فرش دستباف، "پرچم دوم" ایران در جهان است؛ این جمله شاخص ترین جمله احمد کریمی اصفهانی یکی از فعّالان پیشکسوت در این حوزه و رییس اتحادیه تولید کنندگان و صادرکنندگان فرش ایران است.
سهم ناچیز فرش دستباف ایرانی در ارزآوری برای اقتصاد ملّی و گم شدن این مزیت طلایی و اَبَرمحصول ایرانی در میان دغدغه های متعدّد اقتصادی و تجاری کشور، ما را بر آن داشت که در این روزهای سرد زمستان با احمد کریمی اصفهانی گفتگو کنیم.
او از حدود ۶۰ سال پیش تا به امروز فراز و فرودهای هنر صنعت فرش ایرانی را از نزدیک درک کرده و امروز در نقطه ای قرار گرفته که معتقد است این تولید فاخر وطنی بیش از آن که از تحریم آسیب ببیند از بی توجهی دولتمردان، آسیب دیده و گره زدن زلف آن به میزان ارزآوری و نه ظرفیت بالای اشتغال زایی را مصداق زدن قفل و حتی قفلهایی دیگر بر قفل تحریم ناجوانمردانه آمریکا علیه هنر صنعت فرش ایرانی می داند. مشروح این گپ و گفت را بخوانید:
آقای کریمی اصفهانی! شما حدود ۶۰ سال در حوزه فرش فعالیّت داشته اید. مبتنی بر همین تجربه از جایگاه این "هنر صنعت" در ایران برایمان بگویید.
ایران، زادگاه فرش دستباف است و هنوز هم در دنیا فرش دستباف به نام ایران، سکّه خورده. دیگر کشورها بعدها و آرام آرام به سمت این هنر صنعت رفتند. اگر تمام موزه های جهان را بررسی کنید بالای ۹۰ درصد فرشهای دستباف موجود در این موزه ها، ایرانی است. چند سال پیش یکی از این فرشها را در آلمان به حراج گذاشتند که ۳۳ میلیون دلار فروش رفت و افتخاری بزرگ برای هنر صنعت فرش ایرانی رقم خورد. به تعبیر دیگر در جهان، فرش دستباف، پرچم دوم ایران بوده و هست. لازم به ذکر است که هیچ صنعتی نمی تواند به این اندازه اشتغال زا باشد. زمانی که ایران جمعیتی ۴۰ میلیون نفری داشت، حدود ۲ میلیون نفر به طور مستقیم در هنر صنعت فرش دستباف مشغول به کار بودند که با در نظر گرفتن میانگین ۴ نفر به ازای هر خانوار ۸ میلیون نفر از این محل امرار معاش می کردند. هر کدام از این مناطق و افراد متناسب با ذوق خود این هنر صنعت را دنبال می کردند لذا فرش ایرانی همواره در جهان از تنوّع بالای طرح و نقش برخوردار بوده است و دیگر کشورها به سمت برخی از این طرح و نقشها حرکت و آن را اجرا کرده اند. از دیرباز هر روستا، شهر و استانی نوعی طرح و نقش خاص خود را داشته است و در گذشته بالای ۸۵ درصد فرشهای ایرانی با کمترین دستمزد در روستاها تولید می شد و قالیبافی شغل اصلی مردم نبود بلکه کاری جنبی و جزئی از زندگی مردم برای تامین معاش در روستا بود و روستایی بعد از آن که همه کارهایش را از قبیل کشاورزی و دامداری را انجام می داد سراغ قالیبافی می رفت که این مساله باعث شده بود روستایی در روستا بماند ضمن اینکه قالیبافی و زنجیره مربوط به آن به دامداری و کشاورزی رونق داده بود.
نگاهی به روند ارزآوری فرش دستباف برای اقتصاد ایران نشان می دهد در این عرصه افولی تاریخی رخ داده و امروز این محصول که به تعبیر شما "پرچم دوم" ایران در جهان است، سهم ناچیزی در صادرات غیرنفتی ما دارد. چه شد که چنین افولی رخ داد؟
بله... زمانی که صادرات غیرنفتی کشور حدود ۵/۴ تا ۸/۴ میلیارد دلار بود ۲ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار از این حجم به صادرات فرش دستباف اختصاص داشت. با توجه به این سهم عظیم از صادرات غیرنفتی علی القاعده باید تمام همّ و غم دولتمردان نظام بر این قرار می گرفت که آن را حفظ کنند و ارتقاء دهند. در سال ۱۳۷۳ صادرات فرش ما به یک میلیارد و ۷۴۰ میلیون دلار رسید. از آن سال به بعد متاسفانه با قوانین خلق الساعه و برخی تحوّلات، این روند افول در ارزآوری شروع شد و از آن سال تاکنون این عدد به حداقل رسیده تا اینکه سال ۹۹ به کمترین میزان یعنی ۶۰ میلیون دلار رسید و اگر آمار ۱۰ ساله صادرات فرش دستباف در فاصله سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۹ را در نظر بگیریم میانگین این رقم کمتر از یک درصد صادرات غیرنفتی بوده است.
به این ترتیب وقتی سهم فرش دستباف تا این حد در ارزآوری کاهش پیدا کرده، طبیعی است که مسوولان ما در رتبه بندی تجاری و صادراتی کشور، توجه ویژه ای به این محصول نداشته باشند.
میزان توجه مسوولان و دولتمردان به فرش دستباف و جایگاه آن در رتبه بندی صادراتی تجاری کشور نباید بر مبنای میزان ارزآوری باشد. وقتی قرار است میزان ارزآوری مبنا باشد طبعا دولتمردان ما حق دارند که فرش دستباف اعتنا نکنند اما آن چه از نگاه دوستان مغفول مانده سهم بالای هنر صنعت فرش دستباف در اشتغالزایی است حال آنکه در تمام جهان این وجه اشتغال زایی بسیار مهم و ارزشمند است. حتی در کشورهایی مانند ترکیه که اصلا مهد فرش نبودند چند سال پیش آقای اردوغان شخصا اعلام کرد بنا داریم نهایت کمک را به فرش بافی داشته باشیم. همان جا به همه کشورهای تولید کننده فرش دستباف به ویژه ایران فراخوان داد هر طراح و بافنده ای که به ترکیه وارد شود تسهیلات ۳ درصدی می گیرد! این فراخوان باعث شد تعداد زیادی از طراحان و بافندگان ایرانی به سمت ترکیه جذب شوند و به خصوص طراحان ما در تبریز از این دعوت استقبال کردند. صادرات، لوکوموتیو تولید فرش است و هنر صنعت فرش از بدو عمر تا سال ۱۳۷۳ رونقی داشت چون فقط بنا نیست فرش نو صادر شود و حتی گاهی فرش نو را با فعل و انفعالاتی به فرش کهنه تبدیل و صادر می کنند. از آن زمان تاکنون فرش کهنه در جهان جایگاه خوبی دارد.
تقریبا اگر کسی تجربه داشت و می توانست از فرش دستبافش به خوبی محفاظت کند در نهایت این کالا صادراتی بود. یعنی نزدیک به ۱۰۰ درصد کالا را می شد صادر کردو اصل قوانین تسهیل کننده ای که بر این هنر صنعت حاکم می شد باید در حوزه صادرات می بود اما با حذف سند "واریزنامه" در ابتدای سال ۱۳۷۴ که در واقع تصدیقی برای صادرات بود و می شد برای واردات هم از آن استفاده کرد مشکلات این حوزه شروع شد. امروز گفته می شود برای ایجاد یک سغل نزدیک به ۳۰۰ میلیون تومان نیاز است و اگر این عدد را ضرب در ۲ میلیون شغل موجود در هنر صنعت فرش دستباف کنیم مبلغ کلانی به دست می آید و اگر دولت برای کالایی مانند فرش تعهد ارزی را ایجاد نکند، هزینه ای از جیبش نرفته بلکه درآمدی کلان برای نظام است اما مسوولان ما متاسفانه بی توجهی و مبتنی بر رتبه بندی ارزی با فرش رفتار می کنند همین امر این باعث شده مهاجرت از روستاها بسیار زیاد شود و آسیبهای بی شمار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ناشی از بیکار شدن بافندگان به کشور تحمیل شود. ما همواره به دولتمردان گوشزد می کنیم که فرشی که صادر شده شاید سالها بعد در کشور مقصد به فروش برسد پس نباید در فع تعهد ارزی این محصول مانند دیگر کالاها زمان تعیین کرد و مطالبه ارز از صادرکننده فرش بابت کالایی که هنوز فروش نرفته، درست نیست.
صادرکنندگان ما همچنین با موانعی مواجهند که اجازه مرجوع کردن کالا و یا انتقال به کشوری دیگر را نمی دهد. متاسفانه مسائلی که ما در مسیر صادرات فرش ایجاد می کنیم از طرف دیگر کشورها به عنوان یک فرصت بهره برداری می شود. از همان زمانی که ایران مانع مرجوع شدن کالا شد ترکیه اعلام کرد صادرکنندگان می توانند فرشهای مرجوعی را برای سرویس (رفوگری، شست و شو، حمل و نقل و...) به این کشور بیاورند و از قبل همین کار سالیانه حدود ۱۵۰ میلیون دلار درآمد برای خود خلق کرد. چرا نباید خودمان این کار را اجازه دهیم؟! در سه سال گذشته حداقل ۳۰۰ نامه از اتحادیه به مسوولان صادر شده اما متاسفانه گوش شنوایی نیست و مسائل دست و پاگیر، رغبت تولید کنندگان و صادرکنندگان را به شدت کاهش داده است. واقعیت این است که وقتی کسی را از مسیرش خارجی می کنید برگشتش به آن مسیر امکانپذیر نیست و امروز در بسیاری از روستاهای ما دیگر فرهنگ قالیبافی آرام آرام از بین رفته است.
در خصوص خروج و کشور مقصد طراحان و بافندگان فرش دستباف طی سالهای اخیر آیا آمار دقیقی در اختیار دارید؟
نه... آمار این خروج معلوم نیست اما من شخصا از مهاجرت ۴۰ نفر از بهترین بافندگان و طراحان ایرانی به ترکیه اطلاع دارم و اخیرا دیگر پیگیر این خروج نبوده ام. برخی هم البته هم به دلیل معضلاتی که برای صادرکنندگان ایجاد شد به افغانستان رفتند تا مشکلاتی در خصوص تامین کارگر داشتیم مرتفع شود. برخی هم به هند رفتند. واقعیت این است که این تجارب ارزنده توانسته به فرشبافی این کشورها رونق بدهد و دولتهای مقصد هم نهایت همراهی را داشته اند. اخیرا هم که بحث انتقال مرکز ملی فرش به میراث فرهنگی مطرح شده که با این انتقال ما نگران هستیم تولید، اشتغال و صادرات فرش بیش از این آسیب ببیند و حوزه بازرگانی این محصول به شدّت شکننده شود.
در حال حاضر فرش دستباف ایرانی به کدام کشورها صادر می شود و تحریم آمریکا از سه سال پیش تاکنون چقدر در مانع تراشی برای صادرات این محصول نقش داشته است؟
زمانی عمده فرش ما به اروپا و آمریکا صادر می شد و امروز عمده صادرات ما به آلمان و ژاپن است. متاسفانه آمریکا علیرغم پیمانهای بین المللی با تحریم فرش ایران در واقع به یک ملت ملتها آسیب زد و علیه مردم ایران اقدام کرد. البته دور زدن تحریم آمریکا از طریق کشور ثالث بسیار آسان بود و ما نباید اعتنای زیادی به آن می کردیم. به عقیده من ۸۰ درصد موانع موجود در مسیر فرش، داخلی و ۲۰ درصدش به تحریمهای خارجی مربوط است. قطعا آمریکا اشتباه بزرگی کرد چون به خوبی می دانست با تحریم فرش، جمعیت زیادی از ملت ایران را به لحاظ اشتغال با مشکل مواجه می کند اما اشتباه بزرگ تر را ما خودمان در داخل انجام دادیم چون مسوولان با بی توجهی به فرش دستباف قفل تحریم را دو قفله و چند قفله کردند! ما اگر قفلهای داخل را باز می کردیم می توانستیم قفل آمریکا را هم خنثی کنیم.
بر اساس آخرین آمار، سهم ایران در صادرات جهانی فرش دستباف از حدود ۴ سال پیش تاکنون از ۵۱ درصد به ۹/۷ درصد کاهش یافته است. کدام کشورها در این حوزه رقیب ایران هستند و برای افزایش این سهم چه باید کرد؟
ما امروز رقبای ریز و درشت زیادی در فرش داریم. مثلا هند رقیب بزرگ ماست. پاکستان و افغانستان هم رقیب مان هستند. امروز جهان به دهکده ای تبدیل شده و به مدد فضای مجازی و پیشرفتهای دیگر به راحتی انواع نقشها، طرحها، نوع بافت و... را به آسانی می گیرند. برخی کشورها مانند چین زمانی رقیب ما بودند اما دیگر فعالیت در حوزه فرش برایش نمی صرفد چون کشوری صنعتی است و در حوزه فرش تقریبا به افول نزدیک شده است. من معتقدم تا وقتی مشکل اشتغال داریم باید به فرش اهمیت بدهیم. چندین بار هم به وابسته های اقتصادی در امور خارجه گفته ام که بسیاری از کالاهای ما در کشورهای مختلف هنوز شناخته شده نیست. هر چند تنوع زیرانداز در جهان زیاد و در مجموع تولید و تجارت فرش در جهان کم شده اما باید کالاهای ما به خوبی معرفی شود و کشورهایی هستند که هنوز فرش ما را نمی شناسند و باید وابسته های اقتصادی در وزارت خارجه این کار را انجام دهند تا معرفی کالاها با هدف صادرات انجام شود.
انتهای پیام
نظر شما