۱۴ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۵
کد خبر: 801922

به گزارش قدس آنلاین، راهبرد مرحله‌ای امریکا برای سه حوزه ایران، عراق و لبنان که از اکتبر سال ۲۰۲۰ آغاز شد، در ایران با تولید ناآرامی و با هدف شورش‌سازی مهار شد، ولی در عراق و لبنان برای امریکا، ظرفیت‌هایی را ایجاد کرد که طمع بلعیدن همه ساختار قدرت، در اولویت قرار گرفت. برهم زدن معادله قدرت در عراق و لبنان که کارکرد برجسته‌ای در پرونده ایران داشت تا وزن منطقه‌ای ایران و مقاومت را به عقب براند، با اقدام تروریستی به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی دنبال شد که برخلاف ارزیابی و محاسبات دستگاه‌ها و مقامات امریکا، نتایج معکوسی برای امریکا در افزایش هزینه‌های امریکا و شتاب بیشتر سیاست‌های منطقه‌ای ایران دربر داشت. در عراق پس از عبور از دکتر عادل عبدالمهدی و کنار زدن دیگر کاندیداها، به انتصاب مصطفی کاظمی دست یافتند و گام‌های زیادی را که تماماً برای عراق و منافع ملی این کشور خسارت محض بود، به اجرا گذاشتند و روندها را برای تیر خلاص به اجرای انتخابات پارلمانی کاملا دست‌کاری شده و تقلب‌های گستاخانه رساندند.
در لبنان هم سعد حریری با فعال کردن احزاب آلوده ۱۴ مارس و جریان جدید جوکری، همانند عراق، بر ایجاد جریان سوم متکی به فعالان جوکری و بنام اصلاح‌طلب حرکت کردند و دولت لبنان را با بدترین فشارهای اقتصادی روبه‌رو کردند که از انفجار در بندر بیروت آغاز شد و از طریق مسدود کردن هرگونه تراکنش ارزی، به گرانی و تورم افسارگسیخته دامن زدند تا حاصل آن را در انتخابات پارلمانی دریافت کنند. ادبیات سیاسی آن‌ها اینگونه هدایت شد که مشکلات موجود در لبنان به‌دلیل رویکردهای مقاومت در این کشور است و همین ترفند را در عراق دامن زدند و با نام اصلاح‌طلبی و مبارزه با فساد و ناکارآمدی ساختارها، با مدیریت خانم پلاسخارت، نماینده دبیرکل سازمان ملل که یک عنصر مخرب امنیتی بود و سفارت انگلیس و امریکا، هدایت کردند و راه نجات را در رویکردها و سیاست‌های صندوق جهانی پول و کانال‌های سیاستگذاری استعماری تعریف کردند و مجریان آن را همان دست‌های آلوده در عراق و لبنان قرار دادند.
حاصل انتخابات نه در لبنان و نه در عراق، به نتایج هدفگذاری شده نرسید و با همه تلاش و پول‌پراکنی و مداخلات منطقه‌ای ترکیه و امارات و سرویس‌های اطلاعاتی، به نقطه‌ای رسیده‌اند که مثلث مقتدی‌صدر، مسعود بارزانی و حلبوسی در بدترین وضعیت در مسیر واگرایی در ائتلاف و در درون خود شده‌اند. در لبنان هم رؤیاهای انتخاباتی آنها، با تکیه بر سمیر جعجع و فروپاشی انسجام اهل سنت در محور سعد حریری به نقطه‌ای رسیده که مقامات مسئول امریکایی در پرونده لبنان، از آنچه به دست آمده، ابراز ناامیدی می‌کنند. روندهای قانونی و طبیعی و دموکراتیک، برای پروژه کودتایی در لبنان و عراق امیدآفرین نیستند و ادامه وضعیت فعلی نیز به ویران شدن همه آرزوها و سرمایه‌گذاری‌های آن‌ها منتهی می‌شود؛ لذا هم در لبنان و هم در عراق، تنها راه نجات خود و جریان‌های وابسته‌شان را در ایجاد یک شوک امنیتی می‌دانند تا با هزینه سازی برای این دو کشور، آن‌ها را در مسیر مطلوب قرار دهند. در لبنان به رغم عربده‌های جریان وابسته به رژیم صهیونیستی، جرئت درگیری‌سازی ندارند، ولی دستور کار اصلی امریکا، افزایش و ادامه فشار اقتصادی است تا جامعه لبنانی را به نقطه انفجار و تسلیم برسانند و در عراق، همانند آنچه در آغاز تولد داعش، در اقلیم کردستان، ظرفیت‌های بحران را تدارک دیدند، در حال آموزش و ساماندهی تیم‌های تروریستی و آشوب‌ساز هستند و مقدمات اعتراضات خیابانی را نیز به مقتدی صدر سپرده‌اند و بهانه آن را تکیه بر فساد و ناکارآمدی و مقابله با دستگاه قضایی عراق گذاشته‌اند. حداقل تصور در پروژه بحران‌سازی امریکا با ایجاد شرایط بی‌دولتی در عراق و لبنان است تا از شکست کامل پروژه‌شان جلوگیری و رسوایی دامنگیر گروه‌های همکارشان را به تأخیر بیندازند و جامعه عراق و لبنان را با مشکلات جدید سیاسی و امنیتی غرق کنند.

هادی محمدی

منبع: جوان انلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.