دوران امامت امام صادق علیه السلام
بیشترین زمان امامت امام صادق علیه السلام مصادف با سلطنت منصور دوانیقی، دومین خلیفه عباسی بود، که یازده سال از امامت آن حضرت در این عصر گذشت. «منصور دوانیقی» دومین طاغوت عباسی، از خون خواران بی رحم تاریخ است که با خشن ترین برخورد، به آل محمد صلی الله علیه وآله ستم می کرد؛ «منصور دوانیقی» که در سال ۱۳۶ هجری قمری جانشین برادرش سفاح شد و تا سال ۱۵۸ هجری قمری، حکومت جامعه اسلامی را برعهده داشت.
دلیل دشمنی منصور با امام صادق علیه السلام
برای دشمنی منصور دوانیقی با امام صادق علیه السلام، عوامل مختلفی وجود دارد که یکی از آن ها، محبوبیت زیاد آن حضرت در بین مردم بود. «اسد حیدر» در کتاب خود می نگارد:
محبوبیت امام صادق علیهالسّلام روز به روز در میان مردم سرزمینهای اسلامی بیشتر میشد. فقها و رجال حدیث، علی رغم اختلافاتی که بین آن ها بود، به آن حضرت مراجعه مینمودند و در مسائل مختلف از ایشان پرسش میکردند.
محبوبیت و عظمت امام صادق علیهالسّلام بر بیم و نگرانی منصور میافزود و به همین جهت هر از چندی به بهانهای امام را به عراق احضار میکرد و همواره اندیشه قتل آن حضرت را در سر میپرورانید.
اقدامات منصور برای کاهش محبوبیت امام
خلیفه بیدادگر عباسی، برای کم رنگ کردن محبوبیت امام صادق علیه السلام و جلوگیری از نفوذ فزاینده محبوبیت حضرت در قلوب مردم، دست به اقدامات متعددی زد که بعضی از آن ها عبارت اند از:
خدشه دار کردن شخصیت علمی امام علیه السلام
منصور دوانیقی به منظور خدشه وارد کردن به شخصیت علمی، فقهی و معنوی امام صادق علیهالسّلام به ابوحنیفه می گفت: مردم توجه عجیبی به جعفر بن محمد پیدا کردهاند، چند مساله مشکل را آماده کن و حل آنها را از امام صادق علیهالسّلام بخواه؛ وقتی او نتواند آنها را جواب دهد از چشم مردم خواهد افتاد؛ ابوحنیفه نیز چهل سؤال مشکل آماده کرد، ولی آن حضرت جواب همه آن مسائل را به طور کامل بیان کردند. حضرت در پاسخ به سؤالات، به ابوحنیفه میفرمود: عقیده شما چنین است، اهل مدینه چنین میگویند و ما نیز چنین میگوئیم و نظریات مختلف را در آن مساله بیان می کردند.
پس از پایان مناظره ابوحنیفه گفت: دانشمندترین مردم کسی است که به آراء و نظرهای مختلف علما در مسائل احاطه داشته باشد.
همچنین این خلیفه ستمگر، برای اینکه مردم را از دور امام صادق علیه السلام پراکنده کند سخنگویی را مامور کرد که در شهر مدینه اعلام کند، غیر از مالک بن انس و ابوحنیفه که از سران اهل تسنن بودند، کسی حق ندارد در مسائل اسلامی فتوا دهد.
کاهش شخصیت معنوی امام
علاوه بر این، منصور سعی داشت انتساب عباسیان و علویان را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مساوی جلوه دهد؛ تا شخصیت معنوی امام صادق علیهالسّلام را به واسطه انتساب حضرت به پیامبر با خود مساوی نشان دهد. بنابراین روزی به امام صادق علیهالسّلام گفت: نسبت ما و شما به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برابر است؛ حضرت در جواب فرمود:
اگر پیامبر صلیاللهعلیهوآله از دختران شما خواستگاری کند، مجاز است؛ اما، از ما نمیتواند و این دلیل آن است که ما از او هستیم و او از ما است.
تحت نظر قرار دادن شدید امام
منصور در سال ۱۴۷ هجری به حج رفت و در بازگشت از سفر تصمیم گرفت امام علیهالسّلام را با خود همراه سازد و به دربار بیاورد و تحت نظر داشته باشد. امام اصرار کرد که در مدینه بماند تا کارهای خود را سر و سامان دهد به ویژه که در سن پیری و ناتوانی است؛ ولی منصور نپذیرفت و او را با خود به مرکز خلافت آورد.
شهادت امام صادق
منصور دوانیقی؛ با تمام این اقدامات بد منشانه، کاری از پیش نبرد و نتوانست جلوی نور افشانی این آفتاب عالم تاب را بگیرد، تا بالاخره قصد خود در به شهادت رساندن امام را عملی کرده و ناجوانمردانه با سمی مهلک حضرت را به شهادت رساند.
نظر شما