البته قصد ندارم در این شماره از رواق، بحث سوابق خانوادههای اصیل ساکن در مشهد را پیش بکشم، چون نه جای آن اینجاست و نه در یک نوشتار نسبتاً کوتاه، جمع میشود. این بار میخواهم برایتان از یک یادگاری بسیار نفیس سخن بگویم که در موزه قرآن آستانقدس رضوی نگهداری میشود و خیلی از مردم، حتی مراجعانی که با متانت از مقابلش عبور میکنند و از دیدن زیباییاش دچار حیرت میشوند، نمیدانند در پس این زیبایی و دلربایی، چه تاریخ جذاب و خواندنیای نهفته است. صحبت ما درباره یک قرآن قدیمی است؛ میدانم که ممکن است بگویید قبلاً یک بار در این باره صحبت کردی! اما اگر کمی صبر کنید و دل به نوشته من بدهید، متوجه خواهید شد که نقل این ماجرا، در آن نوشتار ممکن نبود و باید قصه تاریخی این قرآن خاص را در یک نوشتار مستقل برایتان نقل میکردم؛ قصه بزرگترین قرآن جهان اسلام را که در قرن نُهُم هجری قمری نوشته و تزئین شد و امروزه، بخش مهمی از آن، میهمان موزه قرآن آستانقدس رضوی و در زمره اشیای بسیار نفیس آن قرار دارد؛ قرآنی که برای رسیدن به مشهد و ورود به حرم مطهر، راهی طولانی را طی کرده و با گذر از پیچوخمهای عجیب و غریب، خودش را به مضجع شریف رضوی رسانده است؛ صحبت امروز من در رواق، حکایت قرآن بایسنقری است.
بایسنقر نوشت یا ننوشت؟!
ممکن است برخی از شما عزیزان، بایسنقرمیرزا را بشناسید؛ پسر هنرمند شاهرخ و نوه تیمور گورکانی؛ مردی صاحب ذوق که علاقه عجیبی به هنر خطاطی داشت و نوشتههای بسیار زیبای گنبد مسجد گوهرشاد را یادگار هنر او میدانند. این شهرت، موجب شده است هر اثر هنری کشفشده از دوره تیموری، به بایسنقر منسوب شود، از جمله همین قرآن نفیس و به واقع، بزرگترین قرآن جهان اسلام را که امثال فریزر انگلیسی، اعتمادالسلطنه و حکیمالممالک آن را به شاهزاده تیموری منسوب کردهاند. با این حال، بررسیهای تاریخی در مورد این قرآن ۱۴۴ در ۲۰۷ سانتیمتری، چندان ادعای نگارش آن توسط بایسنقر را تأیید نمیکند. قاضی احمد منشی قمی در کتاب «گلستان هنر» ، مینویسد تیمور گورکانی ضمن فتوحاتی که در اقصینقاط جهان داشت، هنرمندان را به سمرقند، پایتخت خود میفرستاد تا این شهر را به بزرگترین شهر جهان تبدیل کند. یکی از این هنرمندان، فردی به نام «اقطع» بود که احتمالاً در حملات تیمور، دست راستش را قطع کرده بودند و او، فقط یک دست برای نگارش داشت؛ اما با همان، کارهای خارقالعاده میکرد. منشی قمی مینویسد:«اقطع، قرآن کوچکی نوشته بود که در زیر نگین انگشتر جا میگرفت و همچنین مصحف دیگری در غایت بزرگی چنانچه هر سطری از آن یکذرع بلکه بیشتر بود به رشته تحریر درآورد». برهمین اساس، گروهی معتقدند قرآن توسط «اقطع» نوشته شد. اما قصه نگارش این قرآن نفیس همینجا تمام نمیشود؛ استاد محیط طباطبایی روایتی از غیاثالدین جمشید کاشانی، ریاضیدان و ستارهشناس نامدار ایرانی نقل کرده است که براساس آن، این قرآن را در دوره اُلُغبیگ، پسر شاهرخ تیموری و به مناسبت اتمام ساخت رصدخانه سمرقند، به رشته تحریر درآوردند و احتمالاً «اقطع» باید یکی از نویسندگان قرآن باشد. گواه این مدعا، رحل بسیار بزرگ سنگیای است که امروزه در حیاط مسجد جامع سمرقند نگهداری میشود و در کتیبه روی آن، نام اُلُغبیگ به چشم میخورد؛ رحلی که برای همین قرآن طراحی و ساخته شده و اندازه آن با اندازه قرآن بزرگ موزه آستانقدس، یکی است. بنابراین سال نگارش قرآن نفیس را باید حدود سال ۸۰۰ش. بدانیم و نویسنده آن هرکه بوده است، به احتمال زیاد بایسنقر نیست.
در مسیر توس
اما اینکه قرآن بایسنقری چگونه سر از خزانه آستانقدس رضوی درآورد، حکایت جالبی دارد. ظاهراً این قرآن نفیس در جریان پیروزیهای نادرشاه در منطقه فرارودان به دست او و سپاهیانش افتاد. اما قراین و شواهد تاریخی نشان میدهد که ورقهای قرآن میان تعدادی از سرداران و شاید سربازان نادر تقسیم و بخش مهمی از آن، حدود ۶۰ برگ، به امامزاده ابراهیم در شهرکهنه قوچان منتقل و در آنجا نگهداری شد. جیمز بیلی فریزر، جهانگرد انگلیسی که در سال ۱۲۰۰ش. به ایران آمده است در اینباره مینویسد: «سربازان نادرشاه این قرآن را تکهتکه و هر یک سهمی از آن انتخاب کردند تا حمل آن آسان باشد و به عنوان نشانه پیروزی به شهرشان بردند. میرگناه خان، پسر ایلخان قوچان، تقریباً ۶۰ برگ از این اوراق را گرفته و در امامزاده حفظ کرده است. آنها را در قفسهای گذاشته بودند که کاملاً مورد غفلت واقع شده و گرد و خاک آنها را پوشانده بود. این اوراق را به کمک کاغذ سیمدار ضخیم دستهبندی کرده بودند ... وقتی آنها را بازکردند، ۱۰ تا ۱۲ فوت طول و ۷ تا ۸ فوت عرض داشت.» ناصرالدینشاه در سفرنامه خراسانش، به وجود این قرآن نفیس در امامزاده ابراهیم قوچان عتیق اشاره میکند. البته نقلی دیگر هم در این باره وجود دارد که میگوید، قرآن نفیس در اختیار نادرشاه بود و پس از کشته شدن وی در فتحآباد قوچان، چنین اتفاقی برایش افتاد. براساس این گزارش، مورخان معتقدند نادرشاه قرآن را با خود به جنگها میبرد و پیشاپیش سپاه حرکت میداد. با این حال، باید در پذیرش این گفته احتیاط کرد.
ورود به حرم مطهر
به نظر میرسد تعدادی از صفحات این قرآن در قرن سیزدهم هجری، وقف بارگاه منور رضوی شد و در خزانه آستانقدس وجود داشت. اوایل دهه ۱۳۰۱ش.
با دستور فرمانده وقت لشکر خراسان، قرآن نفیس که بر اثر گذر زمان و نگهداری نامناسب، بخشهایی از آن نیاز به مرمت داشت را به مشهد منتقل کردند و به خزانه آستانقدس رضوی سپردند؛ به این ترتیب، بزرگترین قرآن جهان پس از گذراندن اتفاقاتی گوناگون و عجیب طی۵۰۰ سال، به حرم رضوی رسید و میهمان دائمی موزه آستانقدس شد.
نظر شما