بیانات رهبر انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با اعضای هیئت دولت دوازدهم از دو جنبه، مهم و قابل توجه به نظر میرسد: نخست اشاره دوباره حضرت آیتالله خامنهای بر بیاعتمادی ریشهای جامعه ایرانی به غرب و اینکه در دولت کنونی بر این واقعیت مهر تأیید خورد و نکته دوم که در ادامه همین بحث میگنجد، انتقاد تلویحی رهبر انقلاب از عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم در گرهزدن همه مسائل کشور به رابطه با غرب بود.
انتقاد رهبر انقلاب به نگاه غربگرایانه دولت روحانی با استناد به تجربیات تاریخی گذشته بوده و میتواند به نوعی چراغ راه و ترسیمکننده نوع استراتژی دولت سیزدهم باشد. جمهوری اسلامی در دوره اصلاحات در حوزه سیاست خارجی، نزدیکی به تروییکای اروپایی و انجام مذاکره با آنها را تجربه کرده بود که به دلایل مختلف به نتیجه نرسید. به دلیل بینتیجه ماندن همین تلاشها، با روی کار آمدن دولت نهم و دهم سیاست تقابلی با غرب شدت گرفت. اما در سالهای بعد برخی هزینههایی که تحت تأثیر این سیاست بر کشور تحمیل شد دوباره این رویکرد را تقویت کرد که باید به سمت مذاکره با غرب رفت. این موضوع در مناظرات انتخاباتی سال ۱۳۹۲ عیناً از زبان آقای روحانی بیان شد تا جایی که صریحاً گفتند گفتوگو با اروپای ضعیفشده فایدهای ندارد بلکه باید مستقیم سراغ کدخدا برویم و با آمریکا معامله کنیم. این حرف تحت تأثیر تبلیغات انجامشده در درون جامعه جا افتاد و اینگونه القا شد تقصیر ماست که به سمت مذاکره با واشنگتن نرفتهایم چراکه اگر این کار را میکردیم مشکلات حل شده بود. با این وجود هشت سال عملکرد دولت روحانی در حوزه سیاست خارجی نهایتاً این تجربه را به صحنه سیاست و جامعه ما منتقل کرد که حتی اگر جمهوری اسلامی به سمت مذاکره با آمریکا برود، امتیاز دهد و حتی به توافق با آنها برسد، باز هم نه تنها چیزی عاید کشور نمیشود بلکه منافع ملت هم زیر سؤال میرود.
بنابر این، از سخنان اخیر رهبر انقلاب در این زمینه دونوع برداشت میتوان داشت. نخست اینکه راهبرد مذاکره با آمریکا در کشور و دستگاه دیپلماسی با توجه به تجربه گذشته، اثبات شده که شکست خورده است و باید از محوریت دستگاه دیپلماسی در آینده خارج شود. دوم مهم بودن تجربیات، در عین خسارات حاصلشده است. اینکه رهبر انقلاب گفتند باذن الله حتی در شرایط کنونی هم ما ضرر نمیکنیم نکته مهمی است؛ یعنی انجام مذاکره این تجربه جمعی را در افکار عمومی ایجاد کرد که صرف گفتوگو با غرب نمیتواند منافع ملی کشور را تأمین کند. همین مسئله، یعنی کسب تجربه اخیر باید در تدوین راهبردها مورد نظر دولتهای بعدی قرار گیرد و آنها حتی اگر بخواهند تعامل، رابطه و مذاکرهای با غرب داشته باشند باید در کنار آن دیگر شرایط دیپلماسی را مد نظر قرار دهند و همه تخممرغهای عرصه سیاست خارجی را در سبد رابطه با غرب قرار ندهند.
در جمعبندی باید اشاره داشت که رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان همانگونه که از روز اول گفته بودند تجربه تاریخی ایران و نه صرفاً جمهوری اسلامی – یعنی از زمان کودتای ۲۸ مرداد، تسخیر لانه جاسوسی، قرارداد الجزایر و نهایتاً توافق هستهای در دولت اصلاحات – ثابت کرده است که نباید به غرب اعتماد کرد؛ حقیقتی که طی سالهای اخیر و تحت تأثیر فضاسازی رسانهها کمرنگ شده بود. ماجرای برجام دوباره این گزاره حقیقی و تاریخی را زنده و این موضوع را ثابت کرد که در تعامل با غرب اتفاقی نخواهد افتاد بلکه چاره حل مشکلات، اتکا به توان داخلی و نیروهای بومی است.
انتقاد کمسابقه رهبر انقلاب از روحانی هم نشئت گرفته از همین موضوع بود؛ واقعیتی که دولت یازدهم و دوازدهم بهرغم همه رهنمودهای مکرر، با بیاعتنایی از آن عبور کرد و این موضوع، خسارات بسیاری برای کشور به همراه داشت.
نظر شما