اصلاح و بازنگری هدفمند کتابهای درسی دانشآموزان موضوعی است که بارها مورد تأکید مسئولان آموزشی قرار گرفته است، با این حال هر ساله شاهد تغییراتی در کتابهای درسی هستیم که به باور کارشناسان آموزشی بیشتر آنها به لحاظ فنی و مفهومی دچار اشکال هستند. یعنی مفاهیمشان گویایی لازم را برای دانشآموزان ندارند، آنها را نقاد و تحلیلگر بار نمیآورند، کاربردی نیستند و... .
ارتباط با سوداگران آموزشی دکتر هامون سبطی، دبیر کارگروه آموزشی سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت در این خصوص به قدس میگوید: در تألیف کتب درسی با مفسده مواجه هستیم. در واقع میان برخی مؤلفان کتابهای درسی با سوداگران آموزشی ارتباط نامتعارفی وجود دارد بهطوری که وقتی کتابهای جدید دوره متوسطه دوم منتشر شدند دو روز بعد کتابهای کمک آموزشی آنها هم انتشار یافت و حتی در بازار کتاب تهران شایعه شد یکی از ناشران به اشتباه کتابهای کمک آموزشی آنها را پخش کرده است؛ اما وقتی متوجه شد آموزش و پرورش هنوز کتابهای آموزشی را روی سایتش قرار نداده، کتابها را از پخشکنندهها پس گرفت و بعد از دو روز تا یک هفته کتابهایش منتشر شدند که این اتفاق به وضوح نشان میدهد ارتباطی بینشان وجود داشته است. وی از بیاطلاعی مسئولان دفتر تألیف سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی از تخلف و مفسده یاد شده خبر میدهد و میگوید: در بررسیهای دفتر انجمن ناشران جوان به یقین رسیدیم مسئولان دفتر تألیف در این زمینه اطلاعی نداشتند اما مؤلفانی که انتخاب کرده بودند در ارتباط مستقیم با چند سوداگر آموزشی بودند که در صدا و سیما هم بسیار فعالیت دارند و به این شکل با استفاده از رانت اطلاعاتی و بدهبستانهای مالی که صورت میگیرد از تألیف کتابهای درسی سوءاستفاده حداکثری نموده و بازار کتابهای کمک آموزشی را از آن خودشان میکنند.
تأثیر مؤلف بیاخلاق دبیر کارگروه آموزشی سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت میگوید: وقتی مؤلف کتاب درسی فاقد اخلاق انسانی و اسلامی باشد و خود را در جایگاه رسالت ملی نبیند در تألیف کتاب درسی احساس مسئولیت نمیکند و جدیت کافی به خرج نمیدهد؛ ما بهوضوح این موضوع را در برخی از کتابها مثل کتابهای فیزیک نظام جدید مشاهده میکنیم که بسیاری از صفحات آنها کپی پِیست از کتابهای خارجی است. در واقع فقط حروفچینی اتفاق افتاده و هیچ نگارش و تألیفی صورت نگرفته با این تفاوت که در همان کتابهای لاتین یک خط فکری و محوریت آموزشی حفظ شده اما در اینجا به علت انتخاب بریده بریده و ترجمه آنها یک محوریت و خط فکری وجود ندارد. بنابراین تا تیمی که این مفسده در آن بروز کرده اصلاح نشود و تواناترین و چشم و دل سیرترین افراد به لحاظ مالی و دارای ارزشهای انسانی و اسلامی جایگزین آنها نشود کتابهای درسی ما آنچنان که شایسته است اصلاح نخواهند شد. وی ادامه میدهد: وقتی سازمان پژوهش هر سال کتابهای درسی را تغییر میدهد این موضوع موجب میشود دانشآموز پایه مثلاً دهم وقتی به پایه یازدهم میرسد، نتواند از کتاب خواهر یا برادرش که اقدام به خرید کتاب پایه یازدهم از یک ناشر کرده، استفاده کند چون محتوایش تغییر کرده است. یا دانشآموز پشت کنکوری هر سال باید کتابهای جدید بخرد. بنابراین میتوان گفت تغییرات هرساله کتابهای درسی موجب شده تجارت بزرگی برای ناشران آموزشی بهوجود بیاید؛ اما این وسط ناشران مقصر اصلی نیستند بلکه تقصیر متوجه دفتر تألیف سازمان پژوهش است. البته دو سه ناشر بزرگ هم که ارتباط اطلاعاتی و مالی با این دفتر دارند در این ماجرا بیتقصیر نیستند.
شیفته نظام آموزشی کشورهای دیگر شدهایم وی با اشاره به اینکه ایران با پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی خود باید در تولید کتابهای درسی از شیوههای بومی استفاده کند، میافزاید: این همه مرعوب کشورهای اسکاندیناوی بودن و برای اثبات وجود خود از کشورهایی مانند فنلاند و یا سوئد مثال زدن، نشانه ناکارآمدی و ناتوانی در تهیه کتابها و برنامه درسی است. البته این بدان معنی نیست از تجربههای موفق آنها استفاده نکنیم اما کپیبرداری از کتابها و روشهای آنها خیانت به نظام آموزشی ما محسوب میشود. وی در پاسخ به این پرسش که چه مصداقی وجود دارد که دفتر تألیف سازمان پژوهش در تألیف کتابهای آموزشی از روشهای کشورهای اسکاندیناوی استفاده میکند، میگوید: کتابهای درسی نظام جدید ما در مقایسه با گذشته بهشدت لاغر و کم حجم شدهاند یعنی یک سوم کتابهای قدیم هستند و این مصداق خوبی برای این موضوع است. این اتفاق بیدلیل نیست. در نظامهای بازآموزشی، کتاب درسی فقط یک بخش از آموزش دانشآموزان را تشکیل میدهد و بخشهای دیگر به خود مدرسه و امکاناتی که مدرسه و شهر برای آموختن، پژوهش و تجربه کردن و... در اختیار دانشآموز قرار میدهند برمیگردد اما در ایران چنین شرایطی وجود ندارد؛ فقط تعداد کمی از مدارس کشور که به مدارس خاص مشهور هستند چنین امکانات و شرایطی دارند اما بیش از 10هزار مدرسه در کشور به لحاظ فیزیکی فاقد استحکام هستند و از نظر آموزشی و پرسنلی بسیار زیر فشار قرار دارند. در بسیاری از مناطق مثل لرستان، سیستان و بلوچستان و حتی مازندران، بچهها مجبورند فقط در یک رشته تحصیل کنند چون معلم متخصص کافی برای تدریس رشتههایی مانند ریاضی و تجربی وجود ندارد.
نظر شما