به گزارش قدس آنلاین، در عرصه انیمیشنسازی ایران کمتر کاری را میبینیم که توانسته باشد با مخاطب، ارتباط بالایی برقرار کند. کودکان بیشتر به دنبال آثار خارجی میروند و بزرگسالان، انیمیشن را اثری کودکانه به شمار میآورند. در کنار اینها، کمبود نیروی متخصص، خطقرمزها، سختگیریهای زیاد و سرمایهگذاری کم در این عرصه، از مواردی هستند که فعالیت در حوزه انیمیشنسازی را دشوار کردهاند. در همین خصوص علی درخشی تصویر گر این انیمیشن در توضیح ورود انیمیشن دیریندیرین به VOD وسیاست های صدا و سیما نسبت به انیمیشن گفت: در مورد صداوسیما که انتقادات زیاد است، چه قبل از اینکه من دیریندیرین را بسازم و چه الان. پیش از دیریندیرین که من با مجموعه صبا همکاری میکردم، درگیر اعمال سلیقههای شخصی بودم؛ یادم میآید که ایده دیریندیرین را قبلاً به صبا ارائه داده بودم که به دلایل بسیار احمقانه رد شد و حتی از اولین فیلتر نیز نتوانست عبور کند. از نگاه من، به نظر نمیآید در صداوسیما هم اصلاً شانسی برای ارائه کار خلاقانه وجود داشته باشد؛ به دلیل سلیقههایی که وجود دارد و اینکه بعضی پستها را آدمهایی دارند که ابداً چیزی از تخیل نمیدانند و مجبورند برای اینکه پستشان را حفظ کنند، مدام در کار شما ایراد بگذارند؛ اگر بخواهند با مسئولیت خودشان از کاری حمایت کنند که بالا برود، آن طرف نمیتوانند پاسخگو باشند.
درخشی ادامه داد: به زبان سادهتر بگویم که به نظر میآید آنجا کاری نکردند، خیلی جاها در بعضی پستها برای اینکه بگویند داریم کاری انجام میدهیم، فقط ایراد میگیرند و من بهوضوح این را دیدهام. این است که به نظر من در حوزه انیمیشن که خودم درگیر آن بودم، برای اینکه بشود کارهای خوب و خلاقی انجام داد، سیستم بسیار ناکارآمدی دارد.
بعد هم که ما دیریندیرین را شروع کردیم، متأسفانه بعد از یک سال با این ادعا که کل برند باید به تلویزیون تعلق بگیرد، تلویزیون دیگر دیریندیرین را پخش نکرد. توجیهی که واحد بازرگانی آورد این بود که برای برند دیریندیرین تبلیغ میشود. خب برای ما عجیب بود که تلویزیون میآید اینهمه انیمیشن خارجی را پخش میکند، برندهای خارجی را تبلیغ میکند، به شناخته شدن آنها کمک میکند و به دنبال آن انبوهی اسباببازی وارد کشور میشود، ارز و پول از ایران خارج میشود و تلویزیون با این قضیه مشکل ندارد، اما اگر یک برند داخلی که اتفاقاً سعی میکند سطح فرهنگ را بالا ببرد پخش شود، تبلیغ حساب میشود؟ این خیلی برای من عجیب بود.
وی ادامه داد: آقای ابوالحسنی هم تا زمانی که در قید حیات بود خیلی سعی کرد که این مسئله را رفعورجوع بکند. جلسات زیادی داشت و از این مسئله خیلی عصبانی بود، ولی بهواسطه شخصیتی که داشت و از تنش گریزان بودنش، سعی کرد که این مسئله را حل بکند و خیلی دوست داشت که همزمان با فضای مجازی، کماکان از تلویزیون نیز پخش بشویم که متأسفانه نشد.
این تصویر گر در پاسخ به این سئوال که چرا تا کنون انیمیشن آنچنان که باید در ایران جدی گرفته نشده است گفت: یک دلیلش عمر کوتاه انیمیشن در ایران است که واقعاً نسبت به سینما و سریال عمر کوتاهتری دارد. ارادهاش هم نبوده، یعنی متأسفانه تأثیر مثبت انیمیشن جدی گرفته نشده یا درک نشده و به رسمیت شناخته نشده. اگر به رسمیت شناخته میشد، متوجه میشدند که انیمیشن چه تأثیر شگرفی دارد. اگر به انیمیشن نگاه سیاسی نمیشد میتوانست خیلی به رشدش کمک کند، متأسفانه الان در ایران، همه چیز سیاسی دیده میشود، همه چیز از منظر سیاست سنجیده میشود و همین موضوع یکی از مشکلاتمان است.
ما شاهدیم که مردم استقبال خوبی از سریالها، سینماییها و حتی ضعیفترین کارها میکنند. ما بهعنوان متخصص در کار انیمیشن آنقدر که گاهی کار ضعیفی ارائه میشود، نمیتوانیم آن سریالها را تا آخر ببینیم. ولی همین کارها توسط مردم بهخوبی دیده میشود و این نشان میدهد که سلیقه مردم باید ساخته شود؛ ما باید برای انیمیشن مخاطب سازی کنیم.
وی در توضیح دلایل رواج انیمیشن ها بی کیفیت و عدم جذب مخاطب گفت: دلایل بسیار زیادی دارد، ولی عمدهترین مسئله به نظر من این است طبقه متوسطمان ضعیفتر شده است حالا من جسارتاً نمیخواهم که پا در کفش جامعهشناسان و متخصصین بکنم، اما احساس میکنم که سلیقه عمومی افت کرده است وقتی سطح سلیقه و فرهنگ طبقه متوسط افت میکند، این اتفاقات میافتد. الان متأسفانه سخت است که بخواهیم کاری، با کیفیتی که مدنظرمان است بسازیم و بتوانیم مخاطب را همراه خودمان نگهداریم.
از آن طرف هم فضای مجازیای آمده که میتواند بدون هیچ سدی در مورد هر مسئلهای صحبت بکند. به هر حال، تعداد زیادی از انیمیشنها، شوخیهای نا مناسب پخش شده در اینترنت، فحش، بیادبی و کارهای مبتذل مخاطب دارد، و به نظر من وقتی آنقدر راحت در دسترس مردم باشد، سقوط فرهنگی آن طبقه را تسریع میکند. از طرف دیگر هم بسیاری از افرادی که تخصص دارند نمیتوانند در رسانه رسمی کار کنند، در واقع فضای کار به آنها داده نمیشود و آنها وادار میشوند در فضای مجازی کار کنند که نمیشود در آن با این جنس کارهایی که بین مردم دستبهدست میشود بهسادگی رقابت کرد؛ کارهایی که نه ساختار دارند و نه ایدة محکمی پشتشان است.
علی درخشی اضافه کرد: رقابت در چنین فضایی غیرممکن است. باید بگویم که نمیتوانم اسم کاملی برای خیلی از این محصولاتی که در فضای مجازی منتشر میشود پیدا کنم، ولی خیلی از آنها را به یک ترول بیشتر نزدیک میدانم تا مثلاً انیمیشن. شاید تعریف کامل ترول را هم نداشته باشند، ولی بیشتر به نظر میآید که دارند خرابکاری میکنند تا اینکه واقعاً یک کار فرهنگی خلق کرده باشند ... و دیگر اینکه رقابت با ترول واقعاً به نظر من غیرممکن است؛ اصلاً فضا، فضای رقابت نیست و زمینبازی حتی یکی نیست.
منبع: رسا
انتهای خبر/
نظر شما