دولتهای عربی منطقه با رفتن ترامپ و روی کارآمدن بایدن به این نتیجه رسیدهاند که نتیجه رابطه با غرب انزوا از دنیایی است که هر روز در آن قدرتهای شرقی وزن تعیین کننده تری پیدا میکنند. در این میان، عربستان سعودی بیش از پیش متضرر شده است؛ زیرا بدون توجه به سرنوشت قذافی و صدام با غرب و صهیونیستها هم پیمان شده. حکام عرب پس از هزینه میلیاردها دلار پول نفت خود در کارخانههای اسلحهسازی و نهادهای امنیتی غربی، متوجه شدهاند طرف مقابل بیشتر به دنبال منابع مالی است و هرگز احترام متقابلی وجود ندارد. در این بین یکی از دلایل واگرایی روابط ریاض از غرب پرونده یازده سپتامبر است که در دوران ترامپ بر اساس سیاستهای مالی ایالات متحده کمرنگ شد، اما با روی کار آمدن بایدن بار دیگر پای بنسلمان به صحنه قتل جمال خاشقچی باز و این شاهزاده سعودی به عنوان متهم اصلی یازدهم سپتامبر مطرح شد. در همین تاریخ برخی تحلیلگران این پیام را به ریاض فرستادند که افزایش بیشتر روابط ریاض-واشنگتن منجر به کودتا علیه حاکمیت آل سعود با حمایت آمریکا از کودتاگران خواهد شد. در این قضایا سعودیها جانب احتیاط را گرفتند و با سکوتی معنادار قدری فاصله شان را باآمریکاییها حفظ کردند.
به پیروی از این قضیه، دیگر دولتهای عرب به این نتیجه رسیدند که همپیمانی با غرب پایان خوشی ندارد و بیتوجهی به سرنوشت افرادی مانند معمر قذافی، حسنی مبارک، صدام حسین و یا عمر البشیر، موجب پیامدهای سنگینی برای آینده حکومت آنها خواهد شد، به همین خاطر رفتارشان را به گونه ای چیدند تا با بحران پنجه در پنجه نشوند. غفلت ریاض و همپیمانانش از رابطه دوستانه با جمهوری اسلامی ایران و شرکت در ائتلافهای ضدایرانی، اشتباهی راهبردی در معادلات سیاست خارجه محور عربی رقم زد. آنها به این نتیجه رسیدهاند امنیت و همزیستی و تجارت سالم در منطقه تنها از کانال ارتباطات سالم و روابط دوستانه با تهران اتفاق میافتد و هرگونه تکیه بر عوامل خارجی و قدرتهای غربی برای آنها تبعات بزرگی دارد و کمترین آنها رخنه برای کودتا و از هم پاشیدن دولتهای آنها از طرف سرویسهای اطلاعاتی غرب و آمریکاست.
عربستان وقتی به روابط ایران و همپیمانانش نگاه میکند، برایش واضح است تهران هرگز به دنبال رخنه و تخریب نیست. حتی گروه حماس که در اقدامی شتاب زده وارد تنشهای سوریه شد و مواضع سلبی و رادیکال اتخاذ کرد، از سوی ایران طرد نشد و در نتیجه با روشنگری و تفهیم حقیقتها به دامان مقاومت برگشت و به ترمیم روابطش با تهران همت گمارد. ایران اسلامی با وجود مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند، در پازل دولت-ملت مقتدرانه به عنوان قلب تپنده امنیت و ثبات منطقه خاورمیانه میدرخشد و بدیهی است رابطه ضعیف دولتهای عربی با وزنه امنیت منطقه، منجر به چپاول منابع راهبردی منطقه خواهد شد.
طی دهه گذشته اصلیترین دلیل گرایش اعراب به غرب هراس امنیتی آنها از تحولات منطقه و قدرتگیری ایران بوده است. اما امروز حکام کشورهای عرب، بیشتر از همیشه احساس خسران میکنند و سیاستگذاری برمبنای آن، به ضرر آنها تمام شده است. پس از رشد داد و ستدهای امنیتی بین عربستان و غرب، برخی از نخبگان آمریکایی مدعی آن شدند حتی بنسلمان نیز تحت تعلیم آنهاست و این یعنی عدم استقلال حاکمان عرب و خلأ پشتوانه محکم. این روزها روابط ایران، عربستان سعودی و امارات رو به بهبود دارد و خبرهای خوشی از رایزنیهای همگرایانه و نظم جدید منطقهای با محوریت امنیتساز ایران به گوش میرسد. سفرهای اخیر مقامات عمانی به تهران و برعکس، از بازگشت مسقط به میدان میانجیگریهای منطقهای برای تلطیف روابط نوید میدهد. جمهوری اسلامی باحسن نیت و توانمندی بالا به میدان آمده است و این دولتهای عرب هستند که باید تکلیف خودشان را برای بودن در حوزه امنیت جمعی یا ادامه راه خصمانه چند سال اخیر روشن کنند.
نظر شما