تحولات منطقه

در برهه‌هایی از تاریخ پس از انقلاب دولت‌های مستقر در ایران با خوش‌بینی سیاست خارجه کشورهای اروپایی را از سیاست خارجه آمریکا مستقل قلمداد کرده و در عرصه ارتباطات دیپلماتیک، به‌دنبال تحقق استراتژی اروپای منهای آمریکا بودند.

پادوی سیاسی آمریکا را جدی نگیریم
زمان مطالعه: ۹ دقیقه
در چهار دهه گذشته، تعاملات میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای اروپایی در بسیاری از موارد تحت‌تاثیر سلطه آمریکا بر این کشورها قرار داشته است، در نتیجه این سلطه فکری_سیاسی رویکرد کشورهای اروپایی در مقابل ایران آن‌گونه که باید مستقل نبوده و در بزنگاه‌های مهم تاریخی و دیپلماتیک میان ایران و اتحادیه اروپا کشورهای عضو این قاره به جای اعمال سیاست‌های خود تنها مجری فرامین آمریکا در رابطه با ایران بوده‌اند. با وجود این، در برهه‌هایی از تاریخ پس از انقلاب دولت‌های مستقر در ایران با خوش‌بینی سیاست خارجه کشورهای اروپایی را از سیاست خارجه آمریکا مستقل قلمداد کرده و در عرصه ارتباطات دیپلماتیک، به‌دنبال تحقق استراتژی اروپای منهای آمریکا بودند، این استراتژی برای نخستین‌بار در دولت هاشمی مورد آزمایش قرار گرفت و بعد از هاشمی نیز خاتمی و روحانی هرکدام در دولت‌های خود به نحوی به‌دنبال پیاده‌سازی استراتژی اروپای منهای آمریکا در عرصه سیاست خارجه بودند، بررسی تجربه تاریخی عملکرد دولت‌های فوق در این رابطه بار دیگر گزاره وابستگی کشورهای اروپایی به آمریکا در مواجهه با ایران را ثابت می‌کند، وابستگی‌ای که از تجربه گفت‌وگوهای انتقادی دولت هاشمی تا تجربه برجام دولت روحانی استراتژی اروپای منهای آمریکا دولت‌های وقت ایران را به بن‌بست کشاند، اما با وجود این تجربه‌های تاریخی هنوز هم برخی دیپلمات‌های پیشین اصلاح‌طلب معتقدند می‌شود از استراتژی اروپای منهای آمریکا در عرصه سیاست خارجه بهره برد، در همین رابطه حسین موسویان، سفیر پیشین ایران در آلمان طی سال‌های ۶۸ تا ۷۶ و از اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در دولت خاتمی در مصاحبه‌ای که اخیرا داشته است، ضمن بازخوانی وقایع دهه ۷۰ بار دیگر از طرح استراتژی اروپای منهای آمریکا دفاع کرده و اتخاذ چنین راهبردی را در دهه ۷۰ تصمیم حاکمیت دانست.
  موسویان در این مصاحبه در بخشی از پاسخ خود به سوالی مبنی‌بر اینکه اگر تجربه روابط ایران و آلمان در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را جدی بگیریم، آیا موانع جدی برای بازگشت به این دوران برطرف شده است؟ به نوعی بار دیگر میان اروپا و آمریکا تفکیک قائل می‌شود و می‌گوید ایران همزمان برای رفع خصومت‌ها با جهان غرب باید یک برنامه ویژه طراحی کند که شامل دو اقدام موازی باشد: توسعه روابط با اروپا و به موازات آن کاهش تشنج و خصومت با آمریکا با هدف اعتبارسنجی ایده تعمیق ارتباطات ایران و اروپا فارغ از کیفیت روابط با آمریکا، به ارزیابی تاریخچه روابط کشورمان با کشورهای اروپایی پرداخته‌ایم. روابطی که در دهه‌های گذشته، پستی و بلندی‌های بسیاری را تجربه کرده است. شاید بتوان جدی‌ترین سطح تعامل برقرارشده میان ایران و کشورهای عضو در اتحادیه اروپا را ماه‌های ابتدایی بعد از امضای برجام دانست. تعاملاتی که البته با خروج آمریکا از برجام، با وجود تعهدهای ریز و درشتی که شرکت‌های مطرح و صاحب‌نامی همچون ایرباس، توتال و سیتروئن به ایران داده بودند، با سرعتی غیرقابل باور به دوران پیش از امضای برجام بازگشت. در ادامه، ارزیابی «فرهیختگان» از تاریخچه تلاش‌ها برای برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با اروپا منهای آمریکا را می‌خوانید.

  چک برگشتی اروپا در سعدآباد

مذاکره با اروپا با توجه به تجربه تاریخی مذاکرات سعدآباد و پاریس یک هندوانه در بسته محسوب نمی‌شود. مهر سال ۱۳۸۲ تیم مذاکره‌کننده ایرانی به سرپرستی حسن روحانی، دبیر وقت شورای‌عالی امنیت ملی در کاخ سعدآباد تهران در مقابل وزرای خارجه تروئیکای اروپایی به مذاکره نشست تا در غیاب آمریکا پرونده هسته‌ای ایران را مختومه اعلام کند. در بیانیه‌ای که در پایان مذاکرات سعدآباد قرائت شد، ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تاسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نظنر را در راستای راستی‌آزمایی و اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران، به‌صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد. درمقابل انگلیس و فرانسه نیز متعهد شدند از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند. یک سال بعد از مذاکرات سعدآباد در آبان ۸۳ مذاکرات پاریس به‌نوعی تکمله مذاکرات سعد آباد و بروکسل محسوب می‌شد.
 ایران در توافق پاریس متعهد شد؛ اولا به همکاری کامل و شفاف با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ادامه دهد، ثانیا پروتکل الحاقی را ادامه دهد که تا آن زمان به‌صورت داوطلبانه اجرا می‌کرد، ثالثا تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای را ادامه دهد که پیش از این به‌صورت داوطلبانه اجرا می‌کرد و این تعلیق را تا تمامی فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهم‌بندی و راه‌اندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیت‌های مربوط به جداسازی پلوتونیوم گسترش دهد و رابعا این تعلیق باید مورد راستی‌آزمایی و به تایید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم می‌رسید. درمقابل سه کشور اروپایی متعهد شدند؛ اولا حقوق ایران تحت NPT را به‌رسمیت بشناسند، ثانیا از گزارش مدیرکل آژانس در شورای حکام حمایت و از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کنند و ثالثا پس از راستی‌آزمایی آژانس برای عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی تلاش کنند.
روحانی درعین‌حال یک امتیاز دیگر هم از اروپایی‌ها می‌خواست، درصورت عمل به توافق پاریس از سوی ایران، اتحادیه اروپا از پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی حمایت کند و ایران به‌عنوان عضو ناظر وارد آن پیوند شود.
مطابق آنچه محمد قوچانی در نشریه آگاهی نو به نقل از روحانی روایت کرده آمده است: «در مرداد سال ۸۴ دوماه پس از درخواست مهلت اروپا درحالی‌که ایران داوطلبانه ‌غنی‌سازی هسته‌ای خود را به تعلیق درآورده بود، اروپایی‌ها به ایران اعلام کردند ما حاضر به انجام توافق نیستیم.» روحانی در قبال دلیل این بدعهدی از پیام انگلیسی‌ها به‌عنوان سخنگوی اروپا سخن به‌میان می‌آورد و می‌گوید: «پیام انگلیسی‌ها به‌عنوان سخنگوی اروپایی‌ها دو نکته محوری داشت؛ اول با انتخاب محمود احمدی‌نژاد ما نمی‌دانیم رئیس‌جمهور آینده ایران تا چه اندازه به توافقی که ما با سیدمحمدخاتمی و حسن روحانی منعقد کرده‌ایم، متعهد باشد. دوم تا زمانی که آمریکا با توافق همراه نباشد و آن را تایید نکند، ما اروپایی‌ها قدرت تضمین آینده این توافق را نداریم.»
فروردین سال ۸۴ زمانی که مذاکرات با اروپایی‌ها در سنگ‌اندازی‌های آمریکا با چالش مواجه شده بود، محمدجواد ظریف -که آن موقع به‌عنوان نماینده شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات حاضر بود- برای مذاکره با مدیران سیاسی سه کشور اروپایی و معاون اتحادیه اروپا با یک بسته پیشنهادی عازم لندن می‌شود. در این مذاکرات اما جان ساورز، مدیر سیاسی وقت وزارت خارجه انگلستان نقش بد بازی را برعهده می‌گیرد. او که بعدها ریاست MI۶ را برعهده می‌گیرد در این دور از مذاکرات آلمان و فرانسه را تحریک می‌کند تا بسته پیشنهادی ایران را به‌عنوان اولتیماتوم تلقی کنند و آن را بازپس دهند. البته در این مذاکرات سایر طرفین نیز با حسن‌نیت حاضر نشده بودند. در قسمتی از این جلسه نماینده فرانسه در بیانی تحقیرآمیز می‌گوید: «ما تلاش می‌کنیم وضع ایران را در دنیا عادی کنیم» که با واکنش ظریف مواجه می‌شود.
بدعهدی اروپایی‌ها در مذاکرات سعدآباد درحالی بود که ایران تعهدات خود را به‌طور کامل اجرا کرده بود و در مقابل وعده‌های نسیه برای بسته شدن پرونده هسته‌ای ایران با قید غیرالزام‌آور «تلاش می‌شود» از اروپایی‌ها دریافت کرده بود. گزاره تبلیغاتی روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ مبنی‌بر اینکه باید با کدخدا (آمریکا) مذاکره کرد را می‌تواند متاثر از این تجربه دبیروقت شورای‌عالی امنیت ملی دانست. تجربه‌ای که اگرچه منجر به کاهش وزن اروپا در مذاکرات برجام شد اما باعث نشد تیم مذاکره‌کننده دولت روحانی تضمین‌های جدی‌تری را برای جلوگیری از تکرار آن مطالبه کند.

  یک اروپای هیچ‌کاره در برجام

توافق برجام که از همان ابتدا مذاکرات با شعار رفتن سراغ کدخدا برای حل مشکلات فی‌مابین ایران و آمریکا مطرح شد، درنهایت با خروج آمریکا بی‌نتیجه ماند و ضعیف بودن آن برای تحقق تعهدات بین‌المللی نمایان شد. این ضعف البته صرفا به محتوا مذاکرات مربوط نیست و ضعیف بودن برخی طرف‌های ثالث حاضر در مذاکرات بر ضعف آن افزوده است. اگر کشورهای حاضر در برجام فارغ از اراده سیاسی سایرین در این توافق به انجام تعهدات خود پایبند بودند در این صورت می‌شد امیدوار بود اگر کشوری نیز از آن تخلف کند سایرین تخلف او را پاسخ دهند و باعث متضرر شدن آن شوند. در توافق برجام بعد از خروج یکجانبه آمریکا اگرچه ایران با روسیه و چین تعاملات تجاری خود را حفظ کرد، این استقلال سیاسی از جانب سایر طرفین اروپایی حاضر در برجام به‌هیچ‌وجه مشاهده نشد و اندک تعاملات اقتصادی شکل گرفته بین ایران و این کشورها نیز زیر پا گذاشته شد که ازجمله آن می‌توان به لغو قرارداد خرید هواپیما از شرکت ایرباس و خروج شرکت نفت توتال از ایران اشاره کرد. این بدعهدی‌های اقتصادی درحالی صورت گرفته است که مطابق گفته محمدجواد ظریف، وزیرخارجه سابق ایران اروپا به حمایت از شرکت‌ها د برابر آثار فراسرزمینی تحریم‌های آمریکا و همچنین حمایت عملی از تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران متعهد شده بود. «فروش نفت، بازگشت پول نفت و (صادراتِ) غیرنفتی، سرمایه‌گذاری در ایران، حمل‌ونقل، کشتیرانی، هوانوردی و... از دیگر تعهدات طرف اروپایی هستند که هیچ‌یک بعد از خروج آمریکا از برجام محقق نشد و مجددا مذاکره برای احقاق این حقوق از پیش توافق شده در مذاکرات وین در دستور کار تیم‌های مذاکره‌کننده ایران قرار گرفت.   این انفعال اروپا دربرابر آمریکا و بازی در پازل تحریمی این کشور درحالی صورت گرفت که آمریکا به‌خاطر خروج یکجانبه از برجام تنها طرف خاطی شناخته می‌شود و این امر نیز مورد اجماع جهانی قرار دارد.
تابعیت اروپا از آمریکا البته صرفا به موضع انفعالی در قبال خروج آمریکا از برجام محدود نمی‌شود. برخی اعضای تروئیکای اروپایی با هدف تقویت بازوی امتیازگیری آمریکا در برجام در زمان‌های مختلف نقش پلیس بد را برعهده گرفته تا درقبال انتفاع ایران تعهدات بیشتری را از تهران مطالبه کنند.
ترک مذاکرات توسط فابیوس، وزیرخارجه وقت فرانسه تنها چندساعت منتهی به امضای برجام نمونه‌ای از همین سنگ‌اندازی و سهم‌خواهی است. این رویکرد در مذاکرات وین نیز توسط فرانسه تکرار شد. بهمن سال ۹۹ در آغاز مذاکرات وین، امانوئل مکرون، نخست‌وزیر فرانسه خواستار حضور عربستان در مذاکرات هسته‌ای شد. بازار فروش اسلحه عربستان شاید یکی از مهم‌ترین دلایل طرح چنین خواسته غیرمنطقی از جانب نخست‌وزیر فرانسه بود. نقش پلیس بد را پیش از این انگلستان در مذاکرات پاریس برای آمریکا بازی کرده بود که مختصرا در این گزارش به آن پرداخته شده است.

  «اروپای منهای آمریکا» توهم است

بازخوانی تاریخی که از تعاملات میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای اروپایی داشتیم به‌خوبی ثابت کرد استراتژی اروپا منهای آمریکا استراتژی شکست‌خورده‌ای بوده است و اظهارات موسویان و سایر اصلاح‌طلبان حامی این راهبرد منطبق بر واقعیت‌های فضای بین‌الملل نیست. حتی در چند ماه اخیر نیز که دنیا دارد بعد از حمله روسیه به اوکراین نظم جدیدی را تجربه می‌کند باز هم اتخاذ استراتژی «اروپای منهای آمریکا» برای ایران نمی‌تواند آنگونه که باید کارآمد باشد، زیرا کشورهای اروپایی همچنان در نحوه مواجهه خود با ایران تابع سیاست‌های آمریکا هستند. بهترین مثال برای این گزاره دور اخیر مذاکرات وین است، در این دور از مذاکرات با وجود آنکه کشورهای اروپایی به‌دلیل کاهش واردات سوخت از روسیه بیش از هر زمان دیگری نیاز به توافق با ایران و ازسرگیری تجارت‌های چندجانبه با کشورمان دارند اما بازهم در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا در مذاکرات سکوت پیشه کرده و با این کشور در ایجاد فشار بر ایران در گفت‌وگوهای برجامی همسو هستند، به‌حدی‌که در چند ماه اخیر رفت‌وآمدهای جوزف بورل و مورا به ایران (مسئول و معاون سیاست خارجه اروپا) نه با هدف تسهیل‌گری در مسیر مذاکرات بلکه با هدف رساندن پیام آمریکایی‌ها به ایران و چانه‌زنی با مقامات کشورمان مبنی بر پذیرفتن شروط غیرعقلانی آمریکا بوده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.