در بخش داستان کودک و نوجوان رمان «یولبارس و شهر زیرزمینی» به قلم عبدالرحمان اونق و داستان «راز دانه کوچولو» از راضیه خادمالحسینی به صورت مشترک برگزیده شد. در بخش شعر بزرگسالان به طور مشترک از هادی خورشاهیان برای اثر «سلول آزادی» و سعیده هاشمی برای کتاب «النگوهای دختر نمرود» تجلیل شد. در صفحه امروز به سراغ «حمید علیدوستی شهرکی» رفتیم تا با این نویسنده درباره اثرش با عنوان «برشکن» که در بخش داستان بزرگسال برگزیده شده، صحبت کنیم.
ابتدا درباره رمان بُرشکن و موضوع آن توضیح بدهید. حرف و دغدغه «برشکن» چیست؟
بُرشکن یک رسم دیرینه در بین کشاورزان استان چهارمحال و بختیاری است. کشاورزان هر منطقه برای درو محصولاتشان یک روز در سال را مشخص میکردند تا همگی به یک اندازه برداشت کنند و حق کسی ضایع نشود. این سنت حدود ۲۰۰ سال در کشاورزی این استان رواج داشته است. طبق تحقیقی که من داشتم، متوجه شدم این سنت همزمان با اصلاحات ارضی که در دوره پهلوی انجام میشود رو به فراموشی میگذارد. یعنی وقتی وسایل و ابزارآلات مدرن کشاورزی مثل تراکتور و... به کشاورزی مردم اضافه میشود، فرهنگ و روابط اجتماعی مردم تحت تأثیر قرار میگیرد و سنت برشکن نیز تضعیف میشود. وقتی با موضوع برشکن آشنا شدم احساس کردم سوژه جذابی برای نوشتن داستان است و با پرداختن به چنین سنتی میتوان روابط آدمها را به خوبی به چالش کشید و درباره آن حرف زد.
فکر میکنید این جایزه به دیده شدن رمانتان کمک خواهد کرد؟
قطعاً همین طور است. البته اینکه یک نویسنده صرفاً برای جایزه رمان بنویسد خوب نیست ولی جایزه کمک میکند رمان دیده شود. همین دیده شدن سبب میشود توجه نویسنده به جوایز جلب شود و همین کارکرد جشنوارهها را مهم میکند حتی داورانی که در این جوایز حضور دارند و آثار را میخوانند و داوری میکنند به دیده شدن کمک میکنند از طرفی نگاه مخاطب هم به خواندن این آثار جلب میشود. البته شاید این وضعیت برای ادبیات ما و من نویسنده یک نقیصه هم باشد؛ چون به این معناست که رمانهای خوب بدون جشنوارهها دیده و خوانده نمیشوند در حالی که آثار باید در یک چرخه سالم و خوب مورد داوری و خوانش جامعه قرار بگیرند. از این نظر باید در پخش و توزیع کتاب هم وضعیت بهتری پیدا کنیم. چون توزیع کتاب در ایران مشکلات زیادی دارد و روابط زیادی بر این حوزه حاکم است. به همین دلیل بعضی رمانها که ظرفیتش را ندارند بیشتر دیده میشوند و بعضی رمانهای خوب در حاشیه قرار میگیرند. ولی به طور کلی باید بگویم جایزه موجب خوشحالی نویسنده میشود. البته برگزیده شدن یک اثر ملاک قطعی برای بهترین بودن آن نیست چون آثار همه نویسندگانی که در جایزه قلم زرین کاندیدا شده بودند خوب و خواندنی است به همین دلیل صرف برگزیده شدن یک رمان به این معنا نیست که دیگر رمانها خوب نیستند. باید شرایطی ایجاد شود که همه آثار دیده شوند.
انتقادی که به ادبیات داستانی ما وارد است، بیتوجهی به مسائل روز مردم است. چرا؟
اتفاقاً من با حرف شما بسیار موافقم. واقعیت این است که نویسندگان ما در بسیاری اوقات درباره موضوعات تکراری، نخنما و کلیشهای مینویسند. ولی تلاش خود من بر این بوده که به سمت روابط اجتماعی و نقد آن بروم. حالا ممکن است برای نوشتن درباره این موضوع به تاریخ چنگ بیندازم و مستمسک تاریخ شوم، ولی حرفی که میزنم مناسب امروز باشد. مثلاً حرفی که رمان بُرشکن میزند حرفی است که مورد نیاز امروز و حتی ۱۰۰سال آینده ماست، سنت بُرشکن به دوره پهلوی برمیگردد ولی حرف و موضوع آن یک دغدغه همیشگی است. در واقع بُرشکن مشت نمونه خروار است. مباحثی که در بُرشکن مطرح میشود به صورت خیلی پررنگتر در جامعه امروز هم دیده میشود. نویسنده باید از روشهایی استفاده کند که بتواند حرفش را مناسب دغدغههای روز بنویسد. بنابراین نمیتوان به صرف اینکه یک رمان، تاریخی است بگوییم موضوع و دغدغه آن مناسب امروز نیست. دستکم من در رمان بُرشکن سعی کردهام به دغدغهها و مسائل امروز هم پاسخ بدهم.
ادبیات ما نسبت به ژانرنویسی بیتوجه است و تنوع و گوناگونی زیادی ندارد. نگاه شما به این مسئله چیست؟
آثار من تنوع دارند؛ من هم کار مذهبی دارم، هم کار طنز و هم داستانهای کوتاه فانتزی. یک مجموعه داستان دارم که در شرف چاپ است و بیشتر داستانهای آن فانتزی است. البته معتقدم نویسنده باید دغدغهاش مسائل اجتماعی و نیازهای جامعه باشد. روابط دختر و پسر آن قدر اولویت ندارد که تمام ادبیات ما را مشغول خودش کند. این مسئله شاید ۵ یا ۱۰ درصد نیازهای جامعه ما باشد و مابقی آن به دیگر مسائل جامعه برمیگردد. تلاش من در کارهای مختلف توجه به روابط آدمها و واکاوی مسائل اجتماعی بوده است.
نظر شما