خدای متعال در قرآن به جان ایشان قسم میخورد و اجرشان را بیحساب میداند. علاقه خدا به پیامبر(ص) به قدری است که میفرماید: اگر صدایتان را از صدای او بالاتر ببرید، اعمالتان از بین میرود و تأکید میکند وقتی ایشان را صدا میزنید با احترام خطابشان کنید»؛ این جملات بخشی از سخنان حجتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعی، کارشناس و سخنران مذهبی است که به مناسبت فرا رسیدن ایام رحلت جانگداز پیامبر اکرم(ص) با ما در میان گذاشته و در ادامه مشروح آن میآید.
کیفیت هدایتگری و راهبری امت توسط رسول خدا(ص) و عزم و ارادهای که ایشان در این باره داشتند در لسان قرآن چگونه بیان شده است؟
آیه ۱۲۸ سوره مبارکه توبه در میان آیاتی که صفات رسول خدا(ص) را از نظر اخلاقی بیان کردهاند، بارزتر است. این آیه میفرماید: «قطعاً برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به [هدایت] شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است». اینکه قرآن از تعبیر «مِنْ أَنْفُسِکُمْ» استفاده کرده یعنی درد شما درد او و ناراحتی شما ناراحتی او است تا جایی که حتی در بستر رحلت، برای امت گریه میکردند... اگر فردی از امت آزار و سختی ببیند ایشان ناراحت و محزون میشوند و مهمتر آنکه پیامبر(ص) در هدایت و عاقبت بخیری ما حریص هستند: «حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ». به تصریح این آیه، رسول خدا(ص) در مقابل فرمانبرداران رئوف و نسبت به نافرمانان امت که گناه میکنند، رحیم هستند.
در آیات شریفه وحی جایگاه رسول خدا(ص) و نگاهی که خدای متعال به پیامبر خاتم(ص) خود دارد چگونه تبیین شده و این تبیین چه سبکی از رفتار را برای امت در مقابل ایشان تشریح میکند؟
بخش عمدهای از آیات قرآن به پیامبر اکرم(ص) اختصاص دارد، حتی سورهای در قرآن به نام ایشان است و کمتر سورهای را مییابیم که حضرت رسول(ص) را مخاطب قرار نداده باشد.
خداوند در قرآن میفرماید: هر قدر من را دوست دارید این پیامبر را تبعیت کنید. از نکات مهم در خطاب قرار دادن پیامبر(ص) در قرآن آن است که اگرچه خداوند در آیات وحی انبیای دیگر را به نام خطاب میکند اما هیچ جا پیامبر(ص) را به نام صدا نمیزند بلکه با عناوینی همچون «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ» و «یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ» خطاب قرار میدهد که این احترامی ویژه برای رسول خدا(ص) است. خدای متعال در قرآن به جان ایشان قسم میخورد و اجرشان را بیحساب میداند. علاقه خدا به پیامبر(ص) به قدری است که میفرماید: اگر صدایتان را از صدای او بالاتر ببرید، اعمالتان از بین میرود و تأکید میکند وقتی ایشان را صدا میزنید با احترام خطابشان کنید. نکته مهم آنکه خدا هر جا در قرآن میخواهد سفارشی درباره پیامبر(ص) داشته باشد ابتدا از خود سخن میگوید بعد درباره حضرت رسول(ص) سخن به میان میآورد: «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسولَ»؛ «لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ»، «لاتخونوالله والرسول».
پیامبر(ص) در احیای جامعهای که به درد جهالت مبتلا بودند چه سیرهای داشتند و چگونه آن جامعه مرده به جهل را زنده کردند؟
پیامبر(ص) در جامعهای به رسالت مبعوث شدند که بنابر تصریح قرآن، همچون کسی که در آتش افتاده باشد در حال سوختن بود؛ امیرالمؤمنین(ع) در بیان ویژگیهای آن جامعه میفرماید: بدترین اعتقادات را داشتند و خرافات در آن موج میزد. رسول خدا(ص) در چنین جامعهای به رسالت مبعوث شدند و در طول ۲۳ سال آن را متحول کردند در حالی که فرمودند: هیچ پیامبری به اندازه من آزار ندیده است؛ منظور آزارهای روحی است چراکه عاقلترین افراد باید با جاهلترین آنها برای هدایت و اصلاح در تعامل و ارتباط میبودند.
قرآن این سختیها را بهخوبی بیان کرده بهویژه در سوره مبارکه فرقان اشکالاتی را که به پیامبر(ص) وارد میکردند، آورده است؛ مثل اینکه تو چرا راه میروی؟ اگر پیامبری نباید روی زمین راه بروی! اگر پیامبری چرا غذا میخوری؟ اگر پیامبری ثروت و مالت کجاست؟
رسول خدا(ص) در آغاز بعثت با ناسزا و تهمت و سنگ و چوب مردم مواجه شدند و جنگها کردند تا مسلمانی تثبیت شود. نقل است وقتی به نماز میایستادند سه نفر بودند خودشان، حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(س) در حالی که مشرکان آنها را مسخره میکردند! مردم آن دوران بدترین اوصاف و خصایص را داشتند، اما پیامبر رحمت(ص) با اخلاق خود کاری کردند که در همان جامعه آب وضوی ایشان را به عنوان تبرک برمیداشتند و پس از ۲۳ سال، مردم برای رحلتشان گریه میکردند. وقتی در حجه الوداع موهایشان را تراشیدند، تار تار موهای حضرت(ص) را برای تبرک برداشتند.
این توفیقات حضرت رسول(ص) در ۲۳ سال مرهون چه عوامل و اسبابی بود؟ سیره پیامبر(ص) در این باره چه آموزههایی دربردارد؟
خدا به پیامبر(ص) برای توفیق در مسیر هدایت رموزی را یاد میدهد، چنان که میفرماید: نخستین رمز موفقیت تو قرآن است «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا»؛ این یعنی پس از اسلام، رسول خدا(ص) به قرآن مأمور شدهاند. اما باوجود چنین اهمیتی بسیاری از مدرکداران ما نمیتوانند قرآن را از رو بخوانند و در قرائت قرآن میمانند! رسول خدا(ص) در حدیثی فرمودند: خدا در میان مردم سه چیز محترم دارد که باید تا قیامت احترام شوند؛ اول قرآن، دوم خانهاش و سوم عترت پیامبرش.
اینکه توصیه شده قرآن را از رو بخوانید برای آن است که چشم به قرآن نورانیت بگیرد و اینکه گفته میشود قرآن را بلند بخوانید برای آن است که گوش با آن مأنوس شود. این انس با قرآن در حیات و ممات اثر دارد؛ چنان که نقل است یکی از فرزندان امام کاظم(ع) در حال احتضار و جان دادن او سخت بود. به حضرت موسیبن جعفر(ع) عرض کردند: چه کنیم؟ فرمودند: قرآن بخوانید و بر قرائت سوره مبارکه صافات تأکید کردند. چون چنین کردند آن فرزند جان داد.
دومین دستور خدا به پیامبر(ص) برای توفیق در مسیر نبوت، مهربانی و عفو و گذشت با مردم است. خوب است ما هم به عنوان امت حضرت(ص) گذشت داشته باشیم چنان که پیامبر(ص) پس از فتح مکه و بدو ورود به این شهر و پس از آن همه آزاری که بر ایشان تحمیل کرده بودند، خطاب به مشرکان فرمودند: «اذهبوا فأنتم الطلقاء». نقل است شیبة بن عثمان قرشی آمده بود در حنین رسول خدا(ص) را ترور کند اما همین که نزدیک حضرت(ص) شد، پیامبر(ص) دست مبارکشان را بر سینه او گذاشتند و فرمودند: خدایا، این وسوسه شیطان را از او دور کن... ناگهان متحول شد و به صف صحابی حضرت(ص) پیوست. این یعنی یک برخورد ما هم امروز میتواند نوجوان و جوان را جذب دین و قرآن و مسجد کند؛ اما گاهی ما عارمان میآید برای کوچکتر از خود وقت بگذاریم در حالی که پیامبر(ص) فرمودند: چند کار را تا زنده هستم رها نمیکنم و دوست دارم اینها پس از من سنت شود. در ادامه فرمودند: نخست سلام بر کودکان، دوم نشستن با فقرا و... ایشان در توصیه به سلمان فرمودند: اگر میخواهی امورت پیش برود نشست و برخاست با مستمندان را رها نکن.
چه ویژگیهای دیگری در موفقیت پیامبر(ص) برای هدایت جامعه جاهلی مؤثر بود که امروز هم میتواند راهگشا باشد؟
ویژگی سوم پیامبر(ص) که خدا برای توفیق در پیشبرد اهداف به پیامبر(ص) توصیه کردند توکل است، «تَوَکَّلْ عَلَی الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ». باید خدا را در همه امور وکیل بگیریم؛ به تعبیر علامه طباطبایی(ره) توکل، پل رحمانی است اگر میخواهید از ناملایمات و سختیها عبور کنید، پل رفتن، توکل به خداست؛ اگر کسی توکل کند خدا او را کفایت میکند، البته این به معنای ترک تلاش نیست.چهارمین ویژگی، صبر و بردباری است. خدا چهار صبر را به پیامبر(ص) دستور میدهد: «وَ اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ» یعنی بر حرف آنها صبر کن و از صبر جمیل یاد میکند. امام صادق(ع) درباره صبر جمیل فرمودند: یعنی هم صبر کنی و هم شکایت و گله نکنی. صبر دوم صبر بر حکم خداست: «وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ»؛ چنان که وقتی جنگ احد تمام شد پیامبر(ص) به رزمندگان و مجروحان و داغدیدگان دستور دادند دوباره برای بستن راه دشمنان آماده شوید. این تبعیت نیازمند صبر است. صبر سوم، بردباری در هنگامه مصیبت است: «وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ»؛ همانطور که پیامبر(ص) در شهادت عمویشان حمزه(ع) و نیز رحلت حضرت ابوطالب(ع) و حضرت خدیجه(س) صبوری کردند. صبر چهارم، بردباری مقابل نفس است: «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ».
هر کس این صبرها را داشته باشد، توفیق مییابد. ما هم به عنوان امت رسول خاتم(ص) باید در برخوردها صبور باشیم، برخوردها و تضادها را به نزاع و دعوا نکشانیم. اگر دستورات خدا به پیامبر(ص) در محورهای عفو و گذشت، صبر، توکل و قرائت قرآن را ما نیز پیاده کنیم دادگاهها و کلانتریها خلوت میشود و طلاق چنین آمار بالایی نخواهد داشت.
پیامبر(ص) که در زمان حیات چنین دغدغهمند هدایت امت بودند برای پس از حیات خود چه نگرانیهایی نسبت به آنها داشتند؟
در سلسله روایاتی پیامبر اکرم(ص) از موضوعاتی اظهار نگرانی میکنند. این مباحث بسیار مهم است؛ چراکه در حال حاضر مبتلا به جامعه است. انس ابن مالک میگوید: «به دیدن پیامبر(ص) رفتم و دیدم ایشان روی حصیری نشستهاند و ناراحت هستند و اشک میریزند». وقتی علت را جویا شدم، فرمودند: «مرگ من نزدیک شده است». گفتم: «آیا گریه شما برای مرگ است؟» ایشان فرمودند: «خیلی خوشحالم از اینکه به دیدن انبیای پیش از خودم میروم. من از مرگ نگران نیستم. ولی نگران کینههای پس از خودم هستم. نگران ذریهام هستم. نگران اتفاقاتی که در آینده میافتد».
باید توجه داشت انسان درباره حوادثی که توأم با خطر است، احساس نگرانی میکند؛ پیامبر(ص) هم میدانستند در آینده چه اتفاقاتی میافتد برای همین گاهی به حضرت زهرا(س) نگاه میکردند و اشک میریختند؛ چون از آینده و اتفاقاتش خبر داشتند. پیامبر (ص) فرمودند: «منِ پیغمبر از آینده نگرانم که مردم دین را سبک بشمارند».
این سبک و خوار شمردن ابعادی دارد، از قبیل استخفاف قرآن، ساعتها در فضای مجازی و سایتهای بیهوده و فضای لغو وقت میگذاریم اما برای انس با قرآن نه! فردای قیامت حسرت میخوریم.
دوم استخفاف شخصیتهای دین مانند ائمه اطهار(ع)؛ برخی افرادی که مطلع نیستند و در فضای مجازی درباره زیارت و بزرگان دین و... شبههافکنی میکنند با اصل دین و قرآن در تضاد و تعارض هستند، آنها که در عزاداری و کربلا شبهه میکنند با اصل دین مشکل دارند. سوم استخفاف ارزشهای دین مثل نماز و روزه؛ بدون نماز دیگر چیزی از اسلام باقی نمیماند. ریشه دین، روزه و خوش اخلاقی برگ آن است. در دین بایدها و نبایدهایی وجود دارد.
دین سه چیز است: اعتقادات، اخلاق و احکام. اینها مانند مثلثی هستند که هر ضلعی برداشته شود، دیگر مثلثی وجود ندارد.
چهارم سبک شمردن روابط دینی مانند عیادت بیمار و صله رحم و درنهایت استخفاف نسبت به ارزشهای اخلاقی مانند بیحیایی، دروغگویی و غیبت است.به فرموده پیامبر(ص) «دین مثل یک درخت است»؛ این درخت تنه دارد، ریشه دارد، شاخه دارد. دین بدون نماز، خمس و زکات، دیگر دین نیست.
نظر شما