محبوبه نجفخانی یکی از بهترین مترجمان ادبیات کودکان و نوجوانان است. کتابهایی که برای ترجمه انتخاب میکند را میشود بدون هیچ شک و شبههای انتخاب کرد و خواند. او در گفتوگویی با خبرگزاری ایبنا به بهانه انتشار کتاب «کمی تا قسمتی معمولی» اثر باربارا دی، گفته است: «مترجمها همیشه بهترین آثار جهان را برای ترجمه انتخاب میکنند و طبیعی است که کتابها مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد. در هر حال، راضی نگه داشتن کودکان و نوجوانان باهوش این دوره -که دسترسی به فضای مجازی، فیلمها، کارتونها و کتابهای متنوع دارند- برای نویسندگان و مترجمان ما کار دشواری است. برای همین، کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان از آثار ترجمه شده استقبال بیشتری میکنند».
در همین چند جمله نجفخانی دو نکته مهم وجود دارد که میتواند به کار ادبیات کودک و نوجوان ما بیاید؛ نخست آنکه چه باید کرد تا کتاب کودک و نوجوان در مواجهه با رقیبان جدی خود یعنی فضای مجازی، فیلمها، کارتونها و... از میدان به در نرود و به قول معروف عرصه را به نفع این امکانات و رقیبان مدرن خالی نکند؟ اما نکته مهمتر این است که چرا کودکان و به خصوص نوجوانان ما که به شناخت بیشتری از کتاب میرسند، از کارهای ترجمه استقبال بیشتری میکنند؟ آیا سطح داستاننویسی ما در مواجهه با داستاننویسی غرب در پلهای پایینتر قرار میگیرد؟ آیا داستاننویسان ما هم بلدند آثاری همپای آثار نویسندگان مطرح جهان خلق کنند اما بستر و شرایط لازم و کافی برای این خلق به وجود نیامده است؟ مثلاً نویسنده ایرانی در زمان خلق یک اثر باید حواسش به دهها مورد باشد تا بتواند اثری خلق کند که مجوز نشر به آن داده شود. به نظر میرسد این دو پرسش جدی باید بیش از پیش، پیش روی مدیران فرهنگی ما قرار بگیرد و برای آنها چارهای بیندیشند تا نویسنده ایرانی هم بتواند اثری جذاب و مخاطبپسند خلق کند نه اینکه نویسنده را به جایی برسانیم که در زمان خلق اثر، سایهای بالای سر خود حس کند که مواظب است تا نویسنده دست از پا خطا نکند.
نظر شما