علاقهمند کردن کودکان و نوجوانان به کتاب و انتخاب کتاب خوب برای بچهها، همیشه دغدغه پدر و مادرانی بوده است که دوست دارند فرزندی کتابخوان داشته باشند. در صفحه امروز درباره همین مسئله با سپیده خلیلی؛ نویسنده، مترجم و روزنامهنگار به گفتوگو نشستیم.
سپیده خلیلی دارای مدرک دکترا در رشته روانشناسی بالینی از دانشگاه براون شوایگ آلمان و عضو انجمن روانشناسان کودک ایران است و در کارنامه خود بیش از ۱۵۰ عنوان کتاب در زمینه تألیف و ترجمه دارد. او به تازگی «بهارستان» جامی را برای بچهها بازنویسی کرده که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این بازنویسی پر است از ماجراهای گوناگون و پرشور که هم مایه سرگرمیاند و هم آگاهیبخشی.
سپیده خلیلی درباره کتاب«بهارستان» ، تأثیر خواندن داستانهای کهن بر این نسل و چگونگی علاقهمند کردن کودکان و نوجوان به کتابخوانی میگوید.
چه شد بهارستان جامی را بازنویسی کردید؟ به نظر شما این اثر چه جذابیتهایی برای مخاطب نوجوان امروز دارد؟
سالهای گذشته انتشارات سوره مهر تصمیم گرفت داستانهایی بر اساس زندگی مفاخر ایران منتشر کند. آقای فتاحی از من خواستند اثری بنویسم و من بهارستان جامی را انتخاب کردم چون میدانستم بچهها با این کتاب آشنایی ندارند. پیشتر هم بوستان سعدی را بازنویسی کرده بودم. در کتابهای درسی در مورد سعدی، حافظ و مولانا اشعاری هست که به واسطه همین مسئله بچهها با این شاعران آشنایی کمی دارند اما در مورد جامی میدانم بچهها حتی اسمی نشنیدهاند و دوست داشتم با این شاعر و آثارش آشنا شوند برای همین بهارستان جامی را برای بازنویسی انتخاب کردم. در همان زمان، سفر کاری به ازبکستان برای من پیش آمد و من در هتلی در تاشکند مستقر شدم که در نزدیکی این هتل، موزهای بود. در کمال تعجب در آن موزه کتاب بهارستان را به قلم و دستخط جامی دیدم. صفحهای از کتاب باز بود که من دو روز پیش همان صفحه را خوانده بودم. این اتفاق برای من جالب بود خط جامی خیلی زیبا بود و کتاب با خط شاعر صفحهآرایی شده بود همین مسئله من را علاقهمندتر کرد که حتماً این کار را با دقت و علاقه بیشتری به اتمام برسانم البته سالها طول کشیده تا سوره این کتاب را منتشر کند.
مخاطب چرا باید این اثر را بخواند و با خواندن این کتاب به درک چه مسائلی میرسد؟
اگر نوجوانی به فرهنگ و ادبیات کشورش آشنا باشد این کتاب برایش جذاب خواهد بود. در سراسر این داستانها و حکایتهایی که من برای بچهها انتخاب کردهام پندهایی هست در مورد انسانیت و اخلاقیات. خوبیها و بدیها کنار هم آورده شده و چیزهایی هستند که هیچ وقت قدیمی نمیشوند و فقط مختص سالهای خاصی از زندگی نیستند. اینها چیزهایی هستند که در دنیا قابل احترام هستند و انسانیت بر اساس همینها شکل میگیرد چون طبیعت انسان گرایش به خوبی دارد. بچهها با خواندن داستانهای این کتاب مسائلی در ذهنشان نقش میبندد که میتواند در زندگی آیندهشان مؤثر باشد.
کودک و نوجوان امروز با امکانات و حضور در فضای مجازی از خواندن این آثار لذت میبرد؟
فضای مجازی قسمت زیادی از زندگی همه بزرگترها و بچهها را تشکیل میدهد. البته این به خاطر پدر و مادرهاست چون خانوادهها میل به فضای مجازی دارند بچهها هم از آنها تبعیت میکنند. اما اگر بچهای به فضای مجازی علاقهمند باشد او را هم میتوان کتابخوان کرد، میتوان برای او هم حد و مرزی گذاشت و با رعایت آن حد و مرز تربیت بچه را شکل داد. مسلماً برای بچهای که به کتابخوانی عادت ندارد و لذت کتاب خواندن را درک نکرده، فضای مجازی جذابتر است اما اگر پدر و مادری بخواهند بچه کتابخوانی داشته باشند باید اول خودشان علاقه به کتابخوانی را در محیط خانه نشان دهند؛ باید کتاب بخرند و بودجهای را در ماه به کتاب اختصاص دهند. البته با توجه به مشکلات معیشتی و گرانی کتابها میشود با کارهایی مثل عضویت در کتابخانه برای کتاب ارزش قائل شد و حتی در هفته ساعتهایی به عنوان ساعت مطالعه خانوادگی قرار داد تا بچهها لذت مطالعه را درک کنند.
با اینکه نویسندگان کودک و نوجوان ایرانی آثار زیادی منتشر میکنند و کتابهای کودک و نوجوان نسبت به کتابهای بزرگسال از تنوع بیشتری برخوردار است اما نوجوان و حتی کودک امروزی به سمت کتابهای ترجمه میل دارد. این اتفاق چرا رخ میدهد؟
من هم نویسنده هستم و هم مترجم و با شناختی که از دو فضا دارم میگویم کتابهای ترجمه نسبت به آثار تألیفی چیز بیشتری برای ارائه ندارند اما آثار ترجمه به بهترین شکل ممکن ارائه میشوند و این مسئله در ناخودآگاه مخاطب اثر میگذارد. کیفیت بصری کتابهای خارجی بهتر از آثار ایرانی است از طرفی با گران شدن مواد اولیه، سرمایهگذاری در حوزه کتاب برای ناشر ایرانی گران تمام میشود، به خصوص برای ناشرانی که دغدغه فرهنگ کودک و نوجوان را دارند کار کردن در این شرایط سخت خواهد بود. مثلاً ناشر ایرانی کتاب دانستنیها را سیاه و سفید منتشر میکند در حالی که این نوع کتابها باید رنگی باشد و یا کتاب کودک که باید چهار رنگ باشد تصاویرش را دو رنگ کار میکنند تا ارزانتر دربیاید.
در خصوص محتوای کتاب باید گفت نویسندههای ما چیزی از نویسندگان خارجی کم ندارند اما محدود هستند و همهشان به این محدودیت هم آگاهی دارند. این مسائل مانع خلاقیت میشود. کاش این موانع برای نویسنده ایرانی منطقیتر میبود!
مطمئناً تبلیغ نشدن هم در این بیاقبالی مؤثر است.
بله هزینه تبلیغات زیاد است. ناشر حتماً باید برای آثارش تبلیغ کند و این خیلی مهم است به خصوص در کشور ما که اقبال چندانی به کتاب نمیشود، تبلیغ حرف اول را میزند.
در این شرایط آیا یک مادر باید بر کتابخوانی فرزندش نظارت کند؟
بله مادر تا سن 9 یا 10 سالگی باید وضعیت کتابخوانی کودک را کنترل کند چون بعضی بچهها ممکن است مشکلی داشته باشند و بیاطلاع باشند و بعضی کتابها به مشکلات آنها اضافه کند. حتی داستان بز زنگولهپا که داستانی فولکلور است و شاید نخستین قصهای است که مادری برای فرزندش تعریف میکند ممکن است روی کودک اثر منفی داشته باشد و بچهها را بترساند.
در نتیجه مادر باید با توجه به شناختی که از فرزندش دارد سلیقه کتابخوانی او را کنترل کند اما به مرور میتواند با احترام به حقوق کودک این کنترل را نامحسوستر انجام دهد و اگر با کتابی مخالف است دلایل مخالفت را بگوید و کودک را هدایت کند.
پرسشی که همیشه از سوی مادران مطرح میشود این است که چطور میتوان فرزندی کتابخوان تربیت کرد؟
به پدر و مادری که فکر میکنند فرزندشان اصلاً به کتاب علاقه ندارد توصیه میکنم به دنبال کتابی باشند که به علایق و شخصیت فرزندش نزدیک است. راهکار دیگر این است که بخشی از کتابی را که میدانند کودک دوست دارد، پیش از خواب بخوانند و وقتی کتاب به قسمت هیجانانگیز رسید، خواندن را قطع کنند و اجازه دهند فرزندشان ادامه کتاب را خودش بخواند یا در کتابخوانی با کودک مشارکت کنند تا کتابخوانی جنبه سرگرمی داشته باشد. از کتابهای تصویری هم میشود استفاده کرد؛ کتابهایی که تصویر آن بیشتر از متن است مثل کتابهای کمیک استریپ.
چند اثر از آثار خودتان که فکر میکنید برای بچهها خواندنیتر است را معرفی کنید.
کتاب «وقتی دریا نقرهای شد» یکی از بهترین کتابهایی است که ترجمه کردم و بسیار پرمحتواست و برنده جایزه هم شده است، این کتاب برای کسانی مناسب است که به نویسندگی علاقه دارند و با خواندن این کتاب متوجه میشوند چطور میتوان داستان پرکششی برای بچهها نوشت.
کتاب کودک «نامههای یک موش بیسواد» که نشر مدرسه آن را چاپ کرد و تصویرگری خوبی دارد به نظرم بهترین اثر کودکانهای است که نوشتهام.
کتاب کودک و نوجوان «مثل هیچ کس» که برگزیده سه جشنواره شد و توسط انتشارات قدیانی منتشر شده، نهاد کتابخانههای عمومی کشور به من اطلاع داد بچهها 50 هزار بار این کتاب را از کتابخانهها به امانت گرفتهاند و این آمار برای من خیلی دلچسب بود و افتخار میکنم که کتابم به خانه 50 هزار خانواده ایرانی رفته است.
کتاب دیگری که مورد اقبال قرار گرفت مجموعه داستانهای «نوید و ندا» است که در پنج جلد توسط بهنشر منتشر شده است. امیدوارم بچههایی که به کتاب علاقهمند نیستند با نوید و ندا کتابخوانی را شروع کنند. از این کتاب انیمیشن هم ساخته شد البته بدون اجازه من.
نظر شما