند به مرور زمان به فراموشی سپرده شد. به عنوان نمونه در گذشته پنجره‌ها از جنس چوب ساخته می‌شد و شکل و اندازه آن متناسب با حیاط خانه و به گونه‌ای بود که اگر ساکنان خانه کف اتاق می‌نشستند می‌توانستند گل‌های باغچه و حوض داخل حیاط را ببینند اما اکنون در معماری به اصطلاح مدرن این امکان وجود ندارد.

همچنین در گذشته معماران ایرانی ۶ جهت (شمال، جنوب، شرق، غرب، توجه به آسمان و اهمیت زیر سطح زمین) را می‌شناختند و عمق زمین نه تنها دور انداختنی نبود بلکه مکان مقدسی محسوب می‌شد که آب‌انبار خانه و سرداب (آب پاکیزه و محل نگهداری مواد غذایی در فصل‌های گرم سال) در آن قرار داشت، اما اکنون در معماری ما زیرزمین خانه‌ها به انباری و یا پارکینگ خانه‌ها تبدیل شده است.

مسجد جامع نمونه بارز یک معماری اسلامی ایرانی است. این بنا علاوه بر زیبایی و رو به قبله بودن سایر شاخص‌های معماری اسلامی ایرانی نظیر دسترسی به آب از بدو ورود، نگاه کردن به آب با احساس احترام، دیدن گل و سبزه و دور شدن از آب با احترام و قرار گرفتن در صحن محل نماز خواندن و سایر ویژگی‌هایی که بر عمق اندیشه معمار آن تأکید دارد را داراست و برای بسیاری از شهرهای اسلامی سایر کشورها مثل «فاس» در مراکش الگو شده است. یعنی معماری اسلامی که سه قرن پس از ظهور اسلام در شهرهای ما به‌تدریج شکل گرفته و به ثبات رسیده است، یک معماری تولیدی متکی بر احساس و اندیشه با محوریت عقایدی که در شهرها جاری بوده، به دست مسلمانان است، مگر آنکه پدیده‌های محلی نظیر شیب تند دره‌ها و یا تندبادهای کویری همراه با شن مانع ایجاد شاخصه‌های اسلامی در معماری ساختمان‌ها شده باشد. با این حال در داخل خانه‌ها تا حد امکان مواردی مثل رو به قبله بودن اتاق‌ها لحاظ شده و این قبیل زیبایی‌ها از ویژگی‌های معماری اسلامی ایرانی است که در معماری مدرن به آن توجهی نشده و یا کمتر توجه شده است. 

می‌شود با همین محدودیت‌هایی که به عنوان معماری مدرن به آن اشاره کردید و موضوعات اجتناب‌ناپذیری مثل افزایش تراکم جمعیتی، حس معماری اسلامی و ایرانی را دوباره زنده کرد؟

این موضوع نیازمند پژوهش‌های گسترده‌ای است که باید در فضایی علمی، کاوشگر و ابداع‌کننده فضاهای جدید توسط دانشمندان حوزه‌های مختلف در کنار معماران اتفاق بیفتد. همان‌گونه که از سال‌های ۱۹۵۰ در کشورهای توسعه‌یافته این پژوهش‌ها آغاز شد و به نتایج خوبی رسید؛ البته دهه ۶۰ دانشگاه‌های ما نیز فعالیت‌هایی را آغاز کردند که متأسفانه به دلیل اینکه نسبت به کارگروهی کم توجه بودند به سرانجام نرسید و در ابتدای راه سرکوب شد. اما در کشورهای توسعه‌یافته معماران به سراغ دانشمندان سایر رشته‌ها نظیر اقتصاددانان، هنرمندان، تاریخ و جغرافیدانان و حتی روان‌شناسان رفتند و کتاب‌های علمی مختلف منتشر کردند چون دریافته بودند دانش معماری جدید نمی‌تواند متکی بر خود و سنت‌های قدیمی محض پیشرفت کند و باید دست در دست سایر رشته‌های علمی و هنری پرورش یافته و در قرن بیستم به کمال برسد؛ این‌گونه بود که نخستین کتاب‌های علمی این رشته از همان زمان متولد شدند. ما هم اگر بخواهیم حس خوب معماری ایرانی را دوباره زنده کنیم باید در سایه پژوهش‌های علمی و دست در دست هنر، روان‌شناسی، تاریخ ملی و مذهبی، جغرافی و اقلیم‌شناسی شهری، جمعیت‌شناسی و اقتصاد فضای شهری به این مهم دست یابیم.

معماران و شهرسازان ما در این آشفتگی موجود در شهرسازی و خانه‌سازی ما چقدر کوتاهی کرده‌اند؟

سال‌هاست اقتصاد شهری بر معماری و حتی اندیشه‌های مذهبی معماری حاکم شده، دیگر اندیشه‌های مذهبی و ملی ما در معماری ساختمان‌های بزرگ کلانشهرهایی نظیر تهران جایگاهی ندارد، به نظر می‌رسد بیشتر مهندسان معماری در ساخت‌وسازها به مقوله نمازگزاری و قبله بی ‌توجه شده‌اند و مدیریت شهری نیز اهمیتی به این موضوع نمی‌دهد، چرا که قوانین مربوط به شهرسازی از سال ۱۳۱۲ به این سو فقط یک‌بار برای همیشه ایجاد شده و اکنون قانون مدنی جاری در کشور با قوانین شهرسازی ما انطباق ندارد. البته حدود ۵۵ سال پیش مرحوم مهندس ناصر بدیع گام‌هایی برای سروسامان دادن به این وضعیت برداشت و سمپوزیوم معماری ایران را تأسیس کرد که با دعوت از استادان و دانشمندان اقدامات علمی مؤثری انجام شد، اما متأسفانه در تبدیل نتایج این سمپوزیوم به مسکن و شهرسازی و سپس در وزارت مسکن همه اقدامات علمی انجام شده به فراموشی سپرده شد و وضعیت موجود رقم خورد.

همه موارد عنوان شده، مشکلاتی است که وجود دارد و نمی‌توان بدون توجه به آن‌ها انتظار داشت آشفتگی‌های موجود در شهرسازی و خانه سازی برطرف شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.