تحولات منطقه

دوازدهمین دوره جشنواره فیلم «عمار» در حالی دی ماه امسال برگزار می‌شود که کارنامه بیش از یک دهه برگزاری این رویداد قابل ارزیابی و آسیب‌شناسی است.

مأموریت‌های ناتمام یک جشنواره/ «عمار» به کدام سو می‌رود؟
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، حالا ۱۲ سال از زمان تاسیسش می‌گذرد، رویدادی که در دی ماه سال ۸۹ اعلام موجودیت کرد. با آنکه در آن زمان گردانندگانش همان ۲۰ اثری را که از سوی فیلمسازان دریافت کرده بودند در ۳۰ نقطه از کشور به نمایش گذاشتند اما حالا بنیانگذارانش این رویداد را نقطه امید طیفی از سینماگران می‌دانند؛ این توضیحی کوتاه از یک جشنواره است، جشنواره فیلم «عمار» که اتاق فکرش آن را جریانی متعلق به محرومان و برخاسته از دل کم برخورداران می‌دانند که قرار است صدای آنها در هیاهوی سینمای ایران باشد. این صدا اما تاکنون شنیده شده است؟

در تمام این سال‌ها اما دو چهره نام آشنا پای ثابت این رویداد بوده‌اند که نبض آن را در دست داشته‌اند؛ وحید جلیلی و نادر طالب زاده که خط و ربطشان به جریان انقلاب انکارنشدنی است نقطه اتکا و البته راهبران اصلی «عمار» هستند. دو چهره‌ای که کم و کیف حضورشان در رویدادهای فرهنگی قابل بررسی است. هر آنجا هم که سخنی از اسکتبارستیزی و صحبت‌هایی از این دست باشد می‌توان سایه شان را ردیابی کرد.

نادر طالب‌زاده همان کارگردانی است که مهاجرتی معکوس به ایران داشته، درست در زمانی که در آمریکا به تحصیل مشغول بوده با وقوع انقلاب ناگهان به ایران آمده و ساخت فیلمی درباره گروگانگیری سفارت آمریکا تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های انقلابی اوست. خودش درباره بازگشتش به ایران می‌گوید چند ماه قبل از انقلاب عکس آیت‌الله خمینی را در روزنامه تایمز دیده و یک باره تصمیم گرفته به ایران بازگردد. او حالا یکی از کسانی است که نامش در فهرست تحریم‌های آمریکا به چشم می‌خورد.

وحید جلیلی هم برادر سعید جلیلی است، همان که یادآور مناظرات انتخاباتی در ابتدای سال جاری است. وحید جلیلی در تمام این سال‌ها پرچم‌دار جریانی تحت عنوان «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» است که یکی از جدی‌ترین ویترین‌های آن همین جشنواره «عمار» است.

این پیشینه چند خطی درباره بنیانگذاران رویداد «عمار» را تنها برای این آوردم که چشم اندازی روشن از این جشنواره داشته باشید، جشنواره‌ای که حالا ۱۲ ساله است و ظرفیتی در دل خود دارد که البته در بازه‌هایی از دست رفته است.

«عمار» را اما از منظری می‌توان رویدادی استراتژیک توصیف کرد که عمده محصولاتش اتفاقاً مروج و حول یک محور مشخص هستند. ردی از همین موضوع را می‌توان در فراخوانش دید که بخش‌هایی جداگانه با عنوان‌های «ملت قهرمان»، «جنگ نرم»، «رویای ایرانی» و… برایش در نظر گرفته‌اند. با آنکه این فراخوان به تناسب وضعیت عمومی کشور و البته به موازات آن در هر دوره تغییراتی به خود می‌بینید اما این سه عنوان، از بخش‌های جدایی ناپذیر آن هستند.

«عمار» در جستجوی یک قهرمان

با آنکه وحید جلیلی و نادر طالب زاده این رویداد را تقویت‌کننده گفتمان انقلاب می‌دانند، «عمار» اما به‌سختی زیر یک چتر با دیگر نهادها، سازمان‌ها و رویدادها قرار می‌گیرد، برخی از آنها گرچه رقیب و البته قریب به یکدیگر هستند اما «عمار» خودش را یک رویداد کاملاً مستقل معرفی می‌کند که هویتش را از همان گرفته است؛ رویدادی که نه رویکردهای جشنواره فیلم فجر را می‌پذیرد و نه اراده‌ای در دیگر سازمان‌ها برای احیای آورده‌های ملی در قاب سینما می‌بیند. به‌خصوص آنجا که سینمای ایران را خالی از «قهرمان» می‌داند، این در حالی است که به گفته بانیانش ایران در دوره‌ای قهرمان‌خیز به سر می‌برد. یا در همان نقطه که جدالی تمام نشدنی با تلویزیون دارد و عنوان می‌کند این سازمان همراهی چندانی با جریان «عمار» ندارد و فرصت‌هایی برای معرفی‌اش و شناساندنش به مخاطبان اختصاص نمی‌دهد.

کنفرانس افق نو را هم به نوعی می‌توان از مشتقات همین رویداد دانست. کنفرانسی که از دل جشنواره فیلم فجر در سال ۸۹ متولد شد اما در ادامه نادر طالب‌زاده دبیری هر دو جریان را برعهده گرفت که البته تاریخ آخرین دوره برگزاری‌اش به سال ۹۷ بازمی‌گردد. رویدادی که تکیه‌اش بر استفاده از چهره‌های بین‌المللی غربی برای بیان مواضع استکبارستیزانه بوده است، درست شبیه آنچه که در جشنواره «عمار» پیگیری می‌شود با این تفاوت که محوریت این جشنواره بر استفاده از نیروهای انقلابی گمنام در داخل کشور است.

روایتی از یک دیدار

سال نود و یک بود که هیاتی از مسئولان جشنواره فیلم «عمار» متشکل از وحید جلیلی، نادر طالب‌زاده، حسن عباسی، مهدی نصیری، سید جمال عود سیمین، ابوالقاسم طالبی، فرج‌الله سلحشور، محمدصادق باطنی، ابراهیم فیاض، سعید قاسمی و مصطفی رضوانی از داوران و منتخبان جشنواره، دو سال بعد از برگزاری اولین دوره به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار توجه به موضوع دین و معارف دینی و همچنین انقلاب اسلامی و ارزش‌های انقلاب در این جشنواره را اقدامی مبارک خواندند و تأکید کردند: نگاه به هنر اسلامی و سینمای دینی باید نگاهی بلندمدت و همراه با برنامه‌ریزی دقیق و امید به آینده و بهره‌گیری مناسب از ابزار هنر برای تأثیرگذاری حداکثری باشد.

مأموریت‌های ناتمام یک جشنواره/ «عمار» به کدام سو می‌رود؟

ایشان همچنین در بخشی دیگر از سخنانشان تأکید کردند: در این عرصه جوان‌های مؤمن، باطراوت و شاداب و دارای نگاه نو و همت بلند، موتور محرک برای حرکت رو به جلو هستند و پیش‌کسوتان نیز باید با بیان تجربیات خود و تربیت نیروهای جدید و کارآمد، به این حرکت شتاب بیشتری ببخشند.

برآیند این دیدار اما ضرورت برنامه‌ریزی و تشکیل اتاق فکر برای حرکت جوانان و استعدادهای جدید در عرصه هنر اسلامی و سینمای دینی را هویدا می‌کرد.

«عمار» کارنامه قابل دفاعی داشته است؟

حالا «عمار» قدمتی ۱۲ ساله دارد و به موازات به بلوغ رسیدنش کارنامه‌اش قابل بررسی و البته ارزیابی است.

هرچند نگاه کلیدی در هر حرکتی جذب حداکثری افراد با شیوه‌های مختلف است، ساز و کار «عمار» اما با این موضوع کمتر قرابت داشته، در طول عمر ۱۲ ساله‌اش بنایش با همکاری با طیف خاصی از فیلمسازان بوده و دایره چهره‌هایی که توانسته آن‌ها را به حضور و ورود به جرگه‌اش اقناع کند، محدود بوده است. به طوری که در همه این سال‌ها حتی آن گروهی که تمایل به حضور در چنین محافلی دارند، تماماً جذب این جریان نشده‌اند و از میان آن‌ها تنها عده‌ای توانسته‌اند پا به این دایره بگذارند و از مقربان این جشنواره باشند. گرچه به نظر می‌رسد بخشی از این موضوع ناشی از رویکردهای این جشنواره باشد.

بحث بر سر کیفیت سینمای ایران همواره از موضوعات مورد توجه دو چهره اصلی این رویداد بوده است تا آنجا که ارتقای سطح کیفی سینما را در گرو جدی گرفته شدن وجه رسانه‌ای آن می‌خوانند و عنوان می‌کنند از افتخارات «عمار» این است که مرعوب جوسازی‌های فضاهای فرمی نشده و به بخش رسانه‌ای توجه زیادی داشته است.

زاویه آنها با برخی از فیلمسازان از همان جایی آغاز می‌شود که توجه کمتری به پیشرفت‌های کشور دارند و به انعکاس گسترده ضعف‌ها می‌پردازند بی آنکه در طول این سال‌ها بخشی از قدرت کشور را به تصویر کشیده باشند. به طوری که وحید جلیلی به صراحت در نشستی عنوان کرد: «هرچه کشور پیشرفت می‌کند انعکاس آن در سینمای ما کمتر است. قاتل‌ها، قاچاقچی‌ها، کارتن خواب‌ها، مفسدین، عرق خورها و… سهم خود را با موضع‌های گوناگون در سینمای ایران دارند اما جای دانشمندان بر پرده سینما ما خالی است در شرایطی که پژوهشگران و متخصصان ایرانی توانستند کشور را به افتخارات بزرگی برسانند همچنان تصویر آن‌ها در سینمای ما دیده نمی‌شود اما این حرکت در جشنواره «عمار» آغاز شده‌است.»

چهره‌هایی که از بستر «عمار» برخاستند

سال‌های ابتدایی این جشنواره به لحاظ تربیت نیرو اما پربارتر بوده است، محمدرضا خردمندان که بعدها فیلم سینمایی «بیست و یک روز بعد» و فصل یک و سه مجموعه تلویزیونی «از سرنوشت» را ساخت، زین‌العابدین تقی‌پور بازیگر «وضعیت زرد» و مجید رستگار کارگردانش، علی صدری نیا که مجری ادوار مختلف این رویداد بود و بعدها مستند «غیررسمی» را کارگردانی کرد، حسین دارابی کارگردان «مصلحت» و امیر داسارگر کارگردان «منطقه پرواز ممنوع» از جمله افرادی بودند که بستر ظهورشان «عمار» بود اما به همین میزان این جشنواره در سال‌های بعد از این مسیر فاصله گرفت و حالا چند سالی می‌شود که از این مقوله بازمانده است.

حامد بامروت نژاد اما نامی آشنا در مجموعه «عمار» است، او در سال‌های ابتدایی برگزاری این جشنواره مسئولیت دبیر اجرایی را برعهده داشت در سال‌های بعد اما با سیری صعودی به مقام مدیریت مدرسه عمار رسید و چندی بعدتر در کسوت تهیه‌کننده تولیدات جدی این مجموعه ظاهر شد؛ تهیه‌کننده آثاری همچون «هنگامه»، «وضعیت زرد»، «منطقه پرواز ممنوع» که اتفاقاً سه محصول عامی هستند که منبعث از جریان «عمار» محسوب می‌شوند، از میان همین آثار دومی به لطف شبکه توزیع «عمار» و البته پخش تیزرهای تبلیغاتی پرتکرارش از صداوسیما توانست به فروشی میلیاردی دست پیدا کند که اتفاقی ویژه در درجه اول برای «عمار» و در مرتبه بعدی برای مجموعه سینمای ایران بود.

اگر حتی یک بار پای صحبت‌های وحید جلیلی نشسته باشید حتماً کلماتی چون «سازمان تماشای گسترده»، «مخاطبان هدف» و… را از او شنیده‌اید، او معتقد است چالش اصلی سینمای ایران سازمان تولید نیست بلکه سازمان تماشاست؛ موضوعی که ناظر بر هدفی کلان است که «عمار» از ابتدا به دنبالش بود. همین هم شد. حالا آنچه نقطه عطفی در کارنامه‌اش به شمار می‌آید آشنا کردن شهروندان شهرهای فاقد سینما با مفهومی به نام «سینما» و قرار گرفتن محصولات فرهنگی سینمایی مطابق با رویکردهای این رویداد در سبد خانواده‌های کم برخوردار است.

«عمار» در قدم بعدی برای محقق شدن این هدف شبکه‌ای منسجم از افراد را فعال کرد تا اکران‌های مردمی را به عهده بگیرند. برخی از این اکران کننده‌های مردمی تنها با در اختیار داشتن یک لپ تاپ و البته فیلم‌های مورد تایید این رویداد به این شبکه پیوستند و در مکان‌های عمومی این آثار را به نمایش درآوردند. این موضوع ضمن رقم زدن تجربه تماشای دسته جمعی فیلم‌ها، بستری برای ورود آثار «عمار» به چرخه اقتصادی شد.

دو محصولی هم که توانستند از رهگذر این امر فروش خوبی را به دست بیاورند فیلم سینمایی «هنگامه» و «منطقه پرواز ممنوع» بودند. به تازگی نیز «منصور» ساخته سیاوش سرمدی به دست اکران کننده‌های مردمی عمار سپرده شده و تاکنون در همین شبکه توانسته فروشی بالغ بر صد میلیون تومان را رقم بزند.

حالا «عمار» در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره وارد مرحله «پیوست اقتصادی» شده است و به نظر می‌رسد با پیگیری جدی‌ترش می‌تواند اتفاقی نو در دل سینمای ایران را رقم بزند.

منبع: مهر

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.