مسئله زن در جامعه امروز بهگونهای از لوازم ذاتی کارآمدی نظام محسوب میشود و به شاخصهای توانمندی نظام اسلامی گره خورده است. بررسی برخی مسائل مانند حضور اجتماعی زنان در جامعه از مهمترین مسائلی است که از نگاه فقهی کمتر بدان پرداخته شده است. بنابراین برای نیفتادن در دام فمنیسم باید به این مسئله به صورت جدی نگریست؛ ابعادش را باز کرده و برای فضای فکری و فرهنگی جامعه تشریح و برای شناخت دقیق و واقعی مسئله، تضاربآرا کرد. با توجه به پیچیدگیهای درون فقهی پیرامون مسئله زن، سراغ حجتالاسلام سیدعباس نبوی، رئیس مؤسسه تمدن و توسعه اسلامی رفتیم و با عنایت به اینکه ایشان به درجه اجتهاد رسیدهاند از منظر فقهی حد و مرز و اطلاق و عدم اطلاق برخی مسائل مربوط به حوزه زن و خانواده را بررسی نمودیم.
اگر بخواهیم نگاه کلان به مسئله زن داشته باشیم آیا میتوانیم بگوییم رویکرد فقهی به مسئله زن دچار تحول شده است؟ چرا که در بسیاری از مسائل در مباحث اجتهادی و فقهی، تغییراتی را میبینیم که با توجه به مقتضیات زمان اتفاق افتاده است. آیا در نگاه دین نسبت به وظایف اجتماعی زن، این مسئله دیده میشود؟
الان در شرایطی هستیم که در حوزه زن و خانواده، سه دسته مسئله داریم. این مسائل در واقع در بطن و عمق خود از هم جدا هستند اما در فضای اجتماعی و رسانهای معمولاً با هم خیلی مخلوط میشوند. دسته اول یک نوع بیقاعدگی و لجام گسیختگی در مسائل حیاتی فردی و اجتماعی مردان و زنان است که در دنیای غرب اتفاق افتاده است. آثار و آوار و ترکشها و ثمرات این مسائل دارد به ما میخورد. دسته دوم مربوط به مسائلی است که در جنبه عدالتخواهانه انقلاب اسلامی نهفته است. این حرکت از زنان جامعه ما آغاز میشود و درجهان مورد توجه و ارزیابی قرار میگیرد که بالاخره دستاورد نهایی این حرکت عدالتخواهانه و ارزشهای عدالتجویانه برای زنان چیست؟ دسته سوم مسائل سنتی تاریخی ماست که قدما و متأخرین در مسائل فقاهتی، تفسیری و روایی ما استنباطاتی داشتهاند و اینها تبدیل به احکام شرعی شده است. شرایط این احکام شرعی هم طوری است که پس از دوره امامت و زعامت معصومین(ع) و از دوران غیبت صغری، برای زنان جامعه مورد سؤال بوده است. اما پاسخ این بوده که استنباط شرعی و استنباط از منابع دینی، ما را به این نتایج میرساند و این فتواها را به ما میدهد. اما باید گفت بسیاری از اطلاقاتی که بزرگان از روایات استنباط کردهاند اطلاقات تام و کامل نیست و محل تأمل جدی بوده است، اما به هرحال تمسک به اطلاق کردهاند و با توجه به اینکه نیمی یا بیش از نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل میدهند حقیقتاً برای بسیاری از بانوان سؤال است.
برنامه فقه برای حضور اجتماعی زنان در جامعه چیست؟ وقتی دقیق میشویم برخی قیودی را میبینیم که سبب میشود نقشآفرینی زن در جامعه کمرنگ شود؛ خب خیلی از خانمها هستند که تمایل دارند از اهداف انقلاب اسلامی دفاع کنند – نه اینکه الزاماً شغل داشته باشند- نقشآفرینی کنند و مسئولیت اجتماعیشان را به نحو احسن انجام دهند ولی حدود و ثغور فعالیت اجتماعی زن کجاست؟
ابتدا باید تکلیف سه دسته ذکر شده را مشخص کرد. در قسمت اول، روشن است که ما به هیچ وجه نباید جوزده و مقهور فضای بینالمللی باشیم. در مسائل مربوط به حقوق زنان، مردان و خانواده و کودک، آنها برای خودشان منطق فرمی و ظاهری را در تجدد در پیش گرفتهاند. انسان را تبدیل به همان غرایز و خواستهها و ظواهرش نموده و بحث بسیاری از مسائل را به عنوان مسائل شخصی از محدوده خودشان خارج کردهاند، ثمره آن هم این است که میبینیم؛ خانوادههای از هم پاشیده، زندگیهای متزلزل و بحرانی. اروپا امروز نمیتواند بجنگد؛ چون فرزند ندارد، جوان ندارد. بخش زیادی از همین نسل فعلی هم تا سال۲۰۵۰ منقرض میشوند و مسلمانان بخش عظیمی را در اروپا شکل خواهند داد. آمریکاییها جدیتر بودهاند و توانستهاند نسل خود را بازپروری کنند و نظام شهروندی و Citizen آمریکایی را قوی نگه دارند. اما به هر حال خروجی ارزشی دنیای غرب همین است که داریم میبینیم. البته در کنارش رشد فناوری و ثروت اتفاق افتاده است.
دسته ناچیزی از مردم در کشور ما که دچار نوعی غربزدگی افراطی هستند و آرزویشان ضمیمه بودن و پیوند به جامعه غربی است، باید فکر دیگری برای خود کنند. آنها در فضای ایران با این پیشینه تاریخی نمیتوانند کار خاصی را شکل دهند. بخشی از مهاجرتهای ما به این دلیل است که میخواهند بروند آن طرف را تجربه کنند. بسیاری پشیمان میشوند و میفهمند زندگی به معنای حقیقت و واقعیت کلمه اصلاً در آنجا وجود ندارد.
بخش دوم بسیار مهم است. در این ۴۳ سال پس از پیروزی انقلاب، زنانی که پیش از انقلاب و دوره رضاخانی را درک کردهاند ممکن است توقعشان خیلی زیاد نباشد اما زنان متولد شده پس از پیروزی انقلاب به طور کلی منطق عدالتخواهانه و عدالتجویانهای را دنبال میکنند. ما باید این منطق را بهعنوان
منطق ذاتی و پایه انقلاب مورد توجه قرار دهیم. دو فضای راهبردی هم داریم که بهصراحت بر این مسئله تأکید و تصریح کردند؛ یکی حضرت امام(ره) که وعدهها و توصیههایی کردند، یکی هم رهبر معظم انقلاب که حتی به صراحت بیان نمودند زنان همیشه مظلوم بودهاند و انقلاب باید برای آنها فکری کند.
بحث سوم، روشنفکران صادق و غیروابسته که اصیل هستند در طول ۱۰۰ سال اخیر سعی کردهاند مباحث مختلفی را مطرح کنند و مسائل را نقد میکنند. بنده زیاد میبینم اعتراض میکنند که فقه سنتی ما خوانش مردسالاری دارد. من با این نظرشان مخالف نیستم. البته به آن غلظتی که آنها میگویند قبول ندارم. اما در اصل و کلیت مسئله با آن مخالف نیستم. وقتی مطالب را بهصورت فقاهتی بررسی میکنم احساس میکنم در کنه تلاش فقاهتی بسیاری از فقهای سنتی و قدیمی ما نوعی توجه به اینکه «مردان اصولاً شاخص تعریفکننده زنان هستند» وجود داشته است. غیر از مرحوم شیخ طوسی و ابن جنید اسکافی که این دو بزرگوار را جدا میکنم (من خیلی با ابن جنید در مباحث فقاهتی همراهی ندارم). حضرت آیتالله خامنهای در یکی از درسهای فقهشان گفتند: من در ابتدای غیبت صغری همراهی رأی ابن جنید را برای شکلگیری اجماع لازم میدانم. اگر ابن جنید با مسئلهای مخالفت کرده است اجماع شکل نمیگیرد. البتهایشان گفتند این مطلب را از مرحوم آقای بروجردی هم شنیدیم که گفتند ماجرای ابنجنید را نباید ساده بگیریم. بسیاری از فقها در خراسان با ابنجنید سازگار نبودند اما شیخ مفید را که کسی نمیتواند زیر سؤال ببرد. شیخ مفید کتاب معروف «احکام النساء» را دارد که بحث بسیار مهمی است. مسئله زن در جامعه امروز بهگونهای از لوازم ذاتی کارآمدی نظام محسوب میشود و به شاخص توانمندی نظام اسلامی گره خورده است. ایشان در ابتدای مباحث کتاب در پاسخ به سؤال خانمها بهصراحت این مسئله را بیان میکند که من میخواهم در این کتاب نشان دهم در اسلام و شریعت حقه شیعه اثنیعشری میان زنان و مردان فرقی نیست الا در بخشی از تمایزات که احکام آنها را جدا کرده است و ایشان تمایزات را بیان میکند که بخشی از آنها به نفع زنان است و بخشی تکلیف بر زنان؛ بخشی به نفع مردان است و بخشی تکلیف بر مردان.
در زمینههای اجتماعی چگونه است؟ آیا در مسئله اذن شوهر برای خروج از خانه برای تأمین لوازم ضروری زندگی نیز اختلاف فتاوا وجود دارد؟
در روایاتی که در زمینه اجازه خروج زن از خانه شوهر است میبینیم اصل روایت از اهل سنت بیان شده و به نوعی در طریق شیعه هم آمده و راویان ما هم آوردهاند. من نمیخواهم سنداً وارد این بحث شوم اما در آن روایت تعبیر شده که همسر خانمی به مسافرت رفت و شوهر با این خانم شرط کرد و تذکر داد از خانه خارج نشو تا من برگردم. در این ایام پدر خانم مریض شد و ایشان خدمت پیامبر(ص) پیغام میفرستاد بلکه اجازه بگیرد به پدرش سر بزند. منتها پیامبر(ص) فرمودند به همان شرطی که شوهرت گذاشته وفادار باش. خلاصه از خانه خارج نشد تا زمانی که پدرش فوت کرد و او را دفن کردند و بعد شوهرش آمد و برای مراسم فاتحهخوانی و.. رفت. پیامبر(ص) خطاب به آن بانو فرمود: خداوند برکت و رحمت برای پدرت فرستاد، تو کار بسیار مهم و بزرگی کردی.
ذکر این روایت در دلالت اینکه این روایت بیان کند زن مطلقاً بای وجه به هر منظوری بخواهد از خانه خارج شود باید حتماً از شوهرش اجازه بگیرد محل تأمل جدی در بحث فقاهتی است. ما خیلی از جهات را باید اینجا نادیده بگیریم، به تعبیر مرحوم آقای بروجردی که میگفتند چشمانمان را نمیتوانیم روی ابعاد مختلف یک روایت ببندیم. خدا رحمت کند مرحوم آقای میرزا جواد آقای تبریزی همیشه میگفتند در جزئیات روایات دقت کنید. ما این را بهعنوان امر اجمالی و فیالجمله میدانیم که در دوران قدیم برای استفاده از فرصتهایی مثل نظافت، استحمام و... حتماً بهصورت محلی بوده که میرفتند استفاده میکردند. فرض اینکه این روایات معنایش این باشد این زن مطلقاً یک قدم هم از داخل خانه برندارد فرض بسیار بسیار عجیبی است. لازمه آن این است باید فرزندانی باشند که لوازم خانه را تهیه کرده باشند. باید لوازم نظافت و تنظیف در خانه موجود باشد. خیلی چیزها باید موجود باشد که این زن مطلقاً از در این خانه بیرون نرود.
در حالی که بزرگانی که نقد کردند و این اواخر حضرت آیت الله خامنهای هم فتوا دادهاند در لوازم ضروریه نمیشود چنین فرضی را قرار داد. در امور ضروری که امور طبیعی حیات یک نفر است نمیتوانیم این مسئله را نادیده بگیریم.
آیا فعالیت اجتماعی و حضور اجتماعی زن در جامعه هم جزو ضروریات محسوب میشود؟
آنچه مربوط به تطبیق آیات و روایات با دورههای مختلف است را امام(ره) با عنوان «فقهالزمان» مطرح کرده است. یک دورهای جامعه کوچک است و شهر مدینهای را داریم که کل افرادش درنهایت ۵۰-۴۰ هزار نفر بودهاند، محیطی که اندازه یک روستای بزرگ ما و یک بخش به حساب میآید، حتی یک شهر هم به حساب نمیآید. خب در چنان جامعهای میشود نحوه حضور بیرون از خانه را در محدودهای تصویر کرد. اما در موقعیتی جامعه کاملاً متحول میشود، ضروریات نیز در دوره خودش تغییر پیدا میکند. مگر امروز میشود دختری را بیسواد نگه داشت؟ مگر امروز میشود دختری را از تواناییها و قابلیتهای درست و واقعی محروم کرد؟ الان فرض کنید پدری بگوید من دوست ندارم همسرم و فرزندانم مطلقاً از هیچ کدام از وسایل جدید استفاده کنند. نه از کامپیوتر نه از موبایل، یک معلم سر خانهای هم میآورم برای معارف اصلی و ملزومات خواندن و نوشتن را تأمین کند. آیا چنین حقی دارد؟ آیا یک مرد میتواند چنین تصمیمی را برای همه بگیرد؟ اگر بهاصطلاح عامیانه افتاد و مرد، افراد خانوادهاش با قابلیتهای بسیارکم چه باید بکنند؟
پس بر اساس تحول دوره، تعریف هم تغییر پیدا میکند. اینکه در روایات توصیه زیادی کردهاند به اینکه مراقب زنانتان باشید، آسیب نبینند، یا امیرالمؤمنین(ع) به شخصی که آمد و توصیه خواست نحوه حضور همسرش در فضای جامعه چگونه باشد فرمود: اگر توانستی کاری کنی که هیچ کس او را نبیند و او هم هیچ کس را نبیند این کار را بکن؛ خود این روایت بر اینکه یک امر ایجابی معینی باشد دلالت ندارد. شاید حضرت میخواست اینطور بفرماید البته اگر بشود انسان از همه منقطع شود سلامت تام و طاهر خاصی را در روح و باطن حفظ کند خیلی خوب است؛ ولی نمیشود. اگر توانستی این کار را بکن به این معنا که نخواهی توانست و شدنی نیست.
بنابراین در مقتضای آن چیزی که ما امروز به آن احتیاج داریم باید ببینیم لوازم طبیعی و ضروری و منطقی حیات اجتماعی ما چیست، هم خانمها باید در این لوازم توانایی داشته باشند و هم آقایان. نه خانمها حق دارند آقایان را از این نوع لوازم محدود کنند (چون امروز روندهای معکوس هم آغاز شده است) نه آقایان حق دارند خانمها را در این قسمت محدود کنند. آقایان میتوانند بگویند من میخواهم حقوق همسری و متعارف زندگیام، لطمه نبیند. این مسئله مقتضای عقد زوجیت است و روی آن مناقشهای نیست.
اما اینکه این مسئله را تسری بدهیم به اینکه برای لوازم ذاتی رشد و تواناییهای زنان محدودیت ایجاد کنند، محل ایراد است. بنابراین بنده با توجه به اینکه در بسیاری از مسائل فقهی مقلد نیستم و تقلید نمیکنم این نکات را عرض میکنم و البته این حرف و رأیی که بیان میکنم نباید دستاویز دیگران شود.
نظر شما