اجلاس اکو

انطباق آنچه از گذشته رسیده با زمان حال کار ساده ای نیست. باید سعدی را خاکستری ببینیم و بدانیم او هم در مقاطعی اشتباهاتی داشته که نباید آن را به زمان حال انتقال دهیم و نیازمند این هستیم تا یک متخصص بی‌طرفانه مواضع او را روشن کند.

«سعدی» شاعری واقع‌گرا با اندیشه‌ای فرازمانی است/ضرورت نگاه بی‌طرفانه در تحلیل اشعار کلاسیک

به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، بی‌تردید سعدی، «پادشاه سخن» بر تارک آسمان درخشان ادبیات فارسی است و اعجاز کلام سحرانگیز اون پس از گذر قرن‌ها هنوز بر جان و روح خوانندگانش تاثیر می‌گذارد و مشهود است. آثار منظوم وی همچون «گلستان» و «بوستان» سرشار از آموزه‌های اخلاقی و پند و اندرزهایی در باب زندگی بهتر است، اما چگونه می‌توان در وانفسای زندگی پرتلاطم و مدرن امروزی توصیه‌های شیخ اجل را چراغ راه کرد و از میان انبوه آموزه‌های وی، آنچه در این زمانه کاربرد دارد را برگزید.

اسماعیل امینی، شاعر و منتقد در این باره می‌گوید: وقتی با متون کهن ادبی از «بوستان» و «گلستان» سعدی گرفته تا هر متن دیگری از جمله متونی غیر از زبان فارسی، روبرو می شویم، در نگاه اول شاید به عنوان پند و اندرز به چشم بیایند اما واقعیت این است که نباید به آنها چنین نگاهی داشت، بلکه باید آن را همچون آیینه‌ای دانست که اطلاعاتی از گذشته در اختیار ما قرار می‌دهد و آن را به اشکال مختلف بیان می‌کند.

وی ادامه می‌دهد: چنان که وقتی با معماری قدیمی، ساختمان و کتیبه‌ای روبرو می‌شویم و اسباب و اثاثیه ای از گذشته پیدا می‌کنیم هر کدام از اینها داستانی از گذشته با خود دارد و نشان می‌دهد مناسبات اجتماعی در آن ایام و مقطع زمانی چگونه بوده است. بنابراین اصلاً نباید به شکل پند و اندرز به آن نگاه کرد، بلکه فقط باید از طریق مشاهداتمان دریابیم در آن برهه تاریخی چه طبقات و اصنافی وجود داشتند و چه مناسباتی میان آنها برقرار بوده است. این که ادیان و مذاهب کنار یکدیگر چگونه زندگی می کردند و مسائلی نظیر این را می توان از این دریچه به دست آورد.

این پژوهشگر ادامه می دهد: به طور مثال آیا تعلیم و تربیت مناسب بوده و اینکه چه ویژگی‌هایی داشته است، از سویی دیگر نگاه مشخصی نسبت به مشاغل پیدا می کنیم و اینکه بابت چه کارهایی پول می دادند. همانطور که سعدی می گوید: «ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره چند است؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی‌دهی؟ گفت: از بهر خدا می‌خوانم. گفت: از بهر خدا مخوان». این داستان فردی است که با صدای بد قرآن می خواند و به اون گفتند چقدر دستمزد می گیری و این نشان می دهد که برای قرآن خواندن دستمزد می دادند و در نهایت می بینیم که می گویند صدایت بد است و به خاطر خدا نخوان!

بنابراین متون کهن ادبی، مجموعه ای از این اطلاعات را در اختیار ما قرار می دهد و اینجاست که باید بررسی کنیم که کدام یک از اینها در روزگار خودمان مناسب و قابل استفاده است و کدام برای ما مناسب نیست. زیرا همه اینها تجربه است و گذشتگان آن را پشت سر گذاشتند تا به اینجا رساندند.

وی یادآور می شود: در مسائل علمی هم همین گونه بوده و بعضاً داروهایی که در گذشته استفاده می شده را امروز کنار گذاشتند، یا روش هایی برای خانه سازی وجود داشته که مناسب آن زمان بوده اما امروز بلااستفاده است، اما در کنارش روش‌هایی هست که هنوز هم مناسب است و آن را ادامه می دهیم، بنابراین ما می توانیم آنچه از گذشته به دست ما رسیده را ارزیابی کنیم.

سعدی هیچ بخشی از زندگی را پنهان نمی کند

به گفته امینی، اما نکته اینجاست، کاری که سعدی می کند این است که هیچ قسمتی را پنهان نمی کند و اینطور نیست که صورت آرمانی و ایده آل مسائل را ارائه دهد، فرض کنید عطار در تذکره اولیا یا منطق الطیر صورت کمالی انسان ها را بیان کرده و حرفی از صورت معمول انسان نمی زند، این بدان معنا نیست که بخواهد آن را سانسور کند بلکه عالم عرفان، عالم صورت کمالی و عطار ایده آلیست است، اما سعدی نه تنها ایده آلیست نبود که کاملاً واقع گراست و آن واقعیتی که در جامعه  جریان داشته را بیان می کند. به نظرم این نکته در شرایط امروز ما خیلی کارایی دارد، چراکه متوجه می شویم این فرهنگ و سنت چه پیشینه ای داشته است و حالا قرار است کدامیک را انتخاب کنیم و کدام را کنار بگذاریم.

وی اظهار می کند: اما یک نکته ای هم در این میان وجود دارد و آن را به عنوان یک فرد ادبیاتی نمی گویم بلکه به عنوان کسی که در این جامعه زندگی می کند، مطرح می کنم و آن هم این است که همه چیزهایی که باب روز می شود و از فرهنگ های مختلف می آید لزوماً خوب  و مناسب نیستند،  در واقع به این معنی نیست که حاوی ارزش های انسانی باشند.

به طور مثال، تقسیم مشاغل و تخصصی شدن شغل ها به عنوان یک امر انسانی مطرح نیستند، یا میل و گرایش به مصرف که امروزه به شدت رایج است، یکسان سازی الگوهای زیبایی و معیارهایی برای زشتی و زیبایی فرد تعریف شده و ... اینها در بطن خود حاوی ارزش های انسانی نیستند. بنابراین باید بیاموزیم علیرغم اینکه بسیاری از موارد مختلف در جامعه رایج می شود اما بدان معنی نیست که همه آنها از اساس درست هستند. نمونه دیگرش درباره قضاوت و داوری است که آن را امری مذموم می دانند اما مگر ممکن برای تشخیص درست و غلط دست به داوری نزد؟ مگر می شود هیچ داوری راجع به خوبی  و بدی، دروغگویی و راستگویی و ... وجود نداشته باشد؟ آیا به این معنی است که همه آنها با هم برابرند؟ یا بحث آموزش به شیوه رایج، انسانی است؟ این که یک بچه ای از هفت تا ۱۸ سالگی هر روز صبح مدرسه برود و پس از آن هم وارد بازار کار شود، روند انسانی است؟ این موارد ممکن است سال های بعد مطرود شوند.

به گفته این شاعر، بنابراین باید اقتضائات روز را در نظر گرفت و با توجه به آن نکاتی که در متون ادبی کهن وجود دارد، آنها را به کار برد. به نظرم اصلی ترین چیزی که می توان از سعدی وام گرفت، آموزه های اخلاقی است که اتفاقاً نیاز امروز جامعه است. امروز در جوامع مدرن قانون بالاتر از اخلاق قرار گرفته و ضوابط قانونی بر مسائل اخلاقی برتری دارد در حالی که اینطور نیست و اخلاق جایگاهی به مراتب بالاتر از قانون دارد. این که فردی سلامتی خانواده اش را در مقطعی به کارش ترجیح می دهد خلاف قانون است اما اخلاقی است و در انسان حس خوبی تولید می کند. «اخلاق مداری» مهم ترین عنصری است که در آثار سعدی دیده می شود و به آن توصیه شده و به نظرم در شرایط زندگی جامعه مدرن و معاصر امروز می توان از آن بهره گرفت.

برای مطالعه آثار سعدی از «بوستان» شروع کنید

وی در پایان گفته های خود با اشاره به بوستان سعدی آن را به لحاظ قواعد نحوی زیباترین کتاب ادبیات فارسی می داند و تاکید می کند: سعدی در این کتاب آموزه های اخلاقی زیادی را مطرح می کند، البته این مسئله نه در متون کهن ایرانی بلکه حتی در متون اروپایی هم دیده می شود و معتقدم هر که می خواهد مطالعه آثار سعدی را آغاز کند باید از «بوستان» شروع  کند که بسیار شیرین و قابل فهم است و می توان در چند ساعت آن را مطالعه کرد.

شعر کلاسیک پر از خرافه است

در ادامه پوریا گل محمدی، شاعر و جامعه شناس با اشاره به تاثیرات سعدی در جامعه می گوید: متاسفانه شعر کلاسیک ما پر از خرافات، جریانات و آموزش های غلط است و این برای ما دردسر شده است، زیرا این شاعران روی قله قرار دارند و ما هنوز در این تفکر هستیم که اگر یک شاعر بزرگی چیزی بگوید حتماً آن حرف درست است، در حالی که این گونه نیست و ممکن است سعدی هم در مقاطعی اشتباه کرده باشد. اما مسئله اینجاست که عده ای هستند که با بزرگان شعر و ادب مقدس سازی می کنند و اجازه نمی دهند کسی به اینها نزدیک شود و هرکسی هم حرف می زند سریع در برابر او موضع می گیرند.

وی در پاسخ به اینکه چگونه باید جلوی کارکرد اشعاری مانند «استاد معلم چو بود بی‌آزار/ خرسک بازند کودکان در بازار» یا «چون زن راه بازار گیرد بزن/ و گرنه تو در خانه بنشین چون زن» را در جامعه امروز گرفت، می گوید: واقعیت این است که سعدی آموزش هایی دارد که در دوره خودش خوب بوده، اما اگر در جایی به  تنبیه در تربیت تاکید می کند، مطرح شدن این مسائل در دوره ای از فرهنگ آن زمان رایج بوده است. چنانکه آموزش هایی که در گذشته داشتیم اشتباه بوده، مانند مکتب، فلک و تنبیه بچه ها همگی از گذشته آمده است و ما به دلیل این جنس از آموزش های اشتباه، لبریز از ترس و وحشت هستیم و یا در جایی دیگر اگر به زن حمله می کند و تفکر اشتباهی دارد، فراموش نکنیم که در آن دوران جامعه مردسالار بوده و برخی از اشعارش نشئت گرفته از همین تفکرات است و به علاوه به گمان من نگاه سعدی به زن ابزاری بوده است. در دنیای معاصر است که صدای زن شنیده می شود و شاعرانی مانند فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی از زن می گویند.

وی ادامه می دهد: حالا مسئله اینجاست که این مضامین به چند صورت عنوان شده؛ شاید این حکایت را از زبان شخصیتی دیگر مطرح و روایت می کند و جایی دیگر اندیشه خودش را می بینیم. به نظرم سعدی در عین حال که عاشق مسلک است اما تا حدودی متعصب نیز هست و شاید آن زمانه تعصبات مختلف را می طلبیده است.

این جامعه شناس با اشاره به اینکه وقتی فرهنگ عامه وارد شعر می شود، به دلیل اینکه زیباست تاثیرگذار می شود، تاکید می کند: بنابراین خرافاتی که از گذشتگان یا فرهنگ عامه وارد ادبیات شد، باعث شده که ما همچنان زیر سایه آنها باشیم و هرجایی که بخواهیم به خرافات بودن آن اشاره کنیم، حتماً کسی پیدا خواهد شد و مقابل ما می ایستد. ما اسم بسیاری از خرافات را اعتقاد گذاشتیم و همین باعث می شود مردم به بیراهه بروند چراکه اعتقادات و خرافات را با هم اشتباه گرفتیم و متاسفانه ادبیات هم از آن پر شده است. در عین حال که شما می بینید در ادبیات امروز، آنها که از گذشتگان تقلید می کنند اکثراً با شکست روبرو می شوند.

اندیشه سعدی فرازمان است

وی در پاسخ به این پرسش که آیا اندیشه ای که سعدی مطرح کرده را می توان در زندگی امروز به کار برد؛ می گوید: بله! یک اندیشه ای فرازمان است و قابلیت استفاده در برهه های تاریخی مختلف دارد و اتفاقاٌ این همان چیزی است که شاعر را ماندگار می کند، چرا که جلوتر از زمان خودش حرکت کرده و طبیعتاً می توان از بسیاری از آنها استفاده کرد.

گل محمدی با اشاره به اینکه در نوع بیان، سعدی آموزگار بسیار خوبی است، ادامه می دهد: زبان در زندگی امروز بسیار مهم است و اگر شاعرانی همچون سعدی، مولانا، حافظ و فردوسی نبودند امروز زبان فارسی از بین رفته بود. بنابراین زبان فارسی، زبان قدرتمندی در دنیاست و در زندگی اجتماعی نقش مهمی دارد.  نگاه آموزشی سعدی مسئله دیگری است که می توان از آن تاثیر پذیرفت.

وی یادآور می شود: به نظرم اندیشه های جامعه شناسی می تواند در اشعار سعدی نفوذ و آنها را بررسی کند، اما مشکل  اینجاست که اگر بررسی هم شود نتیجه آن در کتابخانه ها خاک می‌خورد و اگر مورد استفاده هم قرار گیرد آمیخته به برداشت های شخصی است. متاسفانه علم در جامعه در جایگاه نخست قرار نگرفته است. مشکل امروز ما این است که جامعه شناسان در رأس جامعه نیستند و ادبیاتی ها هم جامعه شناس نیستند. شما به شاعران کلاسیک نگاه کنید و ببینید امثال شاعرانی همچون سعدی، حافظ و فردوسی چه اطلاعات غنی و متنوعی درباره علوم مختلف دارند اما آیا شاعر امروز این اطلاعات را دارد که از آنها در شعرش استفاده کند؟

به گفته این جامعه شناس، اگر شاعران قدیم تاثیرات زیادی دارند به این دلیل است که موقعیت خودشان را شناخته اند و اطلاعات خوبی از علوم مختلف دارند. اما چرا امروز در جامعه ما چنین اتفاقی نمی افتد؟ به این دلیل که صرفاً متخصصان و استادان ادبیات سراغ این موضوعات می روند، اما آیا همه آنها تاریخ، فلسفه و جامعه شناسی می دانند؟

نیازمند یک نگاه بی طرفانه در تحلیل اشعار سعدی هستیم

وی تاکید می کند: بنابراین انطباق آنچه از گذشته رسیده با زمان حال کار ساده ای نیست. باید سعدی را خاکستری ببینیم در حالی که نگاه ما به سعدی سفید یا سیاه است. ما موظفیم همه این موارد را بشکافیم و تحلیل کنیم که سعدی هم در برخی مقاطع اشتباهاتی داشته است و نباید آن را به زمان حال انتقال دهیم، بلکه نیازمند این هستیم تا یک متخصص بی طرفانه مواضع او را روشن کند و حتی معتقدم باید کتابی از اشتباهات شاعران کلاسیک نوشته شود. البته فراموش نکنیم که ممکن است گاهی کاتبان مواردی را به نوشته های شاعر اضافه کرده باشند یا آنچه شاعر گفته تحت تاثیر شرایط است.

گل محمدی ادامه می دهد: به دلیل این که میزان مطالعه در جامعه ما بسیار پایین است و مدرک جعلی و مدرک  گرایی بسیار زیاد شده، کاربرد شعر را هم نمی دانیم و اگر از جامعه سوال کنید سعدی به چه کار ما می آید، اکثریت پاسخی ندارند. در حالی که اگر شعر را از جامعه بگیرند فلج می شود. شعر استاد نشان دادن عشق است اما مردم نمی توانند بگویند سعدی به چه درد می خورد. شما ببینید محصول ۱۳۰۰ سال ادبیات ما را به کجا رسانده است؟ متاسفانه بخشی از جامعه ما توسط ادبیات به بیراهه رفته است و شاعران بسیاری به اختلافات شیعه و سنی، زن و مرد و ... دامن زدند و باید اینها را در نسل جدید جبران کنیم و اساتید فن در انتقالش به جامعه باید بگویند که اشتباه بوده است.

به گفته گل محمدی، بهتر است خودمان را فریب ندهیم، همه بخش های ادبیات ما خوب نیست. هرجا شاعری اشتباهاتی داشته، باید به آن اذعان کنیم. در آن دوران ما دچار ضعف بودیم و شاعری هم به فراخور آن احوال اشتباه کرده و باید این را بپذیریم که اینها جهل و خرافات است.

سعدی استاد شناخت کلمه است

وی می افزاید: سعدی شاعر زمانه خودش و در شعر عاشقانه و نثر استاد است. او شاعر بزرگی است و مهم ترین ویژگی سعدی است که استاد شناخت کلمه و استاد زبان ساده و ارتباط گرفتن است و چنان با قدرت این کار را می کند که مردم هنوز هم با آن ارتباط برقرار می کنند و تحت تاثیر او هستند و اگر سعدی حرف اشتباهی هم بزند شما باور می کنید.

گرایش سعدی به عقل بیشتر بوده است تا عرفان

این شاعر در پایان می گوید: سعدی جامعه خودش را به خوبی می شناسد، آینده نگری خوبی دارد اما تحت تاثیر تعصبات مردسالارانه است و در کلامش تاثیر گذاشته است که به نظرم باید زمانش را هم در نظر بگیریم. اما در دوران خودش به خوبی بزرگ شده و عمل کرده است. شاعران در گذشته مردم را بیشتر به سمت عرفان هدایت می کردند اما گرایش سعدی به عقل بیشتر بوده است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.