۱. کسانی که دهه ۶۰ در تهران دانشجو بودند خوب به خاطر دارند که رئیسجمهور وقت، هر ماه یک بار به مسجد دانشگاه تهران میآمد و پس از اقامه نماز ظهر و عصر، دانشجویان از هر طیف و گروه و دسته و سلیقهای بدون آنکه نیاز به هماهنگی و وقت قبلی و آداب و ترتیب خاص دیگری از جمله اظهار سؤال خود به مسئول دفتر رئیسجمهور باشند، به نوبت پشت تریبون قرار میگرفتند و صریحترین و گاهی تندترین سؤالها و اظهارنظرهای خود را از آقای خامنهای میپرسیدند و او حتی تا مدتها پس از پایان زمان جلسه، در کمال آرامش و در عین حال مستند و قوی به پرسشهای آنان پاسخ میگفت. این نشستها آنقدر شیرین بود که هر ماه به تعداد و تنوع شرکتکنندگان آن افزوده میشد. این کار در دوران رهبری ایشان هم ادامه داشته که به عنوان نمونه میتوان به جلسات با دانشجویان، نخبگان، هنرمندان و کارشناسان بخشهای مختلف در عصرهای ماه مبارک رمضان اشاره کرد که در آنجا هم حضار بدون هیچ آداب و ترتیبی مستقیم و رودررو به بیان دغدغهها و حرفها و گلایههای خود با رهبر انقلاب میپردازند.
۲. میتوان گفت اکثر قریب به اتفاق رؤسای جمهور کشور پس از آیتالله خامنهای، چنین جلساتی نداشتند. بله، در سالگرد ۱۶ آذر معمول بر این است که رئیسجمهور وقت در جلسهای با حضور دانشجویان مختلف شرکت کند، اما این نشستها همانطور که خبرنگاران مختلف و خود دانشجویان و تشکلهای گوناگون میدانند، هم با گزینش تشکلها برگزار میشود و هم باید سؤالهای از پیش تعیین یا تأییدشده باشد و اگر هم در مواردی مثل زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی با وسعت نظر بیشتری برگزار شده، فضای تند جلسه، کار را به جایی رسانده که رئیسجمهور گفته: کاری نکنید که بگویم همه شما را از جلسه بیرون بیندازند!
۳. یک اشکال بزرگ و کمترتوجهشده اکثر رؤسای جمهور این است که برخلاف ادعاهای آزادی بیان و تسامح و تساهل و توجه و احترام آنان به مطبوعات و رسانههای آزاد، هیچکدامشان حاضر نشدند در مدت ریاست و حاکمیت خود پای مصاحبه صریح و چالشی با یک نشریه منتقد خود بنشینند و به سؤالهای آنها پاسخ دهند. البته آنها معمولاً در آستانه سفر شهریورماه هر سال خود به نیویورک پای صحبت خبرنگاران آمریکایی و بهخصوص شبکه سیانان نشستهاند تا به سؤالهای انتقادی آنان پاسخگو باشند، اما حاضر نشدهاند به درخواستهای مکرر خبرنگاران روزنامهها و خبرگزاریهای شاخص منتقد داخلی کشور خود جواب مثبت بدهند.
۴. از انصاف به دور است که در این گلایه، مرحوم هاشمی رفسنجانی را استثنا نکنیم. وی در زمان ریاست جمهوری خود، با کمی کش و قوس درخواست مصاحبه اختصاصی و چالشی روزنامه کیهان را که تندترین و صریحترین انتقادها را به او و شیوه مدیریت او داشت، پذیرفت و حتی درخواست تمدید این جلسات را تا ۱۲ جلسه قبول کرد تا همه سؤالها، ابهامها و انتقادها را در حوزههای مدیریتی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، فرزندان و... را جواب داده باشد. این مصاحبهها بعدها در قالب کتابی با عنوان «بیپرده با هاشمی رفسنجانی» به چاپ رسید.
۵. هشت سال از دوران ریاست جمهوری آقای حسن روحانی گذشته و در حال حاضر اکثر مردم حتی طرفداران سابق او در کوچه و خیابان و رسانه و فضای مجازی به انتقادهای تند و بیسابقه از ناکارآمدی و ضعف شدید مدیریتی و از دست دادن فرصتها توسط او پرداختهاند. این اتفاقات در این دوسه هفته از زبان نامزدهای مختلف ریاست جمهوری هم مکرر به گوش رسید. دیروز آقای روحانی در جلسه هیئت دولت به تفصیل همه این انتقادها را دروغ و توهین و بیانصافیو... توصیف کرد و در تریبون یکطرفه هیئت دولت پاسخ داد.
آیا این انتظار غلط و نابهجایی است که از آقای رئیسجمهور بخواهیم با نامزدهایی که بیشترین انتقاد را به او دارند و یا با روزنامهها و خبرگزاریهایی که به نقد صریح او و دولتش شهرهاند، به «مناظره» و «مصاحبه» بنشیند و یک بار برای همیشه به جای مونولوگ به دیالوگ بپردازد و مردم هم تکلیفشان را با اینهمه انتقادها و اعتراضها به او و دولت بفهمند و البته سیهروی شود آنکه در او غش باشد!؟
نظر شما